محرم ، هزار و چهارصد اومد ماه غم عزیز حیدر(ع) اومدمحرم و غصه و غم زیادهمیاد یه کاروان، پای پیادهقافله سالار اونا حسینِ (ع)آقام حسین ، امیر عالمینِحضرت حق به بودنش می نازهتوی بهشت حسین یکه تازهنام حسین الحق به دل می شینهعشق حسین یه عشق آتشینهحسین حسین بگو دلت جوون شهغمهای دنیا از دلت برون شهحسین میگه عباس من با وفاستاین کاروان با بودنش با صفاستشبه نبی، گل پسر حسینه قدش رشید، چو ماه مشرقینهحسین اومد با لیلا و با رباببا طفل شش ماههای چون درنابحسین میاد با دختر سه سالهمیگه بابا دوریت برام محالهزینب میگه، خواهر برات بمیرهاین خواهرت بی تو حسین اسیرهاین کاروان بس که جفا میبینهگرد اسیری رو سرش میشینهصاحب زمان، ناظر ماتم سراستاسم حسین هر جا بیاد کربلاستمثل همه «سیرنگ» دلش غم دارهغم ز غم شاه شهیدان دارهشاعر: سیرنگ احمدزاده