میگویند در زمان صدارت حضرت سلیمان(س) بر زمین، حضرتش در مقطعی از عمر پربرکت خویش، منشا و سرچشمه قدرت لایزال حضرت حق را فراموش کرده و غره به توانایی خود شده و از درگاه خالق آفرینش اجازت میطلبد یک روز موجودات زمین را از انسان و دیگر موجودات تغذیه کند. پس از فراهم آوردن کوهی از اطعمه و اشربه، همه موجودات را به صف میکند تا یک وعده غذایی را بگیرند و بروند. هنوز اولین سهمیه غذا داده نشده، دریا متلاطم شده و نهنگی سربرآورده به ساحل میآید تا غذایش را زودتر بگیرد و برود. کارگران به صف غذاها را در دهان نهنگ میریزند؛ آن قدر که غذا تمام میشود اما دهان نهنگ بسته نمیشود! سلیمان نبی به این همه پرخوری اعتراض میکند که نهنگ پاسخ میدهد که حضرت حق روزی ۳ قورت غذا به من میدهد و این غذاها که تو دادی نیم قورت بیشتر نبود و دو قورت و نیم من هنوز باقی است!
۳۳ سال قبل وقتی که میخواستیم وارد بازار کار شویم گزینههای موجود روی میز فراوان بود و ما از میان دهها شغل نان و آبدار، بیمحابا و عاشقانه شغل بینان و آب معلمی را انتخاب کردیم و پیش خود تصور میکردیم زندگی حداقلی را برای ما فراهم میآورد و قدری از کارمندان دیگر وزارتخانهها با توجه به جدول حقوقی سازمانی کمتر خواهیم گرفت و بهای انتخاب شغل عاشقانه را با شغل دوم پرداخت خواهیم کرد و حسرت حقوق نسبتا خوب بقیه کارمندهای دولت را نمیخوریم. یعنی اگر من معلم حقوقم یک میلیون باشد آنها ۵/۱ میگیرند و ایدهآلترین آنها با بالاترین سطح سواد، تجربه و سابقه کار ۳ میلیون تومان میگیرد و آن را قانون مشخص کرده است. و اگر آن حقوق ایدهآل ۳ میلیونی با پست مدیریت عالی یا وزارت و یا حتی رئیسجمهوری ختم شود، میشود رقمی حدود ۷ میلیون. کمااینکه در حال حاضر کف حقوق حدود یکمیلیون است و سقف حقوق حدود ۷ میلیون که رقم ۷ میلیون باید همه امتیازها از تحصیلات، تجربه، سابقه، پست سازمانی عالی، اضافهکاری و پاداش تا بالاترین پست اجرایی را در بطن خود داشته باشد.
در بخش کف حقوق الحمدلله با ذرهبین، تلسکوپ و بقیه ابزار دقت کافی میشود که ریالی بالاتر از درصد موردنظر دولت اضافه نشود اما در سقف پرداختها، محدودیت وجود ندارد و با روشها و آییننامههای مندرآوردی سازمانی یا وزارتخانهای سقف دریافت از ۷ برابر تا ۷۰ یا ۷۰۰ برابر رد شده و به بدون سقف تا آسمان هفتم هم میتواند برود!
بعد از تعیین ضوابط پرداخت حقوق قرار نبود دیگر تبصره و قانون بسازند برای غارت بودجه سازمان که حق کارگر و کارمند به او نرسد. واقعاً کدامیک از مدیران که حقوقهای بالا و مزایای ابداعی برای خود ساختهاند، نبوغ مدیریت داشتند؟ اصولاً چند درصد مدیران با طی مراحل سلسله مراتب، سابقه کار، سواد، سن، تجربه و... گام به گام به پستها رسیدهاند و اگر انتخاب مدیران با عنصر شایستهسالاری هم انجام میشد که معمولا نشده (چون مدیران واقعی آنقدر بزرگمرد هستند که میز و پست را فرصتی برای خدمت به خلق و رسیدن به خالق میدانند نه ثروتاندوزی سخیف) آیا باید اینقدر بیبرنامه تقسیم حقوق انجام شود که یک نفر در سازمان برایش وام ۲ میلیونی قرعهکشی شود و اگر خوشاقبال باشد پیامک بگیرد که با ضامن بیاید برای دریافت وام و دیگری تحت عنوان مدیر و مافوق وام، اضافهکار، پاداش، حق ماموریت، خوشتیپی، حق خوب نقش بازی کردن و حق... آن قدر دریافتی داشته باشد که از کارمندی خارج شده و یک سرمایه دار فربه شود!
با سر و صدای اخیر که در حاشیه حقوقهای بیسقف رو به آسمان به وجود آمد بنده نگرانی شدیدی داشتم از اینکه، مبادا این گروه از مدیران از شرم یا احساس گناه همانند مدیران خاطی برخی سرزمینها یا همزمان با فصل خودکشی نهنگها در اقیانوسها، بهصورت گروهی و در زمین خودکشی کنند!
الحمدالله ثابت شد که نگرانیها از برملا شدن فیشها و احتمالاً آن اتفاق ناگوار ! بیهوده بود.
ایکاش این گروه از مدیران و وزرای مربوط به این سازمانها میآمدند عذرخواهی میکردند از پیشگاه مردم دستکم مثل مسئولان شهرداری تهران که جهت حفظ ظاهر هم شده برای کندن فاضلاب، سراسر خیابان را پارچه نوشته میزنند و عذرخواهی میکنند یا افطار میدهند چون در چشم همه مردم و مقامات است - البته شهرداری تهران برای نصب نکردن دستگیرههای قطار (مسیرآزادگان - قائم) که بنده و انبوه مردم مستضعف بویژه کارمندان و کارگران مسافران آن هستند عذرخواهی نکرده و انشاالله بزودی عذرخواهی و اعتراف خواهد کرد که به دلیل نبود تبلیغات و پول، مسافران را به عذاب انداخته است و کمکم کمپین عذرخواهی در همه سازمانها و وزارتخانهها راه خواهد افتاد! و چه کمپین فراگیری!
به هر حال انتخاب برخی آدمهای کوچک که با رانت حزب، گروه و فامیل برای کارهای نهچندان بزرگ گمارده میشوند، این تبعات را دارد.
چندی پیش نامهای به دفتر رئیسجمهور نوشتم و در نامه از تنگنای معیشتی گفتم و اینکه ۳۰ سال است دوشغله کار میکنیم و با حراج و پیشفروش عمر و روزانه ۱۲ ساعت کار فرهنگی حقوقمان ۳ میلیون هم نمیشود، گله کردم و در پایان درخواست یک وام با بهره کم کردم (تاکید میکنم وام با بهره کم) و نامه را با چند نسخه از مقالات انتقادی خودم با موضوع معیشت برای دفتر ایشان ارسال کردم. پس از چندی دفتر رئیسجمهور تماس گرفتند و کدملی بنده را خواستند. نامه را ارجاع داده بودند به سازمان بازنشستگی درهامش آن نوشته بودند نگارنده به حقوق کم اعتراض دارد و درخواست ترمیم حقوق دارد!
یعنی کاری که نه در عرف و نه در قانون محلی از اعراب ندارد و این پاسخ یعنی توهین به شعور مخاطب و با تمسخر از کنار درخواست انسان رد شدن!
اگر پول دولت زیاد است، حقوق ناچیز کارمندان و بازنشستگان را ترمیم کند. هرچه هست تقسیم بر ولینعمتان خود کند نه اینکه پولها سرگردان باشد و طمع دزدان بیتالمال و مال مردمخواران بیدار شود تا حقوق نجومی و تسهیلات عجیب و غریب برای خود بسازند. امیدواریم که اضافه برداشتها به حقوقها ختم شود و از رانتخواری پشت پرده ثروت عمومی خبری نشنویم که گذاشتن این ارقام در کنار فیشهای حقوقی دریافتی کارمندان، باعث دردهای جسمی و روحی و افسردگی ما میشود.
دولتمردان یادشان باشد که سوگند یاد کردهاند برای اجرای عدالت اجتماعی، دولتمردان یادشان باشد امسال حقوق کارمندان و کارگران متوسط حدود ۲۰۰ هزار تومان اضافه شد، اذعان دارند کف حقوق و سقف حقوق چقدر است، البته کاملاً آشکار و مبرهن است که بعد از همه این اتفاقات هیچ تغییری در حقوق کارمندان به وجود نمی آید!
نهنگ زمان حضرت سلیمان روزی حلال خود میطلبید و دریادل بود و صفت بزرگی را در دل خود داشت ولی برخی مدیران امروزی ما با زالوصفتی بر روی خاک تبدیل به «نهنگ» شدهاند و گرنه مثل ما باید «کیلکا» میبودند.
مجلس و دولت نیز باید برای پشتبام اوپن وزارتخانهها و سازمانها سقف بسازند که مدیرانی که عرصه خدمت را میدان چپاول تصور کردهاند نتوانند تحت هر عنوان از سقف عبور کنند و بدون شایستگی و کارایی لازم در قدرت باقی باشند!
امید آن که نتیجه کشف و برخورد با معضل حقوقهای نجومی، رونق حقوق کارمندان بویژه بازنشستگان شود و اگر این اتفاق نیفتد این اخبار و اطلاعرسانی فقط سوهان روح و روان کارمندان بوده است!
علیرضا صمدپور ماسوله - معلم بازنشسته