انتشار مصاحبه محمد جواد ظریف با پروژه حسامالدین آشنا رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری توجیه پذیر نیست و هر اندازه که درباره آن از سوی مسئولان ذیربط توضیح داده شود شرایط را بدتر میکند.
این که چرا مصاحبه برای نخستین بار در شبکه ضد انقلاب ایران اینترنشنال و سپس در دیگر شبکههای معلوم الحال منتشر شد، جای بسی شگفتی همراه با تأسف و نگرانی دارد که در جای خود دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی باید درباره آن بررسی و اظهرا نظر کنند و عاملین آن نیز شناسایی شوند. اما مسئله مهم دیگر در این مصاحبه به محتوای آن باز میگردد.
آقای ظریف در این مصاحبه مسائلی را مطرح کرده که نشان میدهد هدف غیر از این نبوده است که به هر لطایف الحیلی برجام تطهیر شود و در مقابل،شخصیتی چون سردار شهید سلیمانی تخریب! و شاید هم اقایان که تحت فشار برای باج ندادن به آمریکا هستند میخواهند با تضعیف دست ایران، برجامی دیگر را به کشور تحمیل نمایند.
این که از زبان وزیر خارجه گفته میشود «من و سردار سلیمانی الزاما هم نظر نبودیم اما احساس میکردیم باید هماهنگ باشیم و این کار را میکردیم و به جرات میگویم من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. در همین حد میتوان گفت و تاریخ در اینباره قضاوت خواهد کرد. تقریبا در طول کار من هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان بگویم اینکار را بکن که به آن نیاز دارم اما تقریبا هربار که برای مذاکره رفتم شهید سلیمانی بود که میگفت میخواهم این نکته را بگیری و بخواهی. من میرفتم برای موفقیت کار میدانی مذاکره میکردم.»
در واقع آقای ظریف اعتقاد دارد که دستگاه دیپلماسی در سیاست خارجی هیچ کاره است و اگر مشکلی هم وجود دارد به خاطر سیاستهایی است که دیگران به او دیکته میکردند و وزارت خارجه اعتقادی به آنها نداشته و ندارد.
منصفانه نیست که وزارت خارجه خود را دست بسته و بی اختیار معرفی کند در حالی که برجام دستاورد وزارت خارجه و دولت تدبیر و امید است که همگان میبینند که این توافق چگونه ایران را با مشکلات فراوان روبرو کرده است.
اگر فرماندهان میدان تا آن اندازه که ظریف میگوید، تأثیر و نفوذ داشتند، هیچگاه اجازه نمیدادند که او پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند.
کاری که سردار سلمیانی با مایک پمپئو زمانی که رئیس سیا بود انجام داد، در مخیله وزیر و وزارت خارجه اصلا نمیگنجد اگر نامه پمپئو بهجای سردار سلیمانی به محمد جواد ظریف نوشته شده بود، چه بسا او پاسخ نامه را داده بود چرا که اعتقاد چنین افرادی بر این است که دیپلماسی یعنی همین!
اگر برخی سیاستهای فرمانده میدان نبود،اکنون دولت و دستگاه دیپلماسی با پدیده داعش که میرفت کشورهای اسلامی که محور مقاومت هستند و با جمهوری اسلامی ایران روابط راهبردی دارند، اشغال کند،چگونه برخورد میکرد؟ آیا قرار بود با فرماندهان داعش نیز پای میز مذاکره بنشینند؟ داعش اصلا اعتقادی به مذاکره داشت؟
فرمانده میدان خود را فدای دیپلماسی کرد، «میدان» نه تنها مانعی بر سر راه دیپلماسی نبود، بلکه کمک حال آن بود و دیپلماسی ایران مدیون میدان و فرمانده آن است.
آقای ظریف این سخنان را که در شبکه ایران اینترنشنال منتشر شده چرا بیان کرده است؟ هدف از این بیانات چیست؟ دستگاه دیپلماسی، شخص وزیر خارجه و مردم را به یک مسئله توجه میدهم. زمانی که جنگ علیه مردم مظلوم یمن از سوی سعودیها آغاز شد، ایران اقدام به ارسال کمکهای انسان دوستان به این کشور کرد، یک کشتی به سوی یمن راهی شد.
حمله به یمن همزمان بود با اوج مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا از محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران میخواهد که کشتی بازگردانده شود چرا که بر روی نتایج مذاکرات تأثیر منفی خواهد داشت.
آقای ظریف این خواسته را مطرح میکند و کشتی از بین راه باز میگردد.آیا بازگرداندن کشتی ایرانی همراهی فرمانده میدان با دیپلماسی ظریف و دولت تدبیر و امید نبود؟ چرا باید وزیر خارجه آمریکا یک خواسته غیر منطقی و مداخله گرانه را از ایران داشته باشد و تهدید کند که اگر انجام شود مذاکرات به خطر خواهد افتاد؟ و چرا باید وزیر خارجه ایران آن را بپذیرد؟
از این دست سیاستها در دولت تدبیر و امید به ویژه در دستگاه دیپلماسی کم نیست.
میدان دهها بار خود را فدای دیپلماسی کرد نتیجه آن چه شد آقای ظریف؟ ترور سردار سلیمانی در خاک کشور میهمان نتیجه دیپلماسی بود یا میدان؟افکار عمومی منتظر پاسخ اقای ظریف و تهیه کنندگان فایل صوتی هستند.
نویسنده: محمد صفری