جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۵
کد مطلب : 114529
ارزیابی از واکنش‌های منفی به توافق ایران و چین

توافق تهران – پکن خاری در چشم مخالفین

توافق تهران – پکن خاری در چشم مخالفین

درحالی تفاهم نامه بین المللی ایران و چین با یک نگاه واقع بینانه می تواند به توسعه مناسبات میان دو کشور کمک و تحول اقتصادی بزرگی برای ملت ایران به ارمغان آورد که ناظران سیاسی بر این باورند؛ برخی با واکنش های منفی به این توافق نامه تلاش دارند تا این همکاری و توافق نامه امضا نشود.
به بیان دیگر باید اذعان داشت مخالفت برخی ها نه از سر دلسوزی بلکه با نیات مغرضانه و البته شاید برخی از روی ناآگاهی سعی دارند جمهوری اسلامی ایران را از این توافق محروم کنند، توافقی که قابل مقایسه با برنامه جامع اقدام مشترک نیست و در برخی جهات ممکن است ، جبران امضای توافق هسته ای را نیز در برداشته باشد.
برجام یا «برنامه جامع اقدام مشترک» پاسخی به منازعه چندین ساله بین ایران و غرب بر سر برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران بود که از سال ۲۰۰۲ و با کنفرانس خبری گروهک تروریستی منافقین در واشنگتن آغاز شد.
تفاهم‌نامه راهبردی همکاری ایران و چین را می‌توان نتیجه نگاه واقع‌گرایانه هر دو کشور به شرایط بین‌المللی دانست. واقعیت این است که ایران و چین در طول ۴۰ سال گذشته همکاری‌های گسترده‌ای در حوزه‌های گوناگون در مباحث نظامی و راهبردی سامان داده‌اند که نقطه شروع آن به پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران بازمی‌گردد.
هسته اصلی روابط ایران و چین در دهه ۸۰ میلادی خرید سلاح بود. ایران به عنوان یک کشور انقلابی درگیر جنگ سهمناکی با رژیم بعثی عراق بود و چین از معدود کشورهایی بود که حاضر به فروش سلاح به ایران بود. جنگنده‌های اف-۷، تانک‌های تیپ ۵۶ و همچنین انواع توپخانه سنگین و موشک‌های بالستیک کوتاه برد و کروز موسوم به کرم ابریشم بخشی از این خریدها محسوب می‌شد. در سال‌های بعد نیز علاوه بر خرید تسلیحات، همکاری‌های هسته‌ای نیز به لیست حوزه‌های علاقه‌مندی دو طرف اضافه شد. کمک‌های پکن نقش مهمی در توسعه برخی زیرساخت‌های هسته‌ای ایران همچون تأسیسات تبدیل کیک زرد به گاز هگزا فلوراید اورانیوم در اصفهان داشت. با گذشت زمان و رشد گسترده اقتصادی چینی‌ها در دهه اول قرن بیستم، اقتصاد به وجه اصلی روابط دو طرف تبدیل شد. ایرانی‌ها به شدت علاقه‌مند بودند تا چین نقش اصلی در فروش نفت ایران را بر عهده بگیرد. در کنار این توسعه بخش مهمی از میدان‌های نفتی در ایران از جمله میدان نفتی یادآوران به شرکت‌های چینی سپرده شد. با وجود این که همکاری‌های دو طرف ایران و چین از تنوع بالایی برخوردار بود، اما هیچ‌گاه در قالب یک تفاهم بلندمدت به اجرا درنیامد. شاید علت این مسئله را بتوان در عدم نیاز دو طرف به چنین تفاهمی دانست. با این حال رویدادهای چند سال اخیر ایران و چین را همانند تهران و مسکو به یک نقطه همکاری راهبردی رساند.
نزدیکی ایران و چین بر خلاف برجام که ناشی از نوعی بازدارندگی دوطرفه بین ایران و آمریکا بود، بر اساس یک نیاز مشترک و در واقع «منافع مشترک» صورت گرفته است. در حقیقت مدل نزدیکی روابط تهران و پکن به شدت به نزدیکی روابط ایران و روسیه در سال ۲۰۱۵ شبیه است. زمانی که فشار غرب بر روی روسیه در اوکراین منجر به واکنش مسکو در بازگرداندن حاکمیت خود بر کریمه شد. از سوی دیگر تجمع تروریست‌ها در سوریه و تهدیدهای پیدا و پنهان غرب در خصوص هجوم احتمالی به مرزهای سوریه پس از سقوط دمشق سبب شد تا مسکو در کنار تهران و دمشق ائتلافی را برای مقابله با خطر تروریسم تشکیل دهند.
در خصوص چین نیز از سال ۲۰۱۷ و با انتشار سند امنیت ملی آمریکا پکن هدف فشارهای اقتصادی آمریکا گرفته است. این فشارها در ابتدا ماهیتی اقتصادی داشت اما به تدریج موضوعاتی امنیتی همچون خودمختاری هنگ‌کنگ، مساله سین‌کیانگ و ادعاهای ارضی پکن در دریای چین جنوبی نیز بدان اضافه است.
آنگونه که فارس نوشته؛ ایران نیز که با فشار تحریم‌های یکجانبه آمریکا در حوزه اقتصادی روبه‌رو است و دیگر امیدی به غرب حداقل در میان‌مدت ندارد، چین را به عنوان یک شریک اقتصادی انتخاب کرده که می‌تواند با آن روابط راهبردی داشته باشد.
به این ترتیب محور مسکو-پکن-تهران که تنها بر روی تحلیل‌های ذهنی جای داشت امروز می‌رود که یک واقعیت جدی تبدیل شود. از آنجا که این تفاهم بر اساس یک نیاز مشترک در فضای امروز دنیا شکل گرفته است، پایداری بسیار بیشتری نسبت به توافقی همانند برجام دارد که بر اساس نوعی آتش‌بس موقت شکل گرفت.
البته در این مسیر موانع جدی همچون تفاوت‌های فرهنگی بین دو کشور وجود دارد. در ایران همچنان تصور دقیقی از چین به عنوان یک قدرت بین‌المللی وجود ندارد و ماهیت کمونیستی این کشور نیز به برخی بدبینی‌ها در افکار عمومی دامن زده است.
علاوه بر این یک جناح قدرتمند غرب‌گرا – همان جناحی که همواره عقب‌نشینی در برابر غرب را توصیه می‌کند - در بین افکار عمومی و نخبگان ایرانی وجود دارد که همچنان نسبت به گسترش روابط با بلوک شرق معترض است و آن در مقابل مزیت‌های اثبات‌نشده ارتباط با غرب بی‌فایده می‌داند. با وجود این اراده دو کشور برای گسترش همکاری‌ها چشم‌انداز هیجان‌انگیزی از روابط دو کشور ارائه می‌دهد. بر خلاف برجام که تضاد منافع در بهره‌گیری طرف‌های مختلف از برداشته شدن تحریم‌ها امکان ادامه آن را با مشکل روبه‌رو کرده بود، در مورد تفاهم‌نامه همکاری ایران و چین امکان بهره‌مندی دو طرف به صورت یکسان وجود دارد.
ایران به عنوان ابرقدرت انرژی منطقه خاورمیانه و اتصال‌دهنده آسیا به آفریقا لنگر مناسبی برای حفظ امنیت انرژی برای چین است و در نقطه مقابل پکن به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی که در آینده به قدرت اول دنیا در حوزه تولید ناخالص ملی تبدیل خواهد شد، می‌تواند موتور محرکی برای حرکت اقتصاد ایران باشد.بهبود وضعیت اقتصادی همان امیدی بود که ایران به برجام برای آشتی اقتصادی با غرب داشت و هرگز محقق نشد.
این چشم‌انداز به طور حتم برای آمریکا هراس‌آور خواهد بود. واشنگتن امیدوار بود که بتواند ایران را با استفاده از فشارهای اقتصادی به زانو درآورده و یک توافق جدید با تهران به امضا برساند. با این حال هم‌اکنون نه تنها هیچ دستاوردی برای مذاکره مجدد بر سر برجام حاصل نشده است، بلکه تهران به سمت چین برای یک همکاری راهبردی حرکت کرده است؛ اتفاقی که به گفته «استفان والت»، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد، تنها سیاست پامپئو و ترامپ برای فشار حداکثری به تهران می‌توانست آن را رقم بزند.
و البته در پایان تذکار این واقعیت خالی از لطف نیست که اگر روابط راهبردی با چین زودتر از این در دستور کار قرار می‌گرفت و نگاه به شرق، زودتر از اینها جای سیاست نگاه به غرب برخی دولتمردان را گرفته بود، این احتمال جدا وجود داشت که سیاست فشار حداکثری واشنگتن در نطفه خفه شود. اگر در آمریکا امثال بولتون، پامپئو و شخص ترامپ عامل شکل‌گیری سیاست فشار حداکثری بودند، در ایران نیز این غرب‌گرایان بودند که زمینه را برای آنها فراهم کردند. 

https://siasatrooz.ir/vdcj8xevhuqeviz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی