هامبورگ آلمان این روزها فضایی کاملا امنیتی به خود گرفته است چنانکه برخی از تبدیل این شهر به پادگان نظامی سخن میگویند. این وضعیت در حالی بر این منطقه حاکم شده که دلیل اصلی آن برگزاری نشست سران گروه ۲۰ است. این نشست در حالی برگزار میشود که چند نکته مهم و محوری در آن وجود دارد. نخست اعتراضهای مردمی به این نشست است چنانکه در بسیاری از شهرهای آلمان و حتی اروپا علیه آن تظاهرات برگزار شده که خود نشانگر بیاعتمادی جهانی به این نشست و حاضران در آن است چرا که افکار عمومی این گروه را برآمده از نظام سرمایهداری دانسته که ریشه بحرانهای جهان از آنها و سیاستهایشان است.
نکته دیگر وضعیت درونی حاکم بر این نشست است. در حالی در گذشته میان اروپا و آمریکا علیه چین و روسیه تفاهماتی بود اما در نشست مذکور عملا چنین اتحادی وجود ندارد و به نوعی اختلافات گسترده در نشست اخیر گروه ۷ در ایتالیا را میتوان در این نشست مشاهده کرد. همزمان با نشست هامبورگ چند تحول مهم روی داده است. از یک سو کشورهای اروپایی همچون آلمان در باب اقدامات اقتصادی چین ابراز نگرانی کرده و برخی از کشورهای اروپایی نیز بر استمرار تحریمهای روسیه تاکید کردند در حالی که پوتین نیز برای یک سال دیگر تحریمهای متقابل غرب را تمدید کرد. در این میان در اقدامی قابل توجه چین و اروپا به آمریکا در باب تعرفههای واردات فولاد اعتراض کرده و سیاستهای آن در باب آب و هوا را نیز محکوم کردند. مخالفت با یک جانبه گرایی آمریکا از مولفههای مطرح و به نوعی دارای اجماع در این نشست بوده است.
مجموع این اقدامات نشان میدهد که بر خلاف گذشته که کشورها براساس رویکرد اتحادی در برابر مسائل موجود موضعگیری داشتند مثلا اروپا در کنار آمریکا بوده در این نشست کشورها براساس منافع خود عمل کردهاند بگونهای که در مواردی دارای اشتراک نظر و در مواردی اختلافات ریشهای دارند در حالی که مقابله با امریکا از محورهای اتحادی است.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که نشست هامبورگ نه تنها توان حل بحرانهای اقتصادی جهان و حتی اروپا را نداشته بلکه این نشست عمق اختلافات در میان ۲۰ کشور قدرت برتر اقتصادی بودن جهان را آشکارتر ساخته است. وضعیتی که بسیاری آن را نشات گرفته از چالشها و بحرانهای جاری در نظام جهانی میدانند که بخش