چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۷
کد مطلب : 106572

مردم ایران به آخوندی یک عذرخواهی بدهکارند

بعد از پنج سال بالأخره عباس آخوندی متوجه شد که کارزار عمل با حرف زدن و ادعا کردن فرق دارد و در...

بعد از پنج سال بالأخره عباس آخوندی متوجه شد که کارزار عمل با حرف زدن و ادعا کردن فرق دارد و در جمهوری اسلامی هرکسی نمی‌تواند در تندبادهای حوادث سیاسی و اقتصادی خود را خادم مردم بنامد؛
فردی که گمان می‌کند با ادبیات نظام سرمایه‌داری می‌توان به پیشرفت اقتصادی رسید، بعد از آنکه چندین‌بار از استیضاح مجلس جان سالم به در برد اما مطمئن بود اکنون کارش تمام و حمایت‌ها هم از او برداشته شده، در نتیجه برای فرار از پاسخگویی راهی جز ادبیات طلبکارانه و استعفا نداشت؛ ظاهراً حالا به جای عذرخواهی او از مردم، باید انتظار داشته باشیم مردم از وزیر برند روحانی عذرخواهی کنند که توفیق نداشتند او را بیشتر درک کنند!
عباس آخوندی در مورد مسکن مهر کلمات قصاری دارد که حاشیه‌های زیادی را برای او درپی داشته است؛ او در حالی مسکن مهر را طرح مزخرف می‌دانست که همین طرح مزخرف او کسانی را خانه‌دار کرده که سال‌ها آرزوی خانه‌دار شدن را داشتند و با شرایط امروز، بسیاری از آنها جزو کسانی بودند که باید خانه‌دار شدن را یک افسانه می‌دانستند و کمرشان زیر اجاره‌بها و تورم سنگین خم می‌شد و دولت هم می‌گفت ما تورم را کنترل کردیم و گفتار درمانی صد من یک غازی می‌کرد!
هرچند هر طرحی ممکن است نواقصی را به دنبال داشته باشد اما رفع عیوب با زیر سؤال بردن اصل قضیه فرق دارد؛ اگر مسکن مهر طرح مزخرفی بود، مسکن اجتماعی آخوندی و روحانی که بعد از بیش از دو دهه هنوز برای مردم و مسئولین مبهم است و کسی را هم ندیده‌ایم که بگوید آجری بر روی آجر آن گذاشته، فوق مزخرف است!
دولت از طریق فعال کردن بخش مسکن، هم می‌توانست موجب خانه‌دار شدن مردم شود و هم شغل‌های وابسته به صنعت ساختمان را که کم هم نیستند فعال کند تا نرخ بیکاری بسیارکم شود و به تبع آن بازار را از رکود در آورد، بنابراین با یک تیر دو نشان می‌زند.
خرید مسکن بعد از این، برای جوانان و قشر ضعیف افسانه شد؛ اجاره‌بها هم سر به فلک کشید؛ هزینه این دو جمله یعنی بالاتر رفتن سن ازدواج، احساس حقارت نان‌آوران خانه، ضعیف‌تر شدن ضعفا و پولدار شدن پولدارها؛ جناب آخوندی هم در متن استعفای خود بر لزوم حمایت از بازار آزاد تکیه داشته است؛ بفرمایید یک بولدوزر بیاورید و به جای استفاده از آن در ساختن راه و مسکن، مردم ضعیف را زیر بگیرید تا خیالتان راحت شود؛
متأسفانه باید گفت که آخوندی در سنگلاخ و دست‌اندازهای اصطلاحات و الفاظ افتاده و نتوانسته راه سالم و سقف محکمی برای خود بسازد؛ با این وجود انتظار راه و مسکن ساختن برای مردم از چنین کسی بیهوده بود.
باید خدا را شکر کرد که میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸ پیروز نشد؛ آخوندی از اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی در سال ۸۸ بود؛ احتمالاً معاون اول و یا یکی از ارکان دولت میرحسین، آخوندی و افرادی مانند او بودند؛ هرچند که حضور ربیعی، آخوندی، زنگنه و... در دولت روحانی نشان داد که وقتی ژنرال‌ها اینگونه‌اند وضع دیگران هم که دیگر معلوم است. تاریخ نامه استفعایی که آخوندی در کانال شخصی خود منتشر کرده مربوط به ۱۰/۶/۹۷ است؛ در حالیکه سایت وزارت راه و شهرسازی در تاریخ ۱۵/۷/ ۹۷ به نقل از مرکز ارتباطات و اطلاع‌رسانی وزارت راه وشهرسازی، اعلام استعفای عباس آخوندی را تکذیب کرد؛ چه دلیلی برای این کارها وجود دارد؟
واقعاً جای سوال دارد که اف.ای.تی.اف و همچنین وظایف شورای نگهبان چه ربطی به آخوندی دارد که او خود را در این نزاع داخل می‌کند؛ کسی باید حرف بزند که مردم از عملکرد او رضایت داشته و آن مطلب هم برای او هضم شده باشد؛ براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۹۶ نیز براساس آمار، وزارت راه و شهرسازی در مدت ۴ سال دولت یازدهم عملکرد قابل قبولی نداشته است؛
چگونه است که رئیس‌جمهور چنین فردی را دوباره بر مسند وزارت می‌نشاند و او هم قبول می‌کند؛ اگر اختلاف اساسی بین آخوندی و رئیس‌جمهور بوده، آیا یک شب و در بحبوحه استیضاح وزیر راه و شهرسازی به وجود آمده است؟
باید گفت که آقای آخوندی، شاید در دولت جمهوری اسلامی استعفا راه خوبی برای فرار از پاسخگویی باشد ولی در محضر خداوند و شهدای این انقلاب چه پاسخی دارید؟ حتماً در کنار اعتقاد به آن سه اصلی که در نامه خود به رئیس‌جمهور گفته اید به آن پایبند هستید، به قیامت و اصل معاد هم اعتقاد خواهید داشت؟
برخی این روزها از آخوندی به عنوان یکی از گزینه‌های شهرداری تهران یاد می‌کنند؛ آخوندی در مراسم امضای تفاهم‌‌نامه با سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با موضوع "تولید و اشتغال در حوزه بازآفرینی شهری پایدار" گفت که: «ساخت مسکن در بیابان در قالب مسکن مهر، راهکار بهبود کیفیت زندگی شهری نیست.» باید گفت که جناب آخوندی ما حتی بیابان‌های بی‌آب و علف را هم نمی‌توانیم به دست شما بدهیم تا آباد کنید چه برسد به ابرشهری مثل تهران! 

نویسنده: رضا صفری - فعال حوزه و دانشگاه - تسنیم

https://siasatrooz.ir/vdciyqazrt1auw2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی