دستگاه قضایی آقای حسن عباسی را درخصوص شکایت نهاد ریاست جمهوری به اتهام توهین به شخص رئیسجمهور مجرم تشخیص داد و به ۷ ماه حبس محکوم کرد در ابتدا باید بدانیم نهاد ریاست جمهوری چه چیزی را مصداق توهین قلمداد کرده و شکوائیه خود را به دستگاه قضا برده است و درپی آن دستگاه قضا نیز مصداق توهین را وارد دانسته و حکم به ۷ ماه حبس داده است.
نهاد ریاست جمهوری درخصوص سخنرانی آقای حسن روحانی در مورخه ۲۸/۹/۹۵ که در دانشگاه اراک ایراد کرده از دستگاه قضا درخواست رسیدگی به اتهام توهین به شخص رئیسجمهور را داشته است.
متن کامل سخنرانی آقای حسن عباسی از همان تاریخ در فضای مجازی و بر روی سایت و کانال رسمی ایشان موجود است و برای عموم مردم قابل دسترسی است.
ایشان این سخنرانی را درخصوص وحدت حوزه و دانشگاه ایراد کرده و با نگاهی علمی و نه سیاسی و حزبی به بررسی و مبانی تفکر در غرب و اسلام پرداخته و بیشترین تاکید او بر تضاد میان حوزه و دانشگاه درخصوص تضاد در مبانی است و مبتنی بر ا صول اولیه عقلی استدلال نموده است که اگر حوزههای مختلف فکری چه در دانشگاه و چه در حوزههای علمیه دارای مبانی متضاد و مغایر با یکدیگر باشند امکان وحدت میسر نخواهد شد، مگر اینکه منظور و مقصود ما از بیان وحدت، صورت شکلی آن باشد نه ماهوی آن و باز ادامه میدهد که اگر این تضاد و تقابل مبانی در سطح کلان و راهبردی و استراتژیکی یک جامعه اتفاق بیفتد آنگاه کلیت حرکت جامعه دچار اخلال، رکود و یا تعارض میشود و به عنوان مثال برای نشان دادن این تعارض استراتژیکی در سطح جامعه تقابل و ضدیت نگاه شخص رئیسجمهور با مقام معظم رهبری را دانشی، پایه علم است. مبانی و پایههای اسلامی و مسیحی و یهودی نداریم علم پایههایش جهانی است جغرافیا نمیشناسد، یک بخش متد است که متد هم جهانی است در حالیکه در مقابل سخنان آقای عباسی درخصوص مبانی علم، مقام معظم رهبری در مورخه ۱۱/۴/۹۳ در دیدار استادان دانشگاه میفرمایند که «حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحول بنیادین در علوم انسانی در کشور به وجود بیاید حرف اینست که مبانی علوم انسانی غربی، مبنای غیرالهی است. مبنای مادی است مبنای غیرتوحیدی است. این با مبنای اسلامی سازگار نیست با مبانی دینی سازگار نیست.»
تعارض در نگاه رئیسجمهور با مقام معظم رهبری درخصوص مبانی علم توحیدی و غیرتوحیدی کاملا مشهود است. حال آقای حسن عباسی با رویکردی علمی و با نگاه به تولید علم بومی و علوم انسانی اسلامی به تبیین این تعارض پرداخته است و تمام تلاش خود را بکار گرفته که مستدل و با استناد به آیات قرآن کریم و نظر بزرگانی همچون علامه طباطبایی و آیتالله جوادیآملی از معرفت توحید و مبانی توحیدی در اسلام دفاع کند و در این تلاش مبانی فکری و علمی غیرتوحیدی و عموما تثلیثی در نگاه شخص رئیسجمهور نیز تبیین و ارایه شده است.
حال اگر بصورتی دقیق و مو شکافانه به حکم محکومیت و ادله ارائه شده درخصوص جرم آقای حسن عباسی نظر کنیم و کلیت بحث ایشان در سخنرانی ذکر شده را مورد مداقه قرار دهیم به این استنباط میرسم که در واقع جرم ایشان توهین به رئیسجمهور نیست بلکه جرم ایشان دفاع تمام و کمال از توحید و مبانی توحیدی است. اینک بایستی از خود بپرسیم که جرم، دفاع از توحید است یا سخنان و تفکر و رویکرد غیرتوحیدی مسئولان در جمهوری اسلامی که بنام مسئولان نظام دینی مصادر قدرت را در اختیار گرفتهاند و طبق قانون قسم یاد کردهاند که در رشد و توسعه دینی و اعتقادات جامعه تلاش کنند که نه تنها چنین نشد بلکه در مسیری متعارض با مبانی توحیدی، سعی در اداره جامعه دینی داشتهاند و این همان تضاد استراتژیکی است که میان مقام معظم رهبری و شخص رئیسجمهور کاملا عیان شده است و از سویی دیگر دستگاه قضایی است که اقامه دعوی نهاد ریاست جمهوری درخصوص دفاع از توحید را وارد دانسته و دفاع از اولین اصل اسلام را چون در تقابل با شخص رئیسجمهور قرار گرفته است مصداق توهین دانسته و جرم تلقی نموده است و از سویی دیگر اهانتهای آقای روحانی به منتقدان خود را که به صورت کاملاً صریح و بیپرده و آن هم نه در یک تلاش علمی، بلکه با رویکردی سیاسی و حزبی با خطابهایی نظیر « مزدور، جیب بر، بیدین، بزدل، متوهم، بیشناسنامه» و... که البته تعدادشان هماکنون به بیش از ۵۰ رسیده است که مصداق توهین و جرم ندانسته و هیچگاه در دفاع از اشخاص و اجتماعاتی که مورد توهین قرار گرفتهاند اقدامی ننموده است به راستی اگر قرار بود به سیاق حکم صادره برای حسن عباسی، برای آقای روحانی نیز حکم قضایی صادر شود این حکم بایستی چند سال باشد؟
نویسنده: سهیل عالمی