پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۲:۵۷
کد مطلب : 110569

عوام زدگی عالمانه

خوشبختانه بعد از وقوع انقلاب اسلامی نرخ بهره مندی از سواد رشدی فزاینده داشت و امروز جامعه ایران با نرخی نزدیک به ۱۰۰ درصد جایگاه...

خوشبختانه بعد از وقوع انقلاب اسلامی نرخ بهره مندی از سواد رشدی فزاینده داشت و امروز جامعه ایران با نرخی نزدیک به ۱۰۰ درصد جایگاه مناسبی در این شاخصه از توسعه یافته است البته این نرخ صرفا به مسئله‌ی توانایی برای خواندن و نوشتن ختم نمی شود بلکه تعداد بسیاری از افراد جامعه دارای تحصیلات عالی هستند که همین موضوع نیز خود بسیار در ایجاد آمار تولید علم و... موثر بوده است .
این مقوله از این رو بیان گردید تا نگارنده بتواند به یکی از آسیب های این حوزه بپردازد آسیبی که می توان نام آن را « عوام زدگی عالمانه » گذاشت .
پدیده ای که در آن افراد دارای تحصیلات در حوزه ای خاص به خود اجازه می دهند با ادبیات، روش و رویکرد دانشی که در آن تخصص دارند در همه حوزه ها ورود کرده و نتایجی سطحی وعوامانه بگیرند.
این نتیجه گیری نابجا آسیبی به مراتب فراتراز آسیب سخنان افراد فاقد تحصیلات عالی دارد زیرا عده ای که در حوزه‌ی نفوذ افراد تحصیل کرده قرار دارند می پندارند این فرد چون تحصیلات عالی دارد پس دارای دیدی باز در همه‌ی زمینه‌هاست و تحلیل او دارای اتقان علمی و ارزش استنادی است غافل از اینکه او نیز مانند بسیاری از افرادی که به سخنان وی گوش می دهند یا نوشته‌ی او را می‌خوانند در بسیاری از زمینه ها فردی عادی محسوب می شود. از جایی که هر علمی رویکرد ،منابع و روش خاص خود را برای به دست آوردن نتیجه دارد و دلیلی وجود ندارد که اگر کسی در موضوعی کارشناس بود در همه موضوعات حرفی برای گفتن داشته باشد و در واقع افراد فقط در یک حوزه _ آن هم نه در تمامی ابعاد آن _ متخصص می شوند. زیرا علوم در جهان کنونی دارای مرز بندی خاص خود است برای مثال در زمینه‌ای مانند الهیات اسلامی مطالب فقه از اصول و اصول از کلام و کلام از فلسفه و فلسفه از رجال و رجال از ... جدا از یکدیگر هستند یعنی کسی که بخواهد در جهان امروز حرفی برای گفتن داشته باشد حتی نمی تواند ادعا کند که الهیات اسلامی می داند و در آن متخصص است بلکه باید با دقت مشخص کند که مثلا او در فلسفه آن هم فلسفه‌ی صدرایی متخصص است زیرا هرکدام از شاخه‌های فلسفه اسلامی خود دریایی ژرف از مطالب هستند که درک همه آنها و کارشناس بودن در تمامی آنها با توجه به مشغله های زندگی ماشینی امروز امری محال به نظر می رسد، البته شاید بتوان حساب عده ای را جدا کرد ولی استثناء قاعده را نقض نمی کند، یعنی وجود چند نفر نابغه نمی تواند اثبات کند که دستیابی به همه علوم با توجه به شرایط متفاوت افراد برای تمامی افراد امری دست یافتنی است. اما مطلبی که در این حوزه مورد توجه خاص نگارنده است موضوع بسیار مهم تقلید است. تقلید در امور دینی یا بهتر بگوییم در فروع دین یکی از سه روشی است که مسلمانان باید آن را بپیمایند یعنی مسلمانی که به سن بلوغ شرعی رسیده است می تواند خود احکام را با توجه به شرایط و ضوابط از منابع مشخص به دست بیاورد یا می تواند به درجه ای از آگاهی برسد که احتیاط نموده و بهترین حکم را که جامع تمامی احکام نیز باشد برگزیند، یا می تواند با تحقیق، فردی واجد شرایط را پیدا کند و اعمال شرعی خود را مطابق با نظریات او انجام دهد که همان تقلید است. راه سوم راهی است که بسیاری از مردم به ناچار آن را می پیمایند. پس توده‌ی مردم مقلد شخص کارشناس هستند و کارشناس که او را در مباحث شرعی مجتهد و متصدی مقام مرجعیت می نامند، کسی است که از منابعی خاص احکام را به دست می آورد ولی متأسفانه مقلدین در بسیاری از موارد به کارشناسی که او را متخصص امر دین دانسته اند مراجعه نمی کنند و خود مستقیم به سراغ منابع استنباط احکام رفته و مثلا می گویند امام (ع) چنین فرمودند و یا آیه قرآن این را می‌فرماید. این در حالی است که آیات قرآن و روایات شریف و یا هر منبعی از منابع استنباط احکام دارای شرایط و وضعیت خاص خود هستند و نمی توان به استناد یکی از آنها امری را به دین نسبت داد، یا نسبت آن را از دین برید. به بیان دیگر ما وقتی در جایگاه مقلد قرار می گیریم تقلید ما از شخص کارشناس یا همان مرجع تقلید است نه از منابع احکام که هر کدام نیازمند بررسی های خاص هستند . اینجاست که پدیده ای به نام « عوام زدگی عالمانه » رخ می نماید یعنی افراد تحصیل کرده در دام توهم دانایی در همه‌ی حوزه ها می افتند و می‌پندارند چون متخصص فن خود هستند در همه زمینه ها از جمله مسئله‌ی دین نیز کارشناس و صاحب نظر می باشند لذا تصورات نقطه ای و ناقص خود را به نام دین در میان اطرافیان خود تزریق می‌کنند.

نویسنده: فرهاد ملا امینی

https://siasatrooz.ir/vdcjmyevhuqeviz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی