یک پسر هفده ساله توانست چهارتا سرنگ دستش بگیرد و برود توی دبیرستان دخترانه و به همه آمپول و واکسن بزند و قند خونشان را بگیرد و بعد مدیرکل منابع طبیعی و مسئولان ارشد محیطزیست یک استان نشستند دور یک میز و جلسه گذاشتند و یک تابلو فرش گوزن بینوا روی دیوار آویزان بود و بعد همه چیز تکذیب شد.
بله! تکذیب شد. مثل بنر تشکر از شهردار لنگرود وسط سیل و ماهیهای مرده دریای خزر در سواحل مازندران و تجاوز به دختربچه در کردستان و کلیهفروشی پدری که کودکش سرطان دارد و خلاصه همه بدبختیهای مردم که معمولا با هوشیاری مسئولان تکذیب میشوند و میروند پی کارشان!
سلطان سکه را هم که گرفته بودند بخشیدند و او هم قول داد دیگر از این کارها نکند و بقیه عمرش را به خاطر جبران گناهش برود کانادا و با بدبختی و غم غربت زندگی کند.
یک خبر دیگر هم داریم که هنوز تکذیب نشده و دقایقی بعد تکذیب خواهد شد. رئیس سازمان نظام روانشناسی به جرم کلاهبرداری و مال مردمخوری و اینجور چیزها بازداشت شد که ... بله ... همکاران من در اتاق فرمان اشاره میکنند که این خبر هماکنون تکذیب شده و ایشان به ادامه کلاهبرداری ... ببخشید دستگیر نشدهاند فقط احضارشان کردهاند تا بعد بفرستندش کانادا و آنقدر غصه بخورد تا بمیرد.
بعد از تحریر: بدینوسیله همه خبرهای بد هفته گذشته تکذیب میشود و همه چیز آرام است و ما همه خوشحالیم.