جهان اسلام بخش پهناوری از وسعت جهان را به خود اختصاص داده است و نیمی از نقاط استراتژیک جهان ( با توجه به وسعت سرزمینهای اسلامی از اندونزی در شرق گرفته تا مراکش در غرب) در حوزۀ تمدنی جهان اسلام قرار دارد. مسلمانان جهان در ۹۹ کشور جهان و قارههای مختلف پراکندهاند. در ۴۱ درصد کشورهای جهان، احتمال حضور اقلیت مسلمان تقریباً صفر است و در ۵۱ درصد که همان ۹۹ کشور باشند، مسلمانان با جمعیتی بیش از یک میلیارد و ۲۳۷ میلیون و ۲۵۰ هزار نفر پراکندهاند.
با این وجود آنچه امروزه در جهان و به ویژه در مناسبات مختلف بین المللی شاهد آن هستیم این است که، حوزۀ جغرافیایی و تمدنی جهان اسلام با دارا بودن مفاهیم ارزشی، فرهنگی و تمدنی غنی از جمله اخلاق، صلح و عدالت، از وضعیت مناسبی در این زمینهها برخوردار نیست تا جاییکه میتوان اذعان داشت: صلح، عدالت و کرامت انسانی برای مسلمانان و حتی در کشورهای اسلامی چندان مطلوب به نظر نمیرسد. بخشی از عوامل آن به اختلافات داخلی بر میگردد که در کشورهای اسلامی وجود دارد؛ همزمان اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک هم در بین کشورهای اسلامی وجود دارد که باز آتش اختلاف را در بین کشورهای اسلامی اضافه میکند و در دسته سوم ( که شاید بتوان آنرا مهمتر از دو دسته اول دانست)؛ دخالت و دسیسههای قدرتهای بزرگ و استعمارگر و دنباله روی برخی دولتمردان مسلمان از سیاستهای قدرتها را میتوان عنوان کرد.
همچنین بخشی از بحرانهای اثرگذار در وضعیت امروزین تمدن اسلامی، ناشی از بحرانهای هویتی و برداشت-های مختلفی از اسلام بر میگردد که در نقاط مختلف جهان اسلام وجود دارد. بخشی بحرانهای اقتصادی داخلی و منطقهای است که بر اثر عوامل مختلفی از جمله رقابتهای اقتصادی بین کشورهای مسلمان شکل گرفتهاند و ... . لذا امروزه در محیط جغرافیایی و تمدنی جهان اسلام، بحرانهای متعددی چون: تروریسم، فقر، فقر و مهاجرت، بیخانمانی و آوارگی، استبداد و خودکامگی بسیاری از دولتها و حکومتها، نقض مکرر و مستمر حقوق بشر و نهادینه شدنِ آن در بسیاری از مناطق جهان، شورشها و اختلافات مذهبی و قومی، تحریمهای غیرعادلانۀ دارویی، بهداشتی و غذائی و ... شکل گرفته و باعث شده وضعیت عدالت عمومی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مسلمانان از امریکا تا اروپا و آسیا و منطقۀ غرب آسیا از شرایط مناسبی برخوردار نباشد، عدالت در بین آنان شکل نگیرد و مسلمانان از امنیت اجتماعی و محیط زیست جمعی مناسبی برخوردار نباشند. در این راستا باید اضافه کرد، از جمله مهمترین خطراتی که حوزۀ تمدنی جهان اسلام و مسلمانان را بیش از همه زخمی و به آن صدمه زده است؛ پدیدۀ شوم «تروریسم» است که نادرست به اسلام نسبت داده میشود.
بنابراین امروزه شاهد آن هستیم این است که مسلمانان و کشورهای اسلامی در تعاملات مختلف بین المللی بیشترین آسیب را متحمل شده و به کشورهای ضعیف و وابسته از لحاظ اقتصادی، صنعتی و اجتماعی تبدیل شدهاند.
فرصتهای پیش رویِ همگرایی جهان اسلام در راه عدالت، برقراری صلح و توسعه پایدار
تمدن اسلامی و جهان اسلام، به صورت ذاتی ظرفیت و توانمندی اداره امور فردی و اجتماعی را به شکلی صحیح و موفق دارد. این توانمندیهای طبیعی و انسانی در فضای گستردهای به نام جغرافیای جهان اسلام به امانت گذاشته شده است. بدون شک بهرهگیریی صحیح و خردمندانه در سایه تفاهم جمعی میتواند ضمن غنا بخشیدن به تمدن اسلامی و انطباق با شرایط زندگی در دوران معاصر، زمینههای استمرار موفق و کارآمد تمدن اسلامی در فراهم آورد. مهمترین ظرفیتها و توانمندیهای مادی و معنوی جغرافیای جهان اسلام عبارتند از:
• اصول مشترک دینی، ویژگیهای مشترک فرهنگی، تاریخی و تمدنی فراوان و غنی
• تعلقات، روابط و وابستگی های عاطفی مشترک
• قابلیتهای ژئوپلیتیک و استراتژیک
• وسعت و منابع فراوان معدنی و کشاورزی
• جمعیت زیاد و بازار مصرف
• پیشرفتهای اقتصادی، علمی و فناوری
• عضویت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی
• نیازها و وابستگیهای متقابل (نیروی انسانی، منابع، صنایع، ارتباطات و ...)
• تهدیدات مشترک فرهنگی، اقتصادی و نظامی
عوامل واگرایی در جهان اسلام و مانع ایجاد وحدت، عدالت، برقراری صلح و توسعۀ پایدار
فرهنگ غنی اسلامی منطبق و سازگار با شرایط و ویژگیهای جهان نو و زندگی جدید انسان و تأمینکننده نیازهای بشر امروزی است. از این رو اگر چه با توجه به تجربۀ تاریخی، شکلگیری اتحاد جهان اسلام و برآمدن تمدن نوین اسلامی امکانپذیر است، اما تحقق این هدف با موانع جدی و اساسی روبه روست. مهمترین این چالشها را میتوان به قرار زیر ارایه نمود:
• اختلافات مذهبی و نگرشهای سیاسی
• سابقۀ تاریخی، توطئهها و تبلیغات عامدانه امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی
• وابستگی و اشتباهات برخی سران، حاکمان و دولتمردان کشورهای اسلامی
• استثناگرایی، وابستگی و ناکارآمدی سازمانهای بینالمللی در مواجه با وقایع مرتبط با مسلمانان
• فعالیت ضعیف یا غیرمنسجم اندیشمندان، نخبگان و سازمانهای غیردولتی کشورهای اسلامی
نتیجۀ این فعالیتهای ضیف و غیر منسجم، اثرات خود را به اَشکال مختلفی در حوزۀ تمدنی جهان اسلام بر جای گذاشته است. مانند: ورود و نفوذ تهاجم فرهنگی غرب و شکلگیری جریانهای مذهبی افراطی و اسلام نما.
بنابراین، برای حرکت به سوی وحدت در جهان اسلام و شکل گیری تمدن نوین اسلامی در مسیر صحیح، آسیبهایی نظیر عدم پیروی از رهبری واحد، چالشهایی مانند فرهنگ مهاجم غربی و اختلاف افکنی در میان مسلمانان، و موانعی چون مشکلات اقتصادی جوامع مسلمان و عدم توجه به عقلانیت دینی وجود دارد. توجه به نقش رهبران دینی، فکری، فرهنگی و گروههای مرجع و نخبگان در هدایت مردم راهکار اصلی فرهنگ سازی در جامعه و مقابله عملی با مشکلات و موانع است.
شکلگیری یک تمدن اسلامی نوین، مستلزم دو امر اساسی میباشد: ابتدا، ایجاد وحدت در جهان اسلام؛ جهان اسلام نیازمند توسعه وحدت و همدلی است و این وحدت نباید فقط یک امر سیاسی و بین دولتها باشد، بلکه با توجه به شرایط نامطلوب حاکم بر اغلب دولتهای کشورهای مسلمانان، باید با کمک پایگاههای سنتی و NGO ها، وحدت و همدلی در میان ملتهای اسلامی گسترش یابد و از ترویج هر نوع فکر و رفتار تنش زا و اختلافآفرین جلوگیری شود. دوم، معرفی تمدن نوین اسلامی به غرب؛ کشورهای اروپایی و غربی با استفاده از ابزارهای قدرتی که در اختیار دارند، فرهنگ و تمدن اصیل شرقی را نادیده گرفته و سعی در ایجاد تصوری از فرهنگ و تمدن غرب به عنوان فرهنگ اصیل انسانی دارند؛ حال آنکه تاریخ و تمدن آنها در مقابل تمدن اسلام و به طور کلی تمدن شرقی، حرفهای زیادی برای گفتن ندارد، اما شناساندن تمدن و تاریخ درخشان اسلام و همچنین دستاوردهای آن، مستلزم ایجاد یک تمدن اسلامی قدرتمند است.
نویسنده: علی صادقی - استادیار گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان، کرج