میگویند استراتژی مقاومت باعث پیروزی میشود در هر کجا که استفاده شده بالاخره نتیجه داده است، نشانه این نتیجه دادنها را در پیروزیهای اخیر بر داعش و نابودی این شجره خبیثه عنوان میکنند اما استراتژی مقاومت چیست که باعث پیروزی میشود؟! آیا این استراتژی نصر و پیروزی را به همراه دارد یا تصور ماست که باعث میشود هر پیروزی را به این استراتژی مربوط بدانیم؟! اصلا استراتژی مقاومت در چه حدود و صغوری تعریف میشود؟! آیا برای به کارگیری این استراتژی حد و مرز و خط قرمزی وجود دارد؟! اینها مهمترین سوالاتی است که سعی میکنیم در طول گزارش برای آنها پاسخی در خور یافته و در نهایت فرضیه پیروزی با تکیه بر مقاومت را رد یا تایید کنیم.
استراتژی مقاومت
ابتدا برای شناخت هر استراتژی و نظریهای باید تعریف دقیقی از آن ارائه داد. استراتژی مقاومت را میتوان در یک کلام معنی کرد، «خودباوری، ظلمستیزی». این معنی کلان در خود هزاران مسیر و راه را برای رسیدن به موفقیت همراه دارد. خودباوری یعنی باور به توان و داشتههای خودی و تلاش برای بالفعل کردن همه امکانات بالقوه به جای پناه به غیرخودی برای گرفتن امکانات و خدمات. شاید این سادهترین تعریفی است که از این استراتژی میتوان ارائه داد اما همین تعریف ساده در خود هزاران تعریف را جای دهدف همین خودباوری قابل تفسیر در حوزهها و شرایط متفاوت است.
اما این استراتژی آیا میتواند پیروزی به ارمغان آورد و به عنوان مسیری قابل اعتماد و اطمینان انتخاب شود؟! برای پاسخ به این پرسش بهتر است نمونههای عملیاتی آن را در کشورها و نقاط مهم جهان بررسی کنیم.
پیروزی بینالمللی مقاومت
برای یافتن نمونههای عملیاتی از این استراتژی باید مرزها را نادیده گرفت و ردپای مقاومت را در کشورهای پیروز دنبال کرد. از همین ایران شروع میکنیم، شاید یکی از نمونههای مقاومت را بتوان لغو قرارداد تالبوت که انحصار توتون و تنباکو را به انگلستان میسپرد دانست؛ یکی دیگر از این راهکار مقاومتی در ایران به ملی شدن صنعت نفت باز میگردد اما شاخصترین اتفاق مقاومتی و مردمی که جهان را هم تحت تاثیر خود قرار داد را میتوان پیروزی انقلاب اسلامی نامید. این پیروزی یکی از شاهکارهای موفقیت استراتژی مقاومتی است که از بعد از دو دهه مقاومت به سرانجام میرسد.
اما این استراتژی به داخل کشور محصور نشده و نمونههای موفقیت آن را به وضوح میتوان در سوریه و عراق در پیروزی که مبارزه با تروریستها صورت گرفت، مشاهده کرد، لبنان نیز در جنگ با صهیونیستها و بیرون راندن این اشغالگران از خاکشان چنین استراتژی را به کار بسته و توانست پیروز شود. این استراتژی مذاکره را زمانی موفق میداند که شرایط برابری برای آن بین دو گروه برقرار باشد و زورگویی و تحمیل مذاکره را تحت تاثیر قرار ندهد.
دستاوردهای مقاومت برای کشورهای غیراسلامی
اما مقاومت محصور به کشور و مذهب و دینی نیست. نه فقط مقاومت با مسلمان بودن میتواند موفق شود و نه با شیعه و سنی بودن. مقاومت میتواند در کشورهای غیراسلامی چون کوبا، افریقای جنوبی، ویتنام و حتی هند حلول کند و پیروز شود.
خواندن داستانهایی از زندگی گاندی، فیدل کاسترو، نلسون ماندلا و یا ویتگنگها نشان از پیادهسازی استراتژی مقاومت در زندگی و توسعه آن به کشور در مواجهه با عوامل استکبار و زورگو دارد.
ویتنام در جنگ با امریکا تنها با تکیه بر استراتژی مقاومت توانست امریکا را از خاکش اخراج کند، گاندی همین تفکر را در بیرون راندن انگلیس داشته و افریقای جنوبی و کوبا نیز با همین استراتژی به ابرقدرتها باج نداده و استعمار را شکستهاند.
