سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۸
کد مطلب : 102126
سیاست مجازی

دولت هم‌صدای مردم

در صفحه رسمی حسن روحانی در اینستاگرام گزیده‌ای از سخنان وی در مراسم بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاه سیستان و بلوچستان منتشر شده است:
- اگر دولت هم‌صدای مردم نباشد، «جمهوری اسلامی» معنا ندارد. - اینکه روحانی دیروز به رای مردم احتیاج داشت و امروز دیگر نه، حتماً سخن ناروایی است. من هر روز به رأی فرد فردِ مردم عزیز ایران احتیاج دارم. - هدف ما پیروزی برای مسئولیت نبود، عمل به عهد با مردم بود. - پای وعده‌های خود ایستاده‌ام و عقب‌نشینی نخواهم کرد و در این راه از هیچ‌کس هراسی ندارم. البته وعده‌های ما و شما این است که با انسجام و کمترین هزینه، به اهداف‌مان برسیم. - خرسندیم که امسال روز ملی دانشجو در استان‌های مختلف برگزار می‌شود. اینکه تصور کنیم مناسبت‌ها فقط در تهران متمرکز باشند، قابل قبول نیست. حضور در مراسم ۱۶ آذر در این استان ناگهانی نبود؛ سه سال آینده را نیز مهمان استان‌ها خواهیم بود. - شعار ما «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، اما امروز دانشگاه‌های ما هم از «استقلال» و هم «آزادی» گله دارند. - نباید فضا به شکلی باشد که دانشجو وقتی می‌خواهد حرفی بزند، مراقب باشد که آیا کسی اسم او را یادداشت می‌کند. - ستاره جایش در آسمان است نه در دانشگاه. اگر دانشجو در دانشگاه نتواند نقادی کند، کجا حرف خود را بزند؟ - برخی، همه مشکلات ما را ناشی از فضای مجازی می‌دانند و می‌گویند اگر یک تخلفی در این فضا اتفاق افتاده باید همه آن را ببندیم! اگر بطور مثال تصادفات در یک جاده زیاد باشد باید آن را تعمیر و علائم رانندگی را اصلاح کرد، یا اینکه آن را کلا برای تردد ببندیم؟ - اولین شرط پیشرفت علمی کشور، دسترسی به اطلاعات است که این با محدود کردن فضای مجازی در تضاد است. - امروز بخش مهمی از تلاش‌ها در ایجاد اشتغال و رونق فضای کسب و کار، متکی بر دسترسی به فضای مجازی است.

سرنوشت و تاثیر تلاش در سرنوشت
عباس عبدی در کانال تلگرامی خود نوشت: «از هنگامی که زندگی انسان به صورت اجتماعی شکل گرفت، هوشمندی و زبان و ابزارسازی و در نهایت فرهنگ وجه متمایزکننده آن از سایر موجودات زنده شد. علی‌رغم این چنان نبود که هر کدام از این ویژگی‌ها و قدرت و توان، یک‌باره رخ دهند، بلکه در طول هزاران سال تکامل یافته و به وضع فعلی رسیده است. بنابراین اگرچه انسان موجودی هوشمند بود ولی در ابتدایِ تاریخِ زندگیِ اجتماعی آن این هوشمندی حوزه‌های محدودی را شامل می‌شد به طوری که هنوز درکی علمی از پدیده‌های عینی و مادی نداشت. زلزله برای آنان مظهر خشم و غضب بود، بیماری ناشی از وجود ارواح خبیثه و الی آخر... هزاران سال گذشت تا آنکه افتادن سیب نه با منطق اراده ماوراء طبیعت یا توجیهات توتولوژیک فلسفی، بلکه به علت قدرت جاذبه میان دو جسم تبیین شد. و این سرآغاز خروج انسان از وضعیت انفعالی در برابر طبیعت و قوای آن بود. ولی حتی در این مرحله انسان، موفق به شناخت عوامل موثر بر تحولات اجتماعی نشده بود. بویژه آنکه برخلاف طبیعت که امکان آزمون و خطا و تجربه وجود داشت، جامعه و مطالعات اجتماعی چنین امکانی را فراهم نمی‌کرد. ضمن آنکه تغییرات اجتماعی در مقاطع زمانی محدود چنان کم بود‌ که مردم گمان می‌کردند تا بوده چنین بوده و تا هست چنان هم خواهد بود. البته از گذشته‌های دور اندیشه‌هایی در جهت فهم جامعه یا تغییر آن مطرح می‌شد ولی این موارد هیچ‌گاه به یک فرآیند علمی و مستمر تبدیل نشد، ضمن آنکه کمتر تجربی بود و بیشتر وجوه اخلاقی و فلسفی داشت. تسلط و یا بهتر است بگوییم آغاز تسلط انسان بر طبیعت، همراه با تحولات بزرگ اجتماعی و جمعیتی نیز شد، این زمینه در کنار موفقیت‌های علمی موجب شد تا عده‌ای معتقد شوند که جامعه را می‌توان چون ماده بی‌جان، شناخت و روابط درونی و یا حتی سیر تحول آن را کشف کرد و یا حتی شکل داد. پیش از این دوره اگر هم کسی در صدد فهم این مسأله می‌بود نیروهای محافظه‌کار و مدافع وضع موجود مخالفت می‌کردند که جامعه به عنوان پدیده‌ای متغیر موضوع مطالعه قرار گیرد، و امکان تغییر را برای آن منتفی می‌دانستند و وضع موجود را محصول اراده‌ای مافوق بشر و خارج از توان آن برای تغییر معرفی می‌کردند، و آن وضع را سرنوشت و تقدیر می‌دانستند. اینکه کسانی ارباب، شاه، مالک و دیگرانی رعیت و برده و سرف باشند امری ازلی و ابدی تلقی می‌شد. همچنان که ساختار خانوادگی، شیوه‌های تولید، دین و مذهب و... همه اینها کمابیش در این قالب تحلیل می‌شد.»

https://siasatrooz.ir/vdcj88evmuqeyvz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی