اول بگوييد چه شد كه در كابينه شهيد رجايي جاي گرفتيد؟ دوستي قبلياي با او داشتيد؟
با شهيد رجايي آشنايي داشتيم اما وقتي وي به راس دولت آمدند از من خواستند بروم وزارت بهداري، من آن موقع نميدانستم وزارت چيه و بهداري چي هست.
رفتم و گفتم كسي را برگزينيد كه بهتر از من باشند، شهيد رجايي گفتند مثلا چه كسي؟ من هم سه نام اعلام كردم و گفتم اينها بهتر از من هستند، رجايي گفت اجازه بده فكر كنم و بيست و چهار ساعت بعد زنگ زد و گفت من فكرهايم را كردم و با امام(ره) هم مشورت كردم و بهتر است خودت قبول كني، من هم گفتم چشم. شروع كار اينطور شد كه بعد رفتيم مجلس براي راي اعتماد و مجلس به همه كابينه راي داد.
از قبل انقلاب با رجايي آشنايي داشتيد؟
شهيد رجايي را ميشناختم او هم من را ميشناخت اما دور را دور اصلا ملاقات حضوري نداشتيم و بعد از برگزيدن من براي وزارت او را ملاقات كردم.
در جلسات هيات دولت و چقدر اختيار داشتيد و شهيد رجايي چه ميزان منعطف بود؟
شهيد رجايي فرد بسيار اهل مشورت بود و به نظر من بزرگترين هنر او اين بود كه اصلا عصباني و تند نميشد و دوستاني كه با او جر و بحث ميكردند گاهي او را به اوج عصبانيت ميرساندند اما يكبار هم نديدم صدايش را بلند كند. تمام حرفها را حتي آنهايي كه خوشش نميآمد گوش ميكرد و بعد مودب جواب ميداد. در جمع عاقلانه تصميم ميگرفت و اگر كسي حرف مخالف ميزد و ميديد درسته ميپذيرفت.
كساني جر و بحث ميكردند و حرفهايي ميزدند كه قابل قبل نبود اما يكبار ايشان عصباني نشد.
خاطره ويژهاي از آن زمان داريد؟
خاطره زياد است ولي آن موقع رئيسجمهور ما بني صدر بود و خيلي رجايي را اذيت ميكرد اما دستور امام خميني بود كه صحبتي نكند و مدارا كند و رجايي هم مدارا ميكرد اينطور نبود كه پشت پرده و در پستو حرف بزند او دستور امام(ره) را اجرا ميكرد.
يادم است آن زمان ما رفتيم سفري با رجايي، ديديم فرش قرمز انداخته بودند و ايشان بلافاصله برگشت و رفت طرف هواپيما و گفت اين چه وضعي است درست كرديد مگر من چه كسي هستم؟! اين كارها لازم نيست و آن موقع ارتش و سپاه جداي از هم ايستاده بودند كه با تجميع اين دو گروه و جمع كردن فرش شهيد رجايي برگشتند و سخنراني كردند.
شهيد رجايي تعارف نداشت يك غذا بيشتر نميخورد. يادم است وي را دعوت كردند به حرم امام رضا(ع) واعظ طبسي خيلي حرمت گذاشت و سفره مجللي انداخت رجايي گفت اين همه غذا براي چي است و سر سفره ننشست.
بگذريم شما وزير بهداري يا بهداشت كنوني شدي؟ در آن زمان جنگ چه كار ميكرديد؟
وارد شدنم به كابينه رجايي را گفتم اما بهتر است بدانيد كار فقط كار بهداري نبود گاهي ملاقات مردمي گرفتن درخواست مردم و شنيدن حرفهاي آنها و همراهي شهيد رجايي در سفرها را هم به عهده داشتم و با عشق كار ميكردم.
اما براي جامعه در زمان وزارت بهداري ما طرحي را آورديم به نام طرح ژنريك، بررسي كرديم در جامعه چند مدل دارو مصرف ميشود و از هر دارو چه ماركي بهترين است و از تركيبات بهتر برخوردار است و از كارخانه آن را به نام عمومي خريديم بدون نام تا همه داروها در سراسر كشور يك مدل و بهترين باشند همان موقع به ما گفتند مافياي دارو دست يهودي است و نميگذارند موفق شويد اما چند سالي كه من بودم اين رويه انجام شد و هر ماه هم تحقيقاتي انجام ميداديم كه بهترينها را داشته باشيم. اما كار ويژه من اول تنظيم دارو بود و بعد ما ميگفتيم همه جا بايد بيمارستانهايي داشته باشيم به داد مردم برسد آن زمان هم مخالف بخش خصوصي نبودم.
قيمتها را چطور مديريت ميكرديد؟
نرخها را نميتوانستند هر طور بخواهند بدهند البته آن زمان كمتر كسي تخلف ميكرد. در آن زمان كسي اضافه نميگرفت و قضيه فرق داشت. كسي جوانان را وادار نميكرد جبهه بروند اما جوانها داوطلبانه صف ميكشيدند و جامعه پزشكي هم به دنبال آن، جبههها را دكترها داوطلبانه ميرفتند و از مداواي سطحي تا سختترين عملها را در بيمارستانهاي صحرايي براي رزمندگان و روستاييان به انجام ميداند. اينطور نبود كه كسي نخواهد برود جاي سخت مثل... چه بگويم!
اكنون پزشك خانواده قرار است اجرايي شود اين موضوع را چطور ميدانيد؟
پزشك خانواده اين نيست مستقيم مراجعه نكنند به متخصص و در امريكا هم اين كار را نميكنند كه اجباري باشد. به نظر من بيش از اينكه نياز به پزشك خانواده باشد نياز به فرهنگسازي داريم.
در اين زمينه لازم است خاطرهاي بگويم قبل از انقلاب من سپاه بهداشت بودم در بندر بوشهر، از مريضها براي هر كس پرونده درست كرده بودم عدهاي همينطور تفريحي ميآمدند و عدهاي واقعي! يادم است از آن افرادي كه خيلي زياد به من مراجعه ميكرد يك نفر مدت طولاني به من مراجعه نكرد بعد از مدتي دليل غيبتش را جويا شدم گفت مريض بودم و نيامدم!! او فكر ميكرد سالم است بايد مراجعه كند! يا ما فرهنگ خودمون را بايد درست كنيم و فرهنگ از بالا درست نميشود و بايد تربيتهايمان را درست كنيم!
ما اونجا تصادفي فهميدم كه چرا عدهاي همش از من طلب شربت سينه و تقويتي ميكنند ديدم عدهاي شربت سينه و تقويتي را ميبردند و در آن نان تيليت ميكردند و ميخورند!! حال درباره پزشك خانواده هم ميگويم طرح خوبي است به شرطي كه با فرهنگسازي باشد و خوب اجرا شود!!
وزارت بهداشت كنوني را چطور ميبينيد؟
متاسفانه من از اينكه دكتر هاشمي وزير بهداشت فعلي ابتداي كار ميزان دارايي خود را گفت و اعلام كرد چند ميليارد پول دارد و چه ماشيني دارد خوشم نيامد چراكه آن زمانها اين موارد ارزش محسوب نميشد!! من فكر ميكنم در كل بايد حواسمان باشد كه انقلاب نشد ثروتمندان ثرومتمندتر شوند و فقرا فقيرتر.
هميشه پزشكان چند مدل بودند ما پزشك داريم دنبال وضع درست كردن نيست و ميگويد اگر خود مريض خواست هزينهاي بدهد و برعكس هم داريم. باور كنيم آن كسي كه در صورت فقير بودن مريض از او پول نميگيرد گرسنه نميماند. اسلام آمد كه اين را بگويد و ما را تربيت كند كه دلمان براي هم بسوزد آيا ما اينچنين هستيم؟! اگر اينطور نشديم ما به اسلام نرفتيم... والسلام