نام این استراتژی در آن مناطق میتوانست ملیگرایی یا هر چیز دیگری باشد اما روشهایی که در آنجا پیاده شد با تکیه بر خودباوری و ظلمستیزی بود که همانا پیکره اصلی مقاومت را تشکیل میدهد. بر همین اساس مقاومت به جز نداشتن محدودیت نژادی و مرزی محدودیتی برای تعیین نام برای خودش نمیبیند و تنها چیزی که این استراتژی را پیش میبرد اعتقاد به حدود اصلی آن و پایههایی است که بر مبنای خودباوری و ظلمستیزی بنا شده است. حتی این استراتژی میتواند در مدلهای کوچکتر در ادارات و سازمانها هم موفقیت به همراه داشته باشد و براساس آن محیط تعریف شود.
مبانی فکری استراتژی
اما با این استراتژی آیا میتوان برای مسایل مهم کشور برنامهریزی کرد و برنامه داشت؟! یا تنها مربوط به زمانی است که از سوی دشمن خارجی مورد تهاجم واقع میشویم؟!
اصلا استراتژی مقاومت برای مسایل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی چطور برنامههایی دارد و این راهکارها چطور میتواند متبلور شود؟! آیا با تکیه بر مقاومت میتوان راهحل اقتصادی داد؟! آیا میتوان برنامهای برای کمک به آسیبهای اجتماعی داشت؟!
جواب همه این پرسشها بلی است و باید گفت مقاومت در حوزههای مختلفی میتواند استراتژی مملکت داری را پیاده کند. شاید نخستینبار حکومت عدادلانه حضرت علی بود که چنین استراتژی را با مبنای حکومت سیاسی - دینی متبلور ساخت.
مقاومت در سیاست داخلی
برای تبیین سیاست داخلی بر پایه استراتژی مقاومت باید رمز خودباوری را فعال کرد و همه افراد حاضر در کشور و شهروندان را خود فرض کرد و تلاش کرد تا نیروهای بالقوه این خودها به بالفعل تبدیل شود. همه این افراد باید به تبلور استعدادها و تواناییهای خود رسیده و بتوانند با استفاده از امکانات کشور برای پیشبرد کشور در زمینههای مختلف سیاسی، ورزشی، فرهنگی و آموزشی، اقتصادی و... تلاش کنند.
این استراتژی در هدف نهایی خود میخواهد عدالت را در جامعه اجرایی کرده و شرایطی عادلانه را برای ظهور و بروز استعدادها فراهم آورد.
مقاومت در سیاست خارجی
اما این استراتژی در دیدگاه مقاومتی با استکبارستیزی، کمک به مظلومان جهان و تلاش برای پیشبرد اهدافش بر پایه استحقاقات خود پیش میرود و بعد از پیروزی و به ثمر رساندن مقاومت و ابرقدرت شدن مانند دیگر ابرقدرتها عمل نکرده و قصد استعمار هیچ کشوری را نداشته و اتفاقا تلاش میکند مظلومان رشد کرده و در فضای بینالمللی به اهداف خود برسند.
کشوری که استراتژی سیاست خارجی خود را بر مقاومت بنا میکند، برایش مهم نیست که مسلمانان روهینگیا را میکشند یا سیاهپوستان امریکاییها را و برای کمک به همه مظلومان جهان همیشه داوطلب است. این کشور مبانی نظری و ارتباطی خود را در نظام بینالملل بر مبنای نفع مادی و معنوی در کنار هم میبیند و حاضر نیست برای نفع مادی بیشتر اخلاقیات را قربانی کرده و طرف ظالم را بگیرد. این رویه شاید در نظر نخست اینطور تعبیه شود که میتواند خساراتی را برای کشور به بار آورد اما در بلندمدت میتواند حامیان ومظلومان جهان را قدرتمند کرده و متحد در برابر استکبار کند. و البته همین رویه یک حریم امن را برای کشور حامی مقامت به وجود آورد.
راهکار مقاومت برای رونق اقتصاد
مقاومت در اقتصاد هم راهکار دارد و این راهکار در مصداقیترین شکل بر اقتصاد مقاومتی تعبیر میشود. یعنی استراتژی مقاومت میتواند با تکیه به توان داخل و جلوگیری از واردات بیرویه به تولیدکننده خودی فضای لازم را برای بروز و ظهور داده و کشور را از سر خم کردن مقابل صنایع برتر واداشته و این اجازه را میدهد که سیاستهای خارجی خود را با اطمینان بیشتری دنبال کند.
کشوری که اقتصادش را با استراتژی مقاومت همسو میبیند به عدالت اجتماعی و اقتصادی بهتری برای شهروندانش دست یافته و بدون رونمیایی از منشور حقوق شهروندی حق اصلی مردم را به آنها خواهد داد.
نتیجه نهایی
در نهایت از متن میتوان اینطور نتیجه گرفت که مقاومت با مبنای خودباوری، استکبارستیزی و حمایت از مظلومان با هر نام و نشان دیگری هم که همراه باشد و در هر نژاد و دین و مذهبی تبلور یابد میتواند پیروزی را به ارمغان آورده و انسانیت را توسعه دهد. مقاومت با این ویژگیها مصداق بارز پیروزی است.
نویسنده: مائده شیرپور