يکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۲
کد مطلب : 96455

روحیه انقلابی حقوق‌های نامشروع

یادتان هست و یادمان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سادگی و دوری از تجملات و اشرافی‌گری...

یادتان هست و یادمان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سادگی و دوری از تجملات و اشرافی‌گری میان اکثریت مردم موج می‌زد، اما برخی سیاست‌های اقتصادی باعث شد تا فرهنگ مصرف‌گرایی و تجمل در میان جامعه رواج یابد.
در زمان جنگ و دوران دفاع‌مقدس همدلی و همراهی مردم در این مقطع به اوج خود رسیده بود. علی‌رغم همه کاستی‌ها و کمبودها، مردم برای فرزندان دلاور خود سنگ تمام می‌گذاشتند و نان شب خود را سهم مدافعان ایران و اسلام می‌کردند. صحنه‌های به یاد ماندنی و کم نظیری در آن زمان خلق شد، صحنه‌هایی که هر بیننده و مخاطبی را به شگفتی وا می‌داشت.
کمک‌های مردمی بخش بزرگی از تدارک جنگ را به خود اختصاص داده بود و سربازان وطن در سخت‌ترین شرایط در حال نبرد با دشمن بودند. با کمترین خوراک و کمترین امکانات از هر لحاظ، اما آنها با پشتوانه الهی و مردمی خود توانستند مقاومت کنند و دشمن را به پذیرش خواسته‌های ایران وادار سازند. دفاع‌مقدس از هر نظر اوج انفلابی‌گری بود.
اما پایان جنگ و دوران طلایی و شکوهمند دفاع‌مقدس، آغاز دورانی شد که اکنون به اینجا و این مرحله رسیده است.
ادامه همان رفتارهای فرهنگی و اجتماعی پس از دوران دفاع‌مقدس، صرفه‌جویی، ساده‌زیستی، دوری از تجمل و اشرافی‌گری، مصرف‌زدگی، واردات بی‌رویه کالاها و اجناس لوکس خارجی و تبلیغات گسترده این کالاها در تلویزیون و دیگر رسانه‌های تبلیغی از جمله بیلبوردهای شهری، مردم را به چشم و هم چشمی کشاند و باعث یک رقابت ناسالم برای دستیابی به این کالاها شد. رقابت‌های ناسالم با بهره گرفتن از برخی تخلفات، زیر پا گذاشتن قوانین، استفاده از رانت‌های اقتصادی، مشاغل کاذب و دلال‌بازی، فرار از تولید داخلی و بسیاری مسائل دیگر باعث شد تا اقتصاد نفتی کشور، به جای سازندگی و تولید همراه با توسعه متناسب و متوازن، هر روز حال وخیم و نزار خود را نظاره کند.
اما در این میان اقشار کم درآمد و کم بهره در چنین فضایی، روز به روز فقیرتر شدند و حتی داشته‌های خود را هم از دست دادند.
در این میان برخی به جمع‌آوری ثروت پرداختند و فاصله طبقاتی روز به روز افزایش یافت، چرا که سیاست‌های اقتصادی دولت وقت که براساس اقتصاد لیبرال سرمایه‌داری پایه‌ریزی شده بود، اعتقاد داشت که برای رشد اقتصادی، مردم باید خود را با شرایط تطبیق دهند و اگر نتوانند، زیر چرخ توسعه «له» می‌شوند و اگر هم «له» شوند، اشکالی ندارد چرا که برای توسعه باید هزینه هم داد!
توسعه‌ای که در آن زمان پیگیری می‌شد، توسعه‌ای نامتوازن و بسیار غیرعادلانه بود. دیدگاهی که اعتقاد داشت باید شرایط در تهران به گونه‌ای باشد که تنها پولدارها بتوانند در آن زندگی کنند و آنهایی که توان ماندن ندارند شهر و دیار خود را ترک کنند، حتی باعث برخی نارضایتی‌های مردمی هم ‌شد.
اقتصاد سرمایه‌داری و اشرافی مفاسد اقتصادی را هم افزایش داد. نمونه بارز آن فاضل خداداد بود که در آن سال‌ها با همکاری یکی از برادران مسئولین، به جرم فساد اقتصادی اعدام شد و همدست او هم به زندان محکوم شد.
