درحالی پروژه تخریب سردارسلیمانی به عنوان فردی که عراق و سوریه، بسیاری از پیروزیهایشان را مدیون مشورتهای نظامی وی هستند ازسوی برخی نوچههای مرتجعان عربی شاهد هستیم که متاسفانه برخیها در داخل نیز این سردار را دستمایه سیاسی کاریهای خود کردهاند!
مردم عراق چه شیعه و چه سنی برای جمهوری اسلامی ایران تفاوتی ندارند و اگر قرار است کمکی به عراق شود، به همه آنها خواهد بود و میان شیعه و سنی تبعیض وجود نخواهد داشت همانگونه که تاکنون نبوده است.
بحرانهای منطقه غرب آسیا از زمانی که آغاز شد؛ کشورهای منطقه هم به نوعی درآن نقش داشتند، یکی نقش مثبت و دیگری نقش منفی.
گروهی از کشورهای مرتجع عربی منطقه با سرکردگی آل سعود نقش منفی این بحران را بازی میکنند وهمچنان هم به ایفای نقش خود مشغولند. آنها با حمایت ازگروههای تروریستی- تکفیری- وهابی درسوریه وعراق به آتش جنگ دامن میزنند. اینکه ادعا میشود آنها به جنگ با تروریستها میپردازند دروغی است که باورآن برای افکارعمومی جهان غیرممکن است.
به گزارش میزان، کشورهای عربی منطقه با همراهی ترکیه بی دریغ تروریستهای سوریه وعراق را تغذیه میکنند و سلاح، مهمات و کمکهای غذایی و دارویی خود را به آنها میرسانند. این گروههای تروریستی که چند سال است مشغول جنگ و جنایت هستند، آیا فقط با هوا زندهاند؟ نیازهای دیگری ندارند؟
آنها برای اینکه بتوانند به اقدامات خود ادامه دهند لجستیک و تدارکات قوی نیاز دارند که این وظیفه از سوی سران مرتجع عربی منطقه و ترکیه انجام میشود.
اما آنهایی که در منطقه نقش مثبت دارند ودرمقابل چنین گروههای تروریستی ایستادگی میکنند و به دولتها وملتهای کشورهای درگیر یاری میرسانند گرچه اندک هستند اما در مقابل گستردگی کشورهای حامی تروریسم قابلیتهای بسیار بالایی دارند و تاکنون هم توانستهاند با کمکها و حمایتهای خود نه تنها از پیشروی تروریستها جلوگیری کنند، بلکه باعث شده است تا با حضور در کنار نیروهای ارتش و مردمی سوریه وعراق شکستهای سنگینی را بر پیکر تروریستها وارد سازند.
ایران دراین راه پیشقدم بوده و خوش درخشیده است و در کنار آن نیروهای حزبالله با شجاعت در سوریه مشغول نبرد با گروههای تروریستی هستند. در این میان روسیه هم در سوریه با چندین عملیات هوایی علیه تروریستها کمک قابل توجهی کرد.
چنین فرایندی از سوی برخی عناصر وابسته و سرسپرده در داخل عراق و شاید در سوریه، خوشایند نیست چرا که آنها خود در لوای مسئولیتی که دارند نمیتوانند به طور علنی اقدام به حمایت از تروریستهای تکفیری کنند اما میتوانند به کمکهای ایران برای رهایی ازچنگ تروریستها اعتراض داشته باشند و حمایت ایران را باعث بروز تنشهای قومی در عراق بدانند.
اما واقعیت چیز دیگری است. اکنون که سرنوشت تروریستهای داعش به فلوجه گره خورده است و میرود تا این شهر از چنگ آنها در بیاید، تعداد اندکی از نمایندگان سنی پارلمان عراق نسبت به حضور نیروهای مستشاری ایران برای کمک به عراق در مبارزه با تروریستها اعتراض کردهاند.
اعتراض آنها درست زمانی مطرح میشود که پیروزی بزرگی برای ارتش و نیروهای مردمی عراق در راه است و اکنون که زمان اتحاد و همدلی میان همه اقوام عراقی است، سه تن از نمایندگان پارلمان عراق به جای تشکر از حمایتهای ایران، به حضور نیروهای ایرانی در این کشور اعتراض میکنند و دیدار سردار قاسم سلیمانی با نیروهای عراقی عمل کننده در منطقه فلوجه را باعث تشدید تنشهای قومی میدانند.
این سه نماینده عراقی در موضع گیری خود گفتهاند حضور نیروهای ایرانی ادعاهای بغداد را مبنی بر اینکه این حمله کوششی به رهبری عراق برای شکست گروه دولت اسلامی (داعش) است، تسویه حساب با سنیها نیست، زیر سوال می برد.
اکنون نگرانی چنین نمایندگانی در پارلمان عراق به جای اینکه به فکر آینده این کشور باشد، از حضور نیروهای مستشاری ایران که به درخواست دولت عراق به این کشور رفتهاند انتقاد میکنند. آیا این سه نماینده خود را وکیل همه برادران سنی در عراق میدانند؟ جمهوری اسلامی ایران با حضور نیروهای مستشاری خود در عراق هزینههای زیادی از جمله جانی پرداخت کرده و دراین راه شهید هم داده است، اگر ایران دست روی دست میگذاشت و برای کمک به مردم و دولت عراق وارد نمی شد، آیا خوشایند این سه نماینده پارلمان عراق بود؟ دراین موقع همین نمایندگان لب به اعتراض میگشودند که چرا همسایه ما ایران به کمک عراق نمیآید.
اگر برخی نمایندگان پارلمان عراق خواهان سقوط کشورخود هستند میتوانند دل به کمکهای ترکیه و آل سعود خوش کنند! و بدانند که با حضور آنها در عراق آینده ای سیاه برای این کشور رقم خواهد خورد.
هم اکنون نیروهای مستشاری و مدافع حرم از ایران در سوریه حضوردارند و به یاری مردم و دولت سوریه شتافتهاند، تاکنون تعدادی از نیروهای مدافع حرم در این کشور به شهادت رسیدهاند، اما دولت و ملت سوریه نه تنها ازحضور و کمکهای ایران انتقاد نمیکنند، بلکه قدردان این کمکهای بیدریغ هستند.
دولت و ملت سوریه به خوبی میدانند که اگر کمکهای ایران نبود تاکنون سوریه و دمشق سقوط کرده بود همانطور که اگر کمکهای ایران در عراق نبود اکنون بغداد پایتخت داعش میشد.
اگر این سه نماینده مجلس عراق از حضور و کمک ایران و وجود سردار سلیمانی در این کشور برای کمک مستشاری نگران هستند، نگرانی آنها به خاطر شکست گروههای تروریستی داعش است. سردار سلیمانی پیش از این هم در عراق حضور داشت و با درخواست و دعوت دولت عراق برای یاری به نیروهای این کشور اقدام کرده بود، چگونه است تا پیش از این با این شدت نسبت به آن واکنش نشان داده نمیشد اما اکنون که داعش در فلوجه در تنگنای شدید قرار گرفته است، حضور نیروهای ایرانی مشکلات قومیتی ایجاد میکند؟
آیا حضور سعودیها یا ترکیه برای کمک به دولت و ملت عراق در مقابل تروریستها مشکوک و موجب نگرانی نخواهد بود؟ آیا حضور یک فرمانده ارشد از ارتش ترکیه و یا ارتش سعودی پیچیدگیهای فرقهای نخواهد داشت؟!
چنین افرادی اگر از نقش ایران قدردانی و حمایت نمیکنند، به تخریب هم نپردازند.
خودیها هم حاج قاسم سلیمانی را تخریب میکنند؟
به گزارش خبرگزاری دانشجو، پروژه تخریب حاج قاسم سلیمانی از سوی برخی مرتجعان عربی وهمراهانشان درحالی درعراق کلید خورده که برخیها در داخل کشورنیزاین سردار دلاور را که هدفی جز بازگشت آرامش و امنیت و حراست از حرمین را ندارد، دست مایه سیاسی کاریهای خود کردهاند که این مسئله جای بسی تأمل دارد!
زیباکلام استاد دانشگاه تهران با نگاهی اصلاح طلب، پیش از این سردار سلیمانی را به عنوان کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ۹۶ معرفی کرده بود. مطلبی که به صورت گستردهای در رسانههای زنجیرهای بازتاب یافت. آیا حاج قاسم بهراستی میخواهد وارد سیاست شود؟
البته این استاد دانشگاه چند روز پیش در مصاحبه با هم «صدا» ارگان کارگزاران سازندگی دریک گفتوگوی تفصیلی گفته بود«آقای سردار سلیمانی مواضع سیاسی نداشته است. من ندیدم ایشان تاکنون از عباراتی چون فتنه، فتنهگر، منافق، مزدور، وابسته، سازشکار، مرعوب، سرسپرده و با گفتمان و زبانی که جریان تندروی اصولگرا به کار میگیرد و اخلاق و ادب سیاسی اجتماعی را زیر پا میگذارد، همراه شود. اما در عین حال، این احساس نزد خیلی از ایرانیان وجود دارد که امنیت کشور مدیون و مرهون مبارزات و جانفشانیهای سردار قاسم سلیمانی است. این امر وزن ایشان را بالا میبرد. بنابراین ممکن است اصولگرایان بخواهند ازاعتبار ایشان و از برندی که قاسم سلیمانی با آن شناخته میشود استفاده کرده و ایشان را به میدان بیاورند.
برخی ناظران سیاسی براین باورند که ناتوانی دولت در تغییرشرایط اقتصادی، هرگونه امیدی را برای حرکت و اثرگذاری از میان برده است. احتمالاً برای همین زمینهسازی برای خلق برجامهای دیگری را در دستور کارقراردادند. توافقات دیگری که بتواند نظر کدخدا را تأمین کند. توافقاتی که تصحیح محاسباتی را که مقامات ایالات متحده در نظر گرفتهاند، تأمین کند. توافقاتی که سیاستهای امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی را هدف گرفته است. سردارسرلشگرپاسدار حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد این سیاستها شناخته میشود. سردار این روزها در اوج محبوبیت است. مردم به خوبی میدانند همین که تهران مثل خیابانهای شهرهای مهم اروپا جولانگاه تروریستها نیست، صدقه سر حاج قاسم است. مشاورین روحانی به خوبی میدانند برای تبلیغات ۹۶ نمیتوانند روی دیوار دستاوردهای نداشته اقتصادی دولت یادگاری بنویسند و شاید تخریب حاج قاسم اینگونه آغاز شده است.
در پایان به همه کسانی که ناآگاهانه ویا آگاهانه با این پروژه تخریب سردار سلیمانی همراه شدهاند، توصیه میکنیم که رفتاری نکنید که با لبخند دشمن همراه شود!