در این گزارش تلاش خواهیم کرد تا به برخی از اقدامات آمریکا بعد از توافق هستهای اشاره کنیم و ضمن بر شمردن رفتارهای مجموعه دولت آمریکا به این موضوع اشاره کنیم که آمریکاییها بعد از توافق نیز مسیر نقض عهد خود را ادامه دادند و در مقابل جامعه بینالمللی ایستاند. رهبر انقلاب پس از اتفاقاتی که آمریکاییها درخصوص برجام ترتیب دادند، با انذار و تبشیر نسبت رابطه با آمریکا بیان داشتند «طرف دروغگو است، فریبگر است، بدعهد است، خنجرازپشتبزن است، در همان حالی که دارد با یک دست دست میدهد، به قول خودشان یک مشت سنگ در دست دیگرش است که بزند به سر طرف مقابل. طرف، اینجور آدمی است».
هنگامی که ایران و گروه ۱+۵ روز سهشنبه ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ میلادی) سر انجام بعد از چندین دور مذاکره فشرده، به توافق رسیدند و ماحصل آن سندی شد که تحت عنوان برجام از آن یاد میشود. طرفین این سند متعهد شدند تا فضای مسالمتآمیزی با توجه به اصل حسننیت بر این سند حاکم باشد، اما در عمل، آمریکاییها مطابق روح و متن سند، رفتار نکردند و در برخی موارد حتی خلاف آن عمل کردند. در فضای سیاسی - بینالمللی بعد از برجام که به دوره پسابرجام مشهور است، آمریکاییها اقدامات جدیدی انجام دادهاند، که تعریفکننده معنی دقیقی از عدم اعتماد به آمریکاست که رهبر انقلاب در طول دوره مذاکرات «بیش از صد مرتبه» از آن یاد کردند.
خوی استکباری آمریکاییها
رژیم سیاسی حاکم بر واشنگتن از خوی استکباری و تمایل به توسعهطلبی سیاسی برخوردار است که مانع از دیدن حقوق دیگران میشود. ماهیت استکباری رژیم آمریکا سبب شده است تا تلاش کند احساس بزرگی خود را به دیگران نیز تسری داده و بیهوده برای رسیدن به خواستهها و مطالبات آنها در عرصه ملی و بینالمللی، مانعتراشی کند.
معنی لغوی کلمه استکبار
استکبار از ریشه «ک ـ ب ـ ر» و به معناى برتری خواهی ، امتناع از پذیرش حق از روى عناد و تکبّر و خود بزرگبینی دروغین است.
مفهوم استکبار
«استکبار آن است که انسان اظهار بزرگی کند و آن چه را که از آن او نیست و برای او روا نیست، ابراز دارد...». قرآن مستکبران را در مقابل ضعیفان قرار داده است؛ به جهت آگاهی دادن به این نکته که استکبار آنان، به علّت قوه و نیروی بدنی و مالی آنها بوده است و در جای دیگر، مستکبران را در مقابل مستضعفان قرار داده است».
بنابر تعریف فوق، استکبار، وصفی درونی است که لوازم و مظاهر مختلفی را میتواند در جامعه داشته باشد. خود بزرگ بینی و نشناختن حد خود در مقابل خداوند و مردم - و به استضعاف کشیدن آنها - از اوصاف درونی هستند که شخص مستکبر به واسطه آنها موضع گیریهای خویش را تنظیم میکند؛ همان گونه که در قرآن، درباره نافرمانی ابلیس چنین آمده است: «ابی و استکبر و کان من الکافرین».
در اصطلاح علوم اسلامی، استکبار همواره با واژههایی نظیر «ظلم» و «طاغوت» همراه است.
استکبار از دیدگاه فرهنگ سیاسی اسلام، وجود نوعی سلطه گری، سلطه جویی، استعمار و بهره کشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسط اقلیت محدودی زورگو و نفع طلب بر خیل عظیم تودههای محروم میباشد. این عمل، میتواند داخلی باشد؛ به همان طریق که یک عده دیکتاتور و زورگو بر ملتهای محروم تحت سلطه خود حاکمیت داشته، آنها را تحت فشار و ظلم قرار دهند و همچین میتواند بینالمللی باشد؛ بدین معنی که دولت و یا کشوری، سایر ملتها را استثمار و به استضعاف بکشاند که نمونه بارز آن اعمال سیاستهای استعمارگونه و امپریالیستی قدرتهای بزرگ شرق و غرب در جهان میباشد. امروزه در فرهنگ سیاسی دنیا، واژگانی نظیر «استعمار» و «امپریالیسم» نیز در رساندن مفهوم فوق به کار میروند.
ماهیت استکباری اقدامات آمریکا و برجام
یکی از مصادیقی که میتوان با استفاده از آن ماهیت استکباری سیاستها و رژیم آمریکا را به خوبی تشخیص داد، همین مسئله توافق هستهای و برجام و نتایج اقتصادی احتمالی بوده است که میتوانست برای ایران به وجود آید ولی به دلیل اقدامات آمریکاییها این مهم تحصیل نشده است.
برخی اقدامات استکباری آمریکا در دوره پسابرجام
صرف نظر از آنچه در دوره مذاکرات، توافق و حتی تا دوره اجرایی شدن برجام گذشته است، برجام اینک یک سند بینالمللی پیشروی ماست و اینک میخواهیم براساس این سند به قضاوت در این خصوص برسیم که چرا ماهیت اقدامات آمریکاییها استکباری است؟ این سند طرفینی دارد که یکی از آنها ایران و در مقابل یکی از تاثیرگذارترین آنها آمریکاییها هستند. طبق روایت آمریکاییها ایرانیها به برجام متعهد بودهاند. اما آیا در مقابل نیز اینگونه بوده است. برای تشریح و توصیف ماهیت استکباری رژیم آمریکا لازم و ضروری است که برای بررسی خوی استکباری این بازیگر بینالمللی شاخصهایی ترسیم کنیم. در اینجا به نظر میرسد مسائل امنیتی و اقتصادی پیرامون توافق هستهای توان و سنجههای خوبی برای رفتار استکباری آمریکا در برابر ایران را داشته باشند. بنابراین در اینجا به دو بعد اصلی از آمریکای بعد از برجام و مسئله نقض عهد این کشور اشاره خواهیم کرد، نخست مسئله امنیتی، و دوم مسئله اقتصادی.
اول: آمریکا و مشکلات امنیتی که رفتارهای واشنگتن برای ایران داشته
به دلیل اهمیت مسائل امنیتی که بارها و بارها نیز توسط نخبگان کشور به آن اشاره میشد، ابتدا به ابعاد امنیتی برجام اشاره خواهیم کرد و در این خصوص به سه صحنه مواجهه استکباری با مسائل امنیتی ایران که از طریق سند برجام میتوانسته به وجود آید، اشاره میشود. به عبارتی آمریکاییها از ورای سند هستهای ایران به دنبال دستاوردها برای آمریکایی که اتفاقا توسط خود آنها نیز به عنوان دستاورد شمرده شده است.
نخست، گزارش اندیشکده امنیت نوین آمریکا
آمریکاییها در پرتو برجام نیم نگاهی به نفوذ و کسب اطلاعات از فضای امنیتی مراکز حساس ایران داشته و دارند. دو مقام ارشد مرکز امنیت نوین آمریکا ایلان گلدنبرگ و الیزابت روزنبرگ در یک سالگی برجام گزارشی را در اندیشکده امنیت نوین آمریکا منتشر کردند که طی آن به برخی از نکات پیرامون برجام اشاره شده است، نخست اینکه در این گزارش ضمن اشاره به عمل ایران به تعهداتش، از شکایت مردم به مقامات ایرانی مبنی بر این که کمکهای اقتصادی این توافق اندک بوده است و اینکه ایالات متحده پایش را روی تعهدات مربوط به تحریمها گذاشته است، اشاره شده است و علت این امر را سیاستهای ایران معرفی کرده است و این امر را معطوف به «انجام سطح بالای تعهدات ایران، شاخههای فنی بینالمللی برای پاک کردن سیستم فاسد بانکی ایران و پرداختن به موضوع پول شویی و کمبود حمایت مالی تروریسم» کرده است و بیان داشته تهران بایستی سیگنالهای کافی در نظر بگیرد که طی آن به یک بازیگر بینالمللی مسئولتری تبدیل شود.
ابعاد مداخلهجویانه و امنیتی
اما این گزارش دو بعد مداخله جویانه و امنیتی نیز دارد که در بعد داخلی یک مسئله مداخله جویانه در این گزارش وجود دارد که طی آن از امید آمریکا برای ایجاد یک تنش داخلی در ایران صحبت شده و در آن اشاره میکند «رقابت بین پراگماتیستها و تندروها در داخل ایران از زمان امضای برجام تشدید شده است، همانطور که روحانی و متحدانش سعی میکنند توافق هستهای را اهرمی برای بدست آوردن نفوذ بیشتر تبدیل کنند مخالفانش سعی میکنند تا او را در رینگ قرار دهند.» ایده آمریکایی افزایش ریسک سرمایهگذاری با ناامن جلوه دادن آمریکا هدف دیگری است که طی این گزارش از اهداف آمریکا ذکر میشود و بیان میشود در این صورت «این تخاصم و رقابت داخلی پرچ قرمزی است برای تمایل سرمایه گذاران محتاط برای ایجاد هرگونه توافق بلند مدت با آنچه هنوز یک دولت انقلابی است.»
در بعد امنیتی نیز اظهار میدارد که ایالات متحده و شرکای بینالمللی میبایست توازن بین سه امر ضروری را ایجاد کنند: حفظ دستاوردهای امنیتی برجام، یافتن ابزار مناسبی برای فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده ایران و گسترش کانالهای ارتباطی با ایران به منظور پیگیری حوزههای جدید منافع مشترک.
دستاوردهای امنیتی آمریکا!
منظور از حفظ دستاوردهای امنیتی برجام تلاش برای گسترش نفوذ اطلاعاتی آمریکا از طریق آژانس و نظام راستیآزمایی است که طی آن برجام اطلاعاتی را از کشور خارج کرده و این اطلاعات از مختصات برنامهریزی هستهای ایران و در صورت انجام اقدامات داوطلبانه از مختصات سایر اقدامات فرابرجامی ایران به دست آمریکاییها خواهد رسید، و همانطور که اشاره شده است، این مهم البته برای آمریکاییها دستاورد بزرگی محسوب میشود.
در این خصوص گزارش موسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS) در یکسالگی برجام منتشر شد که در آن رئیس سابق اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی (Amos Yadlin) به همراه آقای (Avner Golov) از کارشناسان مرکز (CNAS) در گزارشی مشترک راهبردهای جدید برای مقابله با ایران ارائه دادند که در زیر به دو مورد از آنها اشاره میشود: نخست، هر دو کشور متعهد خواهند بود تا برای ممانعت از نزدیک شدن ایران به آستانه هستهای، اقدام قاطعانهای انجام دهند. دوم، درکوتاهمدت، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، باید به توسعه سازوکارهای اطلاعاتی برای رصد روند اجرای توافق توسط ایران بپردازند. سوم در درازمدت، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی باید یک طرح اقدام را برای دهه دوم توافق هستهای تنظیم کنند. این طرح مشترک باید از دستاوردهای توافق هستهای محافظت کرده و نیز مانع از ایجاد فرصت برای ایران در جهت توسعه توانایی خود برای تولید سلاحهای هستهای گردد. این پیوند اطلاعاتی بین آمریکا و رژیم صهیونیستی همان چیزی است که از آن تحت عنوان دستاوردهای امنیتی برجام برای آمریکا یاد میشود. آمریکاییها تمام تلاش خود را کردند تا ماهیت استکباری سیاستهای خود را در مسائل امنیتی ساری و جاری ساخته و ایران را در محدوده سختی از فشارهای امنیتی قرار دهند.
دومین موضوعی که بایستی به عنوان دستاورد برجام از نظر آمریکاییها مورد تحفظ قرار گیرد و در گزارش نیز مشهود است «یافتن ابزار مناسبی برای فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده ایران» است. این هدف که طبق همان دکترین «مهار ایران» پیگیری میشود، به دنبال این است که اولا ایران را بازیگر غیرمسئول و ناامنکننده منطقه معرفی کند و ثانیا با استمساک به بسیج منطقهای علیه ایران، تلاش کند رفتار ایران از محتوای انقلابی تهی شده و به سمت غربگرایی سوق یابد. آمریکاییها به خوبی از توان انقلابی ایران در منطقه غرب آسیا مطلع هستند و هم از اینرو به دنبال مدلزدایی از این توان در منطقه هستند، لذا در چارچوب نرمالیزه کرده رفتار جمهوری اسلامی به دنبال تغییر محتوای جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت غیرانقلابی در منطقه و در سطح بینالمللی هستند.
سومین موضوعی که در این گزارش به عنوان دستاورد از آن یاد شده و آمریکاییها در تلاش بودند تا آن را محافظت کنند «گسترش کانالهای ارتباطی با ایران به منظور پیگیری حوزههای جدید منافع مشترک» بود، اما منظور چیست؟ آمریکاییها به شدت معتقد بودند که برجام کانالی برای ارتباط با ایران در سایر حوزهها به منظور حل و رفع آنها متناسب با خواستههایشان خواهد بود، به خصوص در منطقه غرب آسیا آنها به دنبال این بودند تا ایران میزان اصطکاک خود را با آمریکا کمتر کند.
البته این موضوع در زمان ترامپ که سیاستهای مستقیمتر و بیواسطهتری درخصوص ایران اتخاذ کرده است، معنای دیگری داشته است. آمریکاییها از همان ابتدا به دنبال این بودند تا ناامنیهایی که خود در منطقه ایجاد کرده بودند را به عنوان پیوست امنیتی برجام معرفی کنند تا اولا از جمهوری اسلامی به عنوان عامل ناامنی در منطقه یاد کنند، کشوری که بایستی مشارکت کند تا این ناامنیهایی که خود ایجاد کرده از بین برود و هم به منافع خود در منطقه دست یابند. لذا تلاش کردند توافق هستهای را پنجرهای به سوی تضمینهای امنیتی ایران به آمریکا برای ایمنی منطقه نمایش دهند. موضوعی که از همان ابتدا توسط رهبر انقلاب نکوهش شد. وزیر خارجه وقت آمریکا جان کری بعد از توافق و برای «رفع نگرانی» کشورهای حاشیه خلیجفارس بعد از نشست با این کشورها اینگونه از آن پرده برداشته بود «وزرای شرکتکننده در این نشست بر این نکته اتحاد نظر دارند، زمانی که توافق هستهای ایران اجرا شود به امنیت دراز مدت منطقه کمک میکند.»
سیاستهای اطلاعاتی جاسوسی آمریکا
می ۲۰۱۶ خرداد ۱۳۹۵ اندیشکده بروکینگز گزارشی ۷۴ صفحهای با عنوان «توافق هستهای ایران: پیش درآمدی بر رژیم عدم اشاعه در خاورمیانه» منتشر کرد. نویسندگان این گزارش رابرت اینهورین و ریچارد نیفیو بودند. رابرت آینهورین دستیار پیشین وزیر خارجه و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده امریکا در مذاکرات هستهای ۱+۵ که در موسسه بروکینگز مشغول به فعالیت بوده است و ریچارد نفیو، معاون هماهنگکننده سیاستهای تحریمی وزارت خارجه آمریکا یا همان معمار تحریمها علیه ایران بوده است که او نیز در موسسه بروکینگز فعالیت میکرده است. بنا به گفته رابرت اینهورین این دو برای تهیه این گزارش حتی به منطقه نیز دو بار سفر کرده اند.
در بخشی از این گزارش تحت عنوان «آیا رژیمهای منطقه خاورمیانه به دنبال دستیابی به سلاح هستهای خواهند رفت» اشاره شده است که به منظور کاهش تمایل این کشورها برای اشاعه هستهای «ایالات متحده میبایست به تقویت جمعآوری اطلاعات جاسوسی از فعالیتهای مرتبط با اشاعه هستهای ایران بپردازد و اشتراکگذاری اطلاعات جاسوسی با شرکای کلیدی خود در منطقه را افزایش دهد، واشنگتن بایستی سرمایه گذاری خود را در توانمندیهای ملی به منظور نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران افزایش دهد و ساز و کارهایی ایجاد کند تا چنین اطلاعات جاسوسی با شرکای منطقهای آمریکا تسهیم شود.»
در فصل ششم این گزارش و در بخش «توصیهها» آمده است که «در حالی که نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بازرسیهای آن حیاتی خواهد بود و به طور کلی سزاوار حمایت قوی توسط ایالات متحده و جامعه بینالمللی است، تلاش آژانس بایستی توسط افرادی از جامعه اطلاعاتی جاسوسی آمریکا تکمیل شود»
در همین بخش توصیهها نویسندگان این گزارش توصیههای دیگری نیز به مقامات ایالات متحده میکننده که این توصیهها غالبا بر روی مسائل جمعآوری اطلاعات و تسهیم آن با کشورهای منطقه که شرکای آمریکا محسوب میشوند مثل کشورهای عربی شورای همکاری خلیجفارس متمرکز است. این موضوع نشاندهنده این است که آمریکاییها از انگیزه کشورهای حاشیه خلیجفارس برای پیگیری سلاح هستهای به خوبی واقف هستند و علاوه بر این به دنبال رفع نگرانی آنها با استفاده از امتیاز اعطای اطلاعات ایران برای رفع نگرانیهای آنها هستند، که این موضوع به طور بالقوه میتواند برای جمهوری اسلامی خطرات امنیتی را به وجود آورد.
این توصیهها در حالی به مقامات ایالات متحده آمریکا شده بود، که پیش از این بسیاری از نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی بیم سوءاستفاده آمریکاییها از برجام به منظور دست یابی به اهداف اطلاعاتی با اقدامات جاسوسی را داده بودند. این موضوع که آژانس، بازرسان این نهاد بینالمللی و حفاظتهایی که میبایستی در این نهاد بینالمللی بر روی اطلاعات ایران صورت بگیرد، تا این حد میتواند منفذ نفوذ آمریکاییها باشد نیز با توجه به اینکه نظارت آژانس در ایران بسیار بیشتر و گستردهتر از قبل شده است، دور از ذهن نیست.
دبیرکل آژانس بینالملل انرژی اتمی چند صباحی پیش ابراز داشت که هزینههای انجام بازرسیها در ایران برای احراز راستیآزمایی این کشور در صنعت هستهای بسیار بالاست و کشورهای عضو متعهد به تامین آن هستند، روی دیگر سکه این سخن این است که نظارتهای آژانس بسیار زیاد شده است و این موضوع میتواند به دلیل ماهیت برجام سطح دسترسیهای این نهاد بینالمللی و سطح خروج اطلاعات توسط آن را بسیار بالاتر ببرد.
بعد از گذشت یک سال و چند روز از توافق برنامه جامع اقدام مشترک، خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا کرد سندی محرمانه به رؤیت این خبرگزاری رسیده که نشان میدهد محدودیتهای کلیدی در برنامه هستهای ایران، اندکی کمتر از پانزده سال اعلامشده در برجام، برداشته خواهد شد. «از سال یازدهم اجرای برجام، محدودیتهای غنیسازی ایران کاهش مییابد و ایران پس از پایان ۱۵ سال محدودیت میتواند با سرعت ۲ برابری نسبت به گذشته، غنیسازی کند.»
بعد از صدور نامه ایران و اعتراض نسبت به درز اطلاعات ایران توسط رسانهها، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور بیانیهای اعلام کرد که به شدت با این اظهار نظر ایران مخالف است. آژانس به نامه ایران مبنی بر درز اطلاعات محرمانه و به طریق اولی با انتشار این سند توسط آسوشیتدپرس قویا مخالفت کرد.
در این نامه آژانس اعلام کرده است که «آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نامهای از ایران دریافت کرد که به فاش کردن یک سند به بیرون و به احتمال درز اطلاعات توسط آژانس نسبت به بخشهایی از پروتکل الحاقی بر میگردد. در پاسخ آژانس نامهای فرستاده و مخالفت شدید با هرگونه بیانیهای که آژانس را به درز اطلاعات مربوط به اظهارنظری درخصوص بیانیه اولیه ایران از پروتکل الحاقی، مخالفت کرد.»
علیرغم اینکه آژانس هرگونه درز اطلاعات را تکذیب کرد، اما آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که ایران بایستی مجددا بر روی پادمانهای خویش با آژانس به این نهاد بینالمللی یادآوری کند، مجاری حقوقی و قانونی ملی را نسبت به قراردادهای محرمانه خویش آگاه سازد تا بعد از انتشار اسناد محرمانه بعدی ایران و آژانس و ضمائم دیگر برجام، بیم انتشار اسرار نظام و اسرار اطلاعاتی کشور ایجاد نشود.
دوم، بعد اقتصادی و ممانعت آمریکا از انتفاع اقتصادی ایران
یکی دیگر از مظاهر و مصادیق سیاستهای استکباری آمریکا که در قضیه برجام به خوبی میتوان آن را مشاهده کرد و آمریکاییها آن را به ایران تحمیل کردهاند، مسئله ممانعتهای اقتصادی بوده است که آمریکاییها نسبت به ایران روا داشتهاند، آمریکاییها تمام تلاش خود را کردند تا ایران از منافع اقتصادی حاصل از این توافق هیچ بهرهای را نبرد.دولت آمریکا با ترساندن شرکتهای بینالمللی برای تبادلات بینالمللی با ایران برگ جدیدی از فعالیت خود را بعد از توافق برجام کلید زد که میتوان نام آن را نقض عهد آمریکا گذارد. باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا در حاشیه نشست امنیت هستهای واشنگتن در تاریخ یک آوریل ۲۰۱۶ میلادی یعنی ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ شمسی به صراحت.» تفکیک برجام به «جسم» و «روح» و اظهار پایبندی ایران به جسم برجام و عدم پایبندی به روح برجام که از نظر اوباما «اقدامات تحریکآمیز ایران» تعریف میشود، هم یک بدعت ناپسند در مذاکرات و موافقتنامههای بینالمللی بود و هم نشاندهنده تغییرناپذیر بودن رفتار آمریکا در قبال ایران داشت. ضمن اعلام پایبندی ایران به توافق هستهای، با اشاره به آزمایش موشکی ایران اظهار داشت، میخ محکم بر تابوت اعتماد برخی به برجام را ایننگونه کوبید «روح این توافق میطلبد که ایران سیگنالهایی را به جامعه جهانی و شرکتها بفرستد مبنی بر اینکه در نظر ندارد دست به اقدامات تحریکآمیز بزند؛ اقداماتی که میتواند شرکتها را بترساند.
یکی از بارزترین مسائلی که میتوان درخصوص پایبندی به روح برجام به آن اشاره کرد موضوع عدم التزام دلوت آمریکا به همان روحی است که رئیسجمهور این کشور از آن سخن میگوید. روز ۱۳ آبان رئیسجمهور وقت آمریکا قانون وضعیت اضطراری علیه ایران که موسوم به فرمان اجرایی ۱۲۱۰۷ است را یکبار دیگر تمدید کرد و با این تمدید، عملا فضای حسننیت موجود در توافق که در تمام موافقتنامههای بینالمللی مورد حمایت است را از بین برد و اصطلاحا نقض عهد کرد. اما هیچ مکانیسمی در نظام بینالملل موجود نبود که این موضوع را به رئیسجمهور آمریکا یادآوری کند.
اوباما در اقدامی بسیار برنامهریزی شده بلافاصله بعد از انعقاد برجام اشاره کرد که ماموریتی را به وزیر خزانهداری این کشور داده است که شرکتهای بینالمللی و بانکهای بزرگ اروپایی را مطلع کند که دست به اقدامی نزنند که تبعات سنگینی برای آنها دارد و بدین ترتیب نقض عهد آمریکاییها کلید خورد. تا جایی که واکنش وزیر امور خارجه کشورمان را درپی داشت، به گونهای که دکتر ظریف در مصاحبه با اشپیگل اظهار داشت که «آنچه ما از دولت آمریکا میخواهیم آن است که درخصوص کارهای شما (اروپاییها با ایران) مداخله بیجا نکند. چون آمریکا باید حامی برنامه جامعه اقدام مشترک (برجام) باشد. آمریکا باید شفاف عمل کند و امکان تجارت سالم با ایران را بدون اما و اگر مهیا کند و این درخواست به زبان انگلیسی ساده و نه زبان پیچیده حقوقی مطرح شده است. ما بیش از ۳۰ ماه مذاکره نکردهایم که اینک با یک سند خالی مواجه باشیم.»
اقدامات استکباری آمریکاییها درخصوص ایران تا حدی بوده است که اینک که بیش از دو سال از انعقاد توافق هستهای بین ایران و کشورهای دیگر میگذرد، نه تنها شرایط اقتصادی برای کشور بهبود نیافته است، بلکه فضای اقتصادی نسبت به قبل از التهاب بیشتری رنج میبرد. اگرچه در این خصوص توجه به برخی اشتباهات در سیاستورزی داخلی نیز در به وجود آمدن شرایط اقتصادی کشور و رشد بیکاری دخیل بوده است، اما از حجم سیاستهای بانکهراسانه آمریکاییها در این خصوص نیز نباید غافل شد.
روند سیاستهای اتکباری و خود بزرگ بینی آمریکاییها نسبت به ایران صرفا به برجام خلاصه نمیشود، اما برجام یکی از مهمترین بزنگاههای تاریخی برای بررسی و آزمون سیاستهای استکباری آمریکا نسبت به ایران بوده است. در طول نزدیک به ۴۰ سالی که از عمر نظام اسلامی میگذرد آمریکاییها از هر روزنهای برای آسیب به سیاستهای ایران و منافع ایران استفاده میکنند. برای آمریکا، ایران بایستی بازیگری و امکان کنشگری بینالمللی و منطقهای خود را از دست دهد و برای از بین بردن این امکان نیز تمام تلاش خود را به کار میبرند. سیاست آمریکاییها اگرچه در برجام خود را به صورت شفاف نشان داده و میدهد، اما به برجام منتهی نخواهد شد. خوی استکباری آمریکا سبب شده و میشود تا در برابر مطالبات جامعه بینالمللی نیز ایستاده و مسیری کاملا یکجانبه و بیمنطق را طی کند. برهان