شهردار وقت تهران هم به خاطر تخلفات گسترده اقتصادی محاکمه و به زندان افتاد، اما تفکرات لیبرال سرمایه‌داری این طیف، پایان نیافت، بلکه در صدد گسترش این تفکر برآمدند.
تورم بالای ۵۰ درصد در ایران حاصل عملکرد دولت سازندگی بود، فشار اقتصادی علی‌رغم پایان جنگ و هزینه‌های سنگینی که آن دوران داشت، به خاطر سیاست‌های غلط اقتصادی دولت، چنان وضعیتی ایجاد کرد.
توقع می‌رفت پایان دوران جنگ باعث شود تا هزینه‌های آن در بخش اقتصادی باعث رونق، ایجاد کسب و کار و تولید در داخل شود، اما اعتقاد به واردات، پول‌های نفت را به خود اختصاص داد.
از آن زمان تاکنون هیچ اقدام عملی از سوی دولت‌ها برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی انجام نشده است، در حالی که یکی از مطالبات جدی و مهم رهبری از همه دولت‌ها بود.
یکبار ایشان در همین زمینه فرموده بودند که «من سال‌ها پیش این را گفتم که یکی از آرزوهای من این است که یک روزی ما بتوانیم کشور را جوری اداره کنیم که حتی اگر لازم بود، یک قطره نفت هم صادر نکنیم و کشور اداره شود. این چیزی است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانی هم نیست.»
فروش نفت اوضاع اقتصادی کشور را سامان نداد و حتی آنهایی هم که نیازمندتر هستند، از این موهبت الهی کمترین بهره را می‌برند، در مقابل ثروتمندان از درآمدهای نفتی بیشترین سهم را دارند.
و اما بروز و ظهور اشرافی‌گری در میان مسئولین، بدترین نوع آن است. نمونه آن همین موضوع دریافت‌های میلیونی برخی مدیران است که کدورت خاطر افکار عمومی را در پی داشته است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره موضوع اشرافی‌گری بارها هشدار داده‌اند و درباره پدیده حقوق‌های میلیونی هم واکنش داشتند.
موضوع ناهنجار حقوق‌های نجومی باعث می‌شود که ایشان بگویند؛ «آسیب‌های ناشی از مستی اشرافی‌گری را کانّه درست نمی‌شناسیم. وقتی اشرافی‌گری، اسراف، تجمل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج شود، این قضایا (حقوق‌های نجومی) به دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم‌ها را از این مال‌های حرام پر کنند.»
با ادامه رویه سیاست‌های اقتصاد لیبرالی، که نسخه غرب برای کشورهایی همچون ایران است، استقلال اقتصادی و پایان وابستگی به نفت محقق نخواهد شد. اگر انقلاب اسلامی ‌تاکنون توانسته است در این ۳۸ سال، مقابل همه توطئه‌ها و دشمنی‌ها مقاومت کند، به خاطر روحیه و رفتار انقلابی بوده است. روحیه انقلابی و جهادی می‌تواند مشکلات را برطرف کند. سه دولت سیاست‌های لیبرال سرمایه‌داری را تجربه کردند، اما از آن بهره‌ای نبردند، بلکه ضرر و زیان آن فاجعه‌آمیز بوده است. پیشرفت برای ایران اسلامی مدیران جهادی می‌خواهد و روحیه انقلابی.

مولف : محمد صفري
https://siasatrooz.ir/vdciw5a3.t1aqw2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

کوروش
سلام
کسی که حقوق میلیونی نامشروع میگره روحیه انقلابی نداره. البته روحیه انقلابی داتشن به این معنی نیست که بابت کاری که انجام میدین چیزی دریافت نکنن اما اونایی که حقوق نامشروع میگیرن کاری هم انجام نمیدن