عدهای از سخنان شنبه شب ترامپ بهت و حیرت کردند و طوری سخن میگویند که انگار انتظار شنیدن چنین سخنانی از رئیسجمهوری امریکا را نداشتند و همین موضوع را به انتخاب رئیسجمهوری نامتعادل نسبت میدهند. بر همین اساس است که خواسته و ناخواسته در مسیر استراتژیای که امریکا در امتیازگیری از جهان برگزیده حرکت کرده و این جمله را مدام تکرار کنند که «ترامپ دیوانه است». آنها با این جمله و بسط آن راهی را برای مهار این دیوانه پیشنهاد میدهند که خواسته امریکاست. در واقع برخی خواسته و برخی ناخواسته در تلاش افتادند تا سناریویی که اینبار امریکا برای جمهوری اسلامی نوشته را تکمیل کرده و قطعاتی بشوند برای پازل تعریف شده ایالات متحده! در حالی که اصل ماجرا چیز دیگری است.
اگر به جای تقبیح ترامپ و کوبیدن سخنانی تکراری که پیش از این نیز با همین ادبیات از زبان بوش، کلینتون و حتی اوباما روسای جمهوری پیشین امریکا شنیده بودیم واحد درسی را برای مردم در رسانهها و سخنرانیها به نام امریکاشناسی تعریف کنیم، دیگر از شنیدن سخنان تکراری تعجب نکرده و مردم را هم به صرافت نمیاندازیم که بازار و اقتصاد را به دلیل برداشتهای غلط از اظهاراتی تکراری تحت تاثیر اظهارات یک عاقل در لباس دیوانه قرار دهند.
واقعیت این است که ترامپ عاقلی است در لباس دیوانه تا بتواند منافع ملی امریکا را حفظ کرده و این کشور رو به افول را که به وضوح تاثیر هژمونی خود را حداقل در منطقه غرب آسیا شکست خورده میبیند و در آیندهای نه چندان دور باید همین تاثیر را در جهان مشاهده کند، احیا کند. اگر کسانی هستند که از امریکا انتظارات دیگری داشته و میخواستند این کشور را امتیازده به ایران تعریف کنند قطعا باید برایشان دو واحد امریکاشناسی تجویز کرد.
اکنون لازم است که مسئولان و همه دلسوزانی که با پیشینه تاریخی یا مطالعات رفتاری بر امریکا به سیاستها و روشهای این کشور برای امتیازگیری از کشورهای دنیا اشراف کامل دارند تلاش کنند تا افکار عمومی را با ماهیت امریکایی آشنا کنند. البته قطعا شیوهای که جمهوری اسلامی ایران در شناساندن ماهیت امریکایی به جهان در پیش میگیرد بسیار متفاوت از آن شیوه پروپاگاندایی و ایرانهراسی با استفاده از تبلیغات غیرمنصفانه و دروغپردازی خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران باید امروز از فرصت ترامپ استفاده کرده و او را نمادی برای شناخت افکار عمومی داخلی و خارجی از ماهیت امریکا قرار دهد. شاید از همین باب است که عدهای عقیده دارند که ترامپ یکی از الطاف خفیه الهی به جمهوری اسلامی ایران است چراکه برایمان فرصتی را فراهم آورده که بتوانیم درباره چرایی انتخاب استراتژیای که امام خمینی(ره) در سال ۵۷ بیان کردند و اصرار داشتند که تا امریکا سیاستهایش تغییر نکند قابل مراوده و مذاکره نیست، مستندی را نشان دهیم و به وضوح به مردم جهان توضیح بدهیم که امریکا غیرقابل اعتماد است.
جمهوری اسلامی ایران باید از فرصت ترامپ برای اثبات رفتار خود با امریکا استفاده کرده و روی این موضع کار کند که ترامپ رفتار بدون روتوش و سیاست علنی امریکاست و اینطور حرفش را پیش ببرد که اگر قرار است کشوری در بند هفت منشور ملل متحد قرار گیرد و امنیت جهانی را به خطر انداخته و محور شرارت در دنیا معرفی شود امریکا است. امریکایی که استراتژی یکسانی را با وجود روسای جمهوری دموکرات و جمهوریخواه دنبال میکند و استراتژی او در قبال کشورهای دنیا و جامعه ملل با لبخند اوباما و حرکات نامتعادل ترامپ یکی است.
البته سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران علیالخصوص دستگاه دیپلماسی ما باید بر این موضوع نیز صحه گذارند که رفتارهای نامتعادل ترامپ و سخنان او بخشی از هوش وی برای تامین منافع ملی امریکاست و اگر هیلاری کلینتون هم رئیسجمهوری امریکا شده بود تفاوتی در هدف نهایی این کشور نسبت به برجام و انتظارش درباره جمهوری اسلامی ایران به وقوع نمیپیوست همانطور که اوباما کسی بود که ادامه تحریمهای ناجوانمردانه علیه جمهوری اسلامی را قبل از تحویل دولتش به ترامپ امضا کرد.
در نهایت آنچه باید مورد توجه واقع شود این نکته است که جمهوری اسلامی ایران اکنون در دورهای قرار دارد که به راحتی و با تلاشی به مراتب کمتر از گذشته میتواند چهره واقعی امریکا را به عنوان استکبار جهانی به دنیا معرفی کند و با این اقدام ماهیت خیرخواهانه و یاریدهنده خود را به عنوان ناجی مظلومان جهان به مردم دنیا معرفی کند. امروز حتی رسانههای تبلیغاتی غرب هم نمیتوانند ماهیت بدون روتوش امریکا را پنهان کنند و همین امر باعث میشود که بر این باور بمانیم که فرصتی که ترامپ امروز به جمهوری اسلامی برای امریکاییشناسی داده است به قدری مهم است که نباید آن را به ترامپهراسی تقلیل داد.
نویسنده: مائده شیرپور