سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۸
کد مطلب : 110721

همه‌ ما، سحر هستیم، بازی را تمام کنید!

سحر خدایاری درگذشت، خبر تاسف‌باری است و هیچ موضوعی اعم از اینکه سابقه خودکشی داشته و یا بیماری اعصاب و روان داشته...
همه‌ ما، سحر هستیم، بازی را تمام کنید!

سحر خدایاری درگذشت، خبر تاسف‌باری است و هیچ موضوعی اعم از اینکه سابقه خودکشی داشته و یا بیماری اعصاب و روان داشته[ نکته‌ای که پدر مرحومه در مصاحبه با روزنامه هلال احمر گفته] ذره‌ای از تاسف این اتفاق کم نمی‌کند، بعد از این حادثه به شدت غم‌انگیز عده‌ای بر این موضوع تاکید کردند که بهتر است ورود زنان به ورزشگاه آزاد شود تا شاهد تکرار حادثه این چنینی نباشیم، راقم این سطور نظری در مورد حضور دختران در ورزشگاه‌ها ندارد اما چند نکته قابل تامل است.
وضعیت جامعه برای همه روشن است، نکته‌ مبهم این است که چرا در این وضعیت، دغدغه برخی از رسانه‌ها و دختران سرزمینمان، ورود به ورزشگاه شده است.
پدر جانباز سحر، او را هشت سال پیش برای کار به جایی معرفی می‌کند و او می رود و سحر را که دو لیسانس زبان و کامپیوتر داشته، برای اشتغال قبول نمی‌کنند!
آیا اگر اوضاع اقتصادی کشور خوب بود و سحر و نمونه‌هایی مانند او می‌توانستند آینده خود را بسازند و تشکیل یک زندگی متوسط رویایی دست نیافتنی نبود، باز هم دغدغه آنان ورود به ورزشگاه بود؟
می‌گویند خب درهای ورزشگاه‌ها را باز کنید که دیگر دغدغه‌شان این نباشد! اگر روزی از من بخواهند تا معنای عبارت "آدرس غلط دادن" را با ذکر مثال توضیح دهم قطعا همین نکته را بیان خواهم کرد، در جامعه‌‌ای با وضعیت نرمال دغدغه کدام جوانی به جای کار و تشکیل زندگی و... رفتن به ورزشگاه می‌شود؟
چرا این پیشنهاد مطرح می‌شود؟ چون ما ایرانیان همیشه دنبال راه‌حل موقتی و مُسکن و یا راحت‌ترین راه حل هستیم!
می‌گویند خود سحر کاری کرده که هشت سال پیش آن اداره او را نپذیرد! جالب است! مگر می‌شود جوانی که دو لیسانس زبان و کامپیوتر داشته باشد کاری کند که او را نپذیرند!؟ چرا این نکته مطرح می‌شود؟ چون برداشتن ممنوعیت زنان به ورزشگاه از ایجاد شغل و فراهم کردن مقدمات اولیه تشکیل زندگی برای آنها راحت تر است!
رسانه ملی سالها پیش اعلام کرده بود که جوانان به فلان بانک مراجعه کنند و وام اشتغال بگیرند، پاسخ مدیر بانک جالب بود: بروید و از همان تلویزیون وام بگیرید! این واقعیت جامعه ماست، به فکر جوانان نیستند و پشت ورود جوانان به ورزشگاه پنهان می‌شوند آنقدر هم در این شیپور می‌دمدند که جوان باور می‌کند که باید دغدغه آنها همین باشد، شغل و ... به چه کاری می‌آید! اما واقعیت این نیست، پس لطفا این بازی ایجاد دغدغه مصنوعی برای جوانان را تمام کنید و فکر نان باشید که خربزه آب است!
بد نیست این جمله را در آخر مطلب عنوان کنم که پدر سحر دختر عشق فوتبال، می‌گوید هیچ بازیکنی را ندیده که پیگیر پرونده او باشد! دقت کنید هیچ! 

نویسنده: احسان گل محمدی

https://siasatrooz.ir/vdcj8yevvuqevaz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی