مقام معظم رهبری، در سال ۱۳۶۸ در بیاناتى ميفرمایند: «بزرگترین تبلیغ براى اسلام، شاید همین باشد که ما چهرهى پیامبر اسلام را براى بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار به جاست قبل از آن که دشمنان و مخالفان، با روشها و شیوههاي فرهنگى و هنرى پیچیدهى خود، چهرهي آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بیخبرِ عالم مخدوش کنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع... با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظّم و مکرّم، کار علمى و فرهنگى و هنرى و تبلیغى بکنند.» این جملات دغدغههاي حضرت آیتالله خامنهاي تنها ۴ ماه پس از رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى را نشان ميدهد، دغدغهاي که هیچگاه ایشان را رها نکرده است.
در همهي این سالها از انتشار کتاب آیات شیطانى تا ساخت فیلمهاي داستانى و مستند و از درج کاریکاتورهاى موهن تا قرآنسوزى، همه یک هدف را نشانه رفته است: «تخریب چهرهي پیامبر(ص)»؛ به همهي این سیاهه ميتوانید ظهور جریانهاي افراطى با ظاهر اسلام گرا را هم بیفزایید. القاعده، داعش، بوکوحرام و صدها گروه تروریستى که در مقابل چشم جهانیان بر صفحه شبکههاي تلویزیونى حاضر ميشوند و با بردن نام مبارک پیامبر، شنیعترین اعمال انسانى را به نمایش ميگذارند و سر از بدن افراد جدا ميکنند.
رهبر معظم انقلاب ۱۸ سال بعد در اسفندماه سال ۱۳۸۶ ميفرمایند: «رحمةللعالمین را، منشأ عظیم ترین خیرات و برکات براى بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتاب نوشتنهایشان، به وسیلهي مزدورانشان مورد اهانت قرار ميدهند. این باید ما مسلمانها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگى پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیرهي پیغمبر، در درسهاى قولى و عملى پیغمبر، چه گنجینهي عظیمى براى مسلمانها نهفته است. ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامى به آنچنان موقعیتى خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند... نتوانند او را تهدید کنند.» دقیقا در همین سال است که مجیدى با آغاز یک حرکت فرهنگى مؤثر، ساخت فیلمى با شکوه براى معرفى پیامبر اکرم(ص) به جهانیان را کلید ميزند تا با زبان سینما جلوى این هجمه تخریب و جعل گرفته شود. مجیدى ميگوید: «اساساً این که چرا من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم به این بر مىگردد که در دههي گذشته یک اسلامستیزى در دنیاى غرب شروع شد... قرائتى که در دنیاى غرب از اسلام به وجود آمد، اسلامى که پر از خشونت است، اسلامى که تروریسم است.»
روایت دوران کودکى پیامبر
رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۹ ميفرمایند: «باید او را بشناسیم. خداى متعال شخصیت روحى و اخلاقى آن بزرگوار را در ظرفى تربیت کرد... که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند... بعد از شش سال که این کودک از لحاظ جسمى و روحى پرورش بسیار ممتازى پیدا کرده بود - جسماً قوى، زیبا، چالاک، کارآمد؛ از لحاظ روحى هم متین، صبور، خوشاخلاق، خوشرفتار و با دید باز، که لازمه زندگى در همان شرایط است.»
ریشه مخالفت رسانههاي غربى
دو دلیل ساده که در فیلم مجیدى هنرمندانه به تصویر کشیده شده است، علت اصلى موج مخالفت رسانههاي غربى با این فیلم است:
دلیل اول؛ ارائه تصویرى واقعى از اخلاقیات، عواطف، کرامات و انسانیات آمده در دین اسلام و ماهیت رحمتللعالمینى بودن پیامبر مکرم اسلام. آن هم درست در روزگارى که سینماى هالیوود و رسانههاي غربى، تمام هم و غم خود را پاى کار ارائه تصاویرى غیرواقعى و خشن و غیرعقلانى از اسلام آوردهاند.
فیلمهاي سینمایى هالیوود و موج خبرى رسانههاي غربى، همواره تروریسم، عملیات انتحارى، ضدیت با بشر، کشتار، گروگانگیرى و... را به عنوان یگانه تصویر معرفى اسلام در دستور کار خود داشتند و براى توجیه آن با تجهیز گروهکهاي خودساخته و تندرو و به جان مردم منطقه انداختن آنها، از لحظهاي تلاش فروگذار نکردند. راهاندازى و حمایت از انجىاوها و تشکلهاي دولت ساخته یگانه دستور رسمى نئوکانها و صهیونیستها براى منحرف کردن اذهان مردم دنیا از اسلام حقیقى بود. این رویکرد به اندازه کافى در رسانهها بررسى شده و نیازى به تفسیر و تحلیل بیش از این نیست.
«محمد رسولالله(ص)» هوشمندانهترین اقدام جمهورى اسلامى بود که به همت مجید مجیدى در روزگارى که داعش و تکفیرى مطلوبترین سوژه اسلامهراسى رسانهها هستند، براى هوشیارى ملتها کارآمد باشد.
اما مخالفخوانى رسانههاي غربى فراتر از این که «محمد(ص)» بازى مرسوم اسلامهراسى آنها را تخریب ميکند و زمین طراحى شده آنان در نمایش وارونه اسلام را تا حد زیادى به هم ميریزد، یک دلیل دیگر هم دارد:
دلیل دوم؛ مخالفت آنان به دلیل تفسیر متفاوتى است که سناریوى محمد(ص) بعد از ۱۴۰۰ سال از تاریخ اسلام ارائه ميکند. تفسیرى که ابهامى جدى درباره آنچه بر سر پیامبر(ص) و خاندان ایشان آمده بود و تاکنون هیچگاه طرح نشده، ارائه ميدهد. هیچگاه جایگاه یهودیان تندرو که امروز از گرایشات عجیب آنها تعبیر به صهیونیستى ميشود به عنوان باعث و بانى و ریشه دشمنىها با پیامبر(ص) تا این اندازه مورد مداقه قرار نگرفته بود.
هیچگاه این سؤال و موضوع مورد تشکیک قرار نگرفته بود که چرا پدر پیامبر(ص) پیش از تولد ایشان کشته شده بودند؟ چه کسى ایشان را کشته بود؟ چرا ایشان باید درست در سنین کودکى برخلاف سلامتى حضرت آمنه(س) از ایشان جدا شوند؟ اگر هم درباره سلامتى ایشان تشکیکى وجود دارد و نیاز به حضور دایهاي بود، چرا این دایه ایشان را در کنار مادر گرامى رسولالله(ص) پرستارى نمىکرد؟ چرا فرزند در اوج دورانى که مادر به او دلبستگى دارد از ایشان جدا شده و در مکانى که هیچکس اطلاعى از آنجا ندارد، باید نگهدارى شود؟ این ابهام همواره در منابر خاص رهبران جامعه اسلامى طرح ميشد اما این بار مجیدى این واقعیت تاریخى را فریاد زده و فراگیر کرده است. او شهامت مندانه با همراهى بیژن میرباقرى کاملاً مستند به سراغ منابع اهلسنت و شیعیان رفته و نفوذ و برنامهریزى یهودیان تندرو براى ممانعت از تولد پیامبر را به تصویر کشیده است.
مرور صفحات تاریخ، اسناد زیادى در اینباره ارائه ميدهد، اسنادى که هیچگاه صهیونیستها تمایل به رسانهاي شدن آن نداشتند. حالا مجیدى جاى دقیق و درستى را نشانه رفته و این ميتواند مهمترین دلیل و توجیه براى حمله رسانههاي غربى به آخرین ساخته او باشد. بر کسى پوشیده نیست که اسپانسر اصلى رسانههاي غربى همیشه و همیشه افرادى با گرایشات ایدئولوژیک صهیونیستى بوده اند.
مجیدى اذهان مردم جهان و از همه مهمتر مسلمانان را متوجه دسایس یهودیان تندرو - بخوانید صهیونیستهاي امروزى - براى ضدیت با اسلام ميکند و شاید همین روایت مستندِ فیلم «محمد رسولالله(ص)» بهترین دلیل و عامل براى تحلیل و پذیرش سادهتر برنامهریزى هدفمند رسانههاي غربى براى مواجهه با اسلام در میان مسلمانان باشد. دلیلى که ميتواند نگاه مسلمانان را از تمرکز بر دعواى فرقهاي دشمن ساخته، متوجه جبهه اصلى و دشمن حقیقى مسلمانان کند. بعید نیست که بخشى از مخالفتها توسط برخى افراد منتسب به جهان اسلام در ضدیت با این فیلم باشد.
هزینههاي ساخت
هزینه ساخت این فیلم حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومان بوده است. این رقم در ظاهر بسیار زیاد است اما وقتى به محصولات فیلم اعم از گردآورى مشاهیر دنیا و تیمهاي حرفهاي در این زمینه و انتقال تجربیات متخصصین نامآشناى جهانى در فیلم ميرسیم و همچنین ساخت سه شهرک تاریخى؛ یعنى شهرک مدینه، مکه و یثرب که براى زمان نامحدودى تهیه و امکان استفاده براى دیگر فیلمها را در آن میسر ميکند، ميبینیم هزینه زیادى نیست.
از سوى دیگر در برابر برآیند کلى سینماى ایران که امالقراى جهان اسلام و متاسفانه اکثر آثارش حرفى براى گفتن در عرصه جهانى ندارند، رقم گزافى نیست؛ به خصوص این که اگر این مبلغ را با آثار مطرح سینماى جهان و هزینههاي آنها مقایسه کنیم، ميبینیم مجیدى با دست خالى و تقریبا با هیچ در جنگ نامتقارن رسانه و فرهنگ به فتح گیشههاي جهانى رفته است.
براى تبیین بهتر این مسأله بد نیست به رقمهاي نجومى فیلمهاي مطرح دنیا نیز نگاهى بیندازیم، فیلمهاي نام آشنایى مثل «آواتار» به کارگردانى جیمز کامرون ۲۳۷ میلیون دلار، «هرى پاتر و شاهزاده» ۲۵۰ میلیون دلار، «بازگشت سوپرمن» ۲۳۲ میلیون دلار، «دزدان دریایى کاراییب» ۲۲۵ میلیون دلار، «هابیت» ۲۷۰ میلیون دلار...
آخرین ساخته مجید مجیدى را از هر لحاظ که نگاه کنیم یک اثر متمایز و شاخص است، فیلمى که شاید اولین رکن متفاوت بودنش در زمان طولانىاش نمود پیدا ميکرد، اکران فیلمى با زمان نسبتا طولانى سه ساعته در سینماى ایران به نوع خود عجیب به نظر ميرسید و همین طولانى بودن برخى را نگران خسته شدن تماشاگران کرده بود اما به حق ميتوان گفت مجیدى از عهده این زمان به خوبى برآمده هرچند ميتوانست با کوتاه کردن برخى سکانسها، جذابیت کار را که بیشتر منطبق با سبک خودش متکى به آرایش صحنه و تصویر است بیفزاید، اما این سه ساعت در کنار هنرنمایى مجیدى و تیم او صد البته داستانهاي جذاب زندگى پیامبر اعظم که مجیدى سعى کرد آنها را در زمانى مشخص به تصویر بکشد چیز زیادى نیست.
صفارهرندى وزیر اسبق ارشاد اخیرا در جلسه فعالان مجازى که در شهر مشهد برگزار شده بود درخصوص دیدگاه مقام معظم رهبرى درباره فیلم مجیدى گفت: «شنیدهام ایشان بعد از دیدن فیلم که به نظر ميرسید زمانش طولانى و خستهکننده بوده باشد فرمودند حاضرم همین الان با همان شوق اولیه فیلم را از اول تا به آخر دوباره ببینم».
چیزى که تقریبا از زبان بسیارى از بینندگان فیلم در سینما هم ميتوان شنید، مخصوصاً تماشاگرانى که تاریخ زندگى پیامبر اعظم را مطالعه کرده بودند و با فضاسازىهاي مجیدى همزادپندارى بیشترى ميکردند.
پاسخى فرصت محورانه به هجمه غرب بر شخصیت آسمانى پیامبر اعظم(ص)
بدون شک امروز در یک نبرد براى معرفى اسلام به افکار جهانیان هستیم. در همین اوج جنگ روانى - تبلیغاتى جهان غرب علیه اسلام با محوریت اسلامهراسى، این رهبر فرزانه انقلاب است که در زمستان سال ۹۳ در دیدار با خبرگان، امیدوارانه از تبدیل یک تهدید در ابعاد جهانى به یک فرصت تاریخى سخن ميگویند: «تلاش آنها براى اسلامهراسى، نتیجهي عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار ميدهد؛ یعنى اگر به مردم معمولى دنیا یک تلنگرى زده شود، یک توجّهى به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر ميافتند که علّت این که این قدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستى، در این شبکههاي تلویزیونیِ وابستهي به محافل قدرتمند و داراى زر و زور مورد تهاجم قرار ميگیرد، چیست؟ این خود زمینهي یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتى دارد و ميتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند.»
رهبر حکیم انقلاب، خود طلایه دار این حرکت بودند و مدتى پیش از این بیانات نیز نامه ایشان به جوانان اروپا و آمریکاى شمالى که حاوى پیام دعوت به مطالعه اسلام از منابع اصلى بود، منتشر شد. این گونه است که فیلم جهانى محمد رسولالله(ص) را ميتوان محصول فرهنگى دیگرى در این مسیر ارزیابى نمود. اکنون جمهورى اسلامى صاحب یک فیلم در تراز جهانى شده که در آن به یکى از دغدغههاي تاریخى رهبر معظم انقلاب پرداخته است: «روایت کودکى پیامبر براى جهانیان» و به لطف الهى: «این فیلم ميتواند قلبهاي مردمى که در جستجوى پاکى و صداقت هستند را تسخیر نماید.» انشاءالله.
تسنيم