حضرت امام(ره) تلاش بسیاری کرد تا از انشقاق میان شخصیتها و سیاسیون کشور جلوگیری کند، اما پافشاری یک بخش از بدنه انقلاب باعث شد تا آن جدایی اتفاق بیفتد. ایشان در همان زمان پیشبینی میکردند که جدایی چه تبعاتی خواهد داشت.
اگر به میان هر یک از این دو طیف سیاسی برویم، همه آنها خود را پایبند به آرمانهای انقلاب، امام(ره) و رهبری میدانند. هر یک سعی دارند تا خود را انقلابی نشان دهند و پیرو و رهرو بنیانگذار جمهوری اسلامی، اما در میان آنها به ویژه طیف چپ سیاسی کشور از زمان جدا شدن تاکنون رفتارها و منشهایی دیده شده و سرزده است که با اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی تناقض داشته است.
از مجلس ششم که اوج بد رفتاریهای اصلاحطلبان بود تا انتخابات ۸۸ یک زمان ۱۰ ساله را سپری کرده که در طول این ۱۰ سال بارها از سوی اصلاحطلبان شاهد اتفاقات و کنشهایی بودهایم که باعث خسران به کشور، مردم و انقلاب گشته است.
آیا میتوان چنان رفتارهایی را تنها یک واکنش احساسی تلقی کرد؟ پس در این میان عقلانیت سیاسی چهرهها و شخصیتهای معروف و مشهور جبهه اصلاحات کجای این اتفاقات قرار داشت تا از رفتارهای احساسی جلوگیری کند و عقلانیت و منطق را بر فضای سیاسی حاکم گرداند؟
هماکنون طیفی از اصلاحطلبان به خارج از کشور گریختهاند و هم پیاله دشمنان گشتهاند. این تعداد از افراد وابسته به اصلاحات، در رسانههایی مشغول فعالیت هستند که دشمنی آن رسانهها با جمهوری اسلامی ایران اظهر منالشمس است.
اصلاحطلبان پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، هنوز تکلیف خود را با انقلاب، نظام و جمهوری اسلامی مشخص نکردهاند، چراکه خواستهها و رفتارهای آنها هیچگاه با منویات امام(ره) و رهبری همخوانی نداشته است.
نمونههای زیادی را میتوان یافت که نشان میدهد این طیف سیاسی تا چه اندازه با آرمانهای انقلاب، امام و رهبری زاویه دارد. پرسش اساسی در این نوشتار این است که آنها چه میخواهند؟ حرف حساب اصلاحطلبان چیست؟ چرا آنها همواره ساز مخالف میزنند و نقش اپوزیسیون را بازی میکنند؟
این پرسشها را باید سران اصلاحات پاسخ دهند، آنها تاکنون از پاسخ دادن به این پرسشها طفره رفتهاند اما سرانجام باید با روشنگری در این زمینه ماهیت و شخصیت خود را نشان دهند. تا کی میخواهند از سیاست یکی به نعل یکی به میخ تبعیت کنند؟
آیا میشود هم آشوبگر بود و هم اصلاحطلب؟ میشود هم دروغگو بود و هم راستگو؟ چنین رفتارهایی از یک گروه سیاسی در کشوری چون جمهوری اسلامی ایران باعث هزینهها و دردسرهای زیادی میشود که نمونههای آن از فتنه ۷۸ تا فتنه ۸۸ بسیار دیده شده است. طیفهای سیاسی حداقل کاری که میتوانند انجام دهند این است که مدتی دست از کار سیاسی بردارند و کشور را از دست خود در امان بدارند، آنگاه به چله نشینی رفته و سعی کنند تا با فرا گیری اخلاق سیاسی، منطق و قانون به تهذیب خود بپردازند.
مقایسه رفتاری دو طیف سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا که در اوایل جدایی، به چپ و راست تقسیم شده بود، نشان میدهد که همواره یکی از آنها سعی کرد تا قانون را زیر پا بگذارد و ساختارشکنی کند و دیگری خود را مطیع قانون نشان داده و ثابت کرده که قانونمدار است. البته از طیف اصولگرا هم اشتباهاتی سر زده است.
پس از انتخابات سال ۸۸، دو انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، در هر دو این انتخابات، اصولگرایان اقبال پیروزی نداشتند، گرچه نمیتوان گفت پیروزی آقای روحانی در دو دور انتخابات ریاست جمهوری پیروزی اصلاحطلبان است، اما آنها خود را به دولت تدبیر و امید چسباندند ت از لاک فرو رفته، بیرون بیایند.
مقایسه رفتار اصولگرایان در انتخابات ۹۲ و ۹۶ چه برداشتی را ممکن میسازد؟ آیا غیر از این است که آنها علیرغم تلاش برای به دست آوردن قوه مجریه، با شکست در عرصه رقابت تن به قانون دادند و همچون اصلاحطلبان آشوب و اغتشاش بپا نکردند؟
درست هم این است که باید تن به آراء مردم و قانون داد، اما آیا اصلاحطلبان در سال ۸۸ تن به این کار دادند؟
انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ به پایان رسید و تکلیف آن هم برای ۴ سال بعد روشن شد، اما براساس نظر شورای نگهبان و اسناد و مدارکی که از روند برگزاری انتخابات موجود است، تخلفات در این دوره گسترده بود. اما آیا اصولگرایان به خود اجازه دادند پا بر روی قانون بگذارند و هواداران خود را به خیابان بکشانند؟
تفاوت این دو طیف سیاسی که البته هیچیک را نمیتوان حزب سیاسی دانست، در همین است.
یک طیف حتی حاضر است برای این که قدرت را در دست بگیرد، قانون، اخلاق، انقلاب و کشور را به خطر بیندازد و دروغ بزرگ تقلب را مطرح کند، طیفی دیگر اما قانون را میپذیرد و به آن تن میدهد و حتی به خاطر پیگیری قانونی تخلفاتی که در انتخابات ۹۶ شده است، شماتت هم میشود!
آیا آن هنگام که مردم در سال ۸۸ حضور حداکثری خود را نشان دادند و انقلاب و مردم از این بابت خشنود بودند، کام آنها تلخ نشد که اکنون برخی میگویند، اصولگرایان با پیگیریها و سخنان خود، کام مردم را در انتخابات ۹۶ تلخ نکنند؟!
در انتخابات ۹۶ هم باز شاهد حضور هواداران رئیسجمهور منتخب در خیابانها بودیم، آیا چنین حضوری قانونی بود یا غیرقانونی؟ آیا لیدرهای طیف سیاسی تدبیر و امید و اصلاحات نمیتوانستند، هواداران خود را کنترل کنند؟!
پایان این نوشتار توصیه به گروههای سیاسی چه آنها که قانونمدار نیستند و آن را زیر پا میگذارند و چه آنها که خود را پایبند اصول انقلاب میدانند این است که، مدتی را به تفکر عمیق بپردازند، با خود خلوت کنند ایرادات خود را در یک کفه ترازو قرار دهند و محسنات را در کفه دیگر، آنگاه با تدبر و تعقل دوباره وارد عرصه سیاسی شوند.