جمعه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۴
کد مطلب : 99075
به بهانه درگذشت استاد فیروز زنوزی جلالی؛

یا علی و خدانگهدار آقای نویسنده

یا علی و خدانگهدار آقای نویسنده

خبر تلخ و کوتاه است: «فیروز زنوزی جلالی درگذشت». زنوزی جلالی نویسنده و منتقد ادبی که سال‌های پایانی عمرش با شیمی‌درمانی و بیماری گذشت، روز سه‌شنبه، ۵ اردیبهشت، بر اثر سرطان درگذشت، سرطان؛ این بیماری خوش‌سلیقه این روزهای ما.
زنوزی جلالی هرچند در نیروی دریایی خدمت کرد، اما در حوزه‌های مختلف مانند نمایشنامه و رمان کار کرد. آثاری چون «مثنوی کوچه»، «درختی در برزخ»، «مخلوق»، «روزی که خورشید سوخت» و «برج ۱۱۰» حاصل سالها تلاش او در حوزه ادبیات است. دوستانش می‌گویند نوشتن برای زنوزی جلالی از سر تفریح نبود، او نویسنده‌ای جدی است.

وقت نداریم
او سال گذشته تقریباً در همین ایام آخرین رمانش را با نام «برج ۱۱۰» منتشر کرد؛ کتابی که به‌گفته خودش با دلگرمی‌های همسرش در زمان بیماری به اتمام رسید.
او خود درباره دوران بیماری و تغییر نگاهش به زندگی این‌چنین می‌گوید: زمان می‌گذرد خیلی سریع، آن روزها کانکسی بود در حوزه هنری که کار را با آن آغاز کردیم. بچه‌ها آن زمان جوان و بشاش بودند اما الآن گرد پیری به‌روی امثال بنده نشسته است. امیرحسین فردی می‌گفت "چه می‌نویسی؟ آقای جلالی، وقت تنگ است، وقت نداریم". من مدت‌هاست درباره واژه «وقت نداریم» فکر می‌کنم. وقتی بیمار شدم و گفتند سرطان داری ضربه شدید بود، گفتم "به همین سادگی من سرطان دارم؟" هر ۱۵ روز شیمی‌درمانی می‌شوم آن هم سه روز، می‌گویم واقعاً وقت نداریم؟ 

آخرین آرزوی آقای نویسنده
به خودم می‌گویم وقت هست؟ شب‌ها در خانه یا بیمارستان رو به پنجره می‌گویم وقت هست؟ آیا وقت دارم رمان‌های چندگانه‌ام را تمام کنم؟ چند روز پیش نوه‌ام روزنامه جام جم فروردین را اتفاقی به من داد در آن عکس مرحوم سبزواری، کیارستمی، شجریان و من بود که هر یک با سرطان دست و پنجه نرم می‌کردیم و من تلویحاً که روزنامه را دیدم حس کردم که نوبت من است و چه نوبت قشنگی برای ما چیده‌اند؛ کیارستمی فردا تشییع می‌شود و شجریان در آمریکا شیمی‌درمانی می‌شود پس نوبت من است. تنها آرزویم به اتمام رساندن کتاب‌هایی چون «خورشید پنهان» است که سال‌ها در کشوی میزم بیات شده است، بتوانم آنها را تمام کنم از نیمه ماندن این آثار اذیت می‌شوم؛ گرچه مرگ حق است.

نویسنده مرگ‌آگاه
محسن مؤمنی شریف‌، رئیس حوزه هنری، در مراسمی که به‌منظور پاسداشت زنوزی جلالی در سال گذشته برگزار شد، درباره ویژگی کاری او گفت: زنوزی برای سرگرمی رمان نمی‌نویسد. داستان برای او مجالی است برای اندیشه‌ورزی و طرح سؤال. گفت‌وگو و دیالوگ در اثر او جایگاه خوبی دارد و می‌توان وی را از معدود نویسندگان فارسی‌زبان دانست که فارسی را خوب می‌نویسد و نثری پخته و سخته دارد و آثارش نیز همگی آکنده از مسائل فلسفی است.
رئیس حوزه هنری افزود: آقای زنوزی در نوشتن رمان واژه‌ها را حکاکی می‌کند. من در رمانی مانند مخلوق بود که دیدم او نویسنده‌ای مرگ‌آگاه است و کنار نوشتن و با وجود کاهنده بودن کارهایی مانند داوری و نقد، با بزرگواری به آنها نیز پرداخته است.
کامران پارسی‌نژاد، از نویسندگان و دوستان زنوزی جلالی، نیز درباره آخرین کتاب او در یادداشتی نوشته است: آقای نویسنده یا علی گفتنت حکایت دیگری دارد. یا علی گفتنت زمان و وقت مشخصی ندارد. آدم نمی‌فهمد کجا و چه‌زمان دلت هوای مولا کرده است. اما چیزی که می‌شود فهمید این است که حکایت تو حکایت اویی است که یا علی می‌گوید و عشق آغاز می‌شود. شاید هم این عشق است که ابتدا آغاز می‌شود و بعد یا علی بر زبان می‌آید. درهرحال حکایت، حکایت عاشقی کردن است و یا علی گفتن.
و این عشق زمانی به نقطه اوج خود می‌رسد که بنای ماندگار رمان برج ۱۱۰ خود را پی‌ریزی می‌کنی، برجی که از آن علی است و برای علی. و نشانه و رمز مقبول افتادن اثر نزد مولا می‌شود نصب ناگاه پلاک ۱۱۰ شهرداری بر سر در خانه‌ات درحالی که سایر پلاک‌های اطراف چیز دیگری است.
از این نویسنده آثاری چون «باران بر زمین سوخته (مجموعه نقد آثار احمد محمود)»، «سال‌های سرد»، «خاک و خاکستر»، «روزی که خورشید سوخت»، «اسکاد روی ماز ۵۴۳»، «مردی با کفش‌های قهوه‌ای»، «سیاه بمبک»، «مجموعه داستان اولی‌ها (گردآوری)»، «مخلوق»، «شور و شیرین» منتشر شده است.

https://siasatrooz.ir/vdcjiyeh.uqehazsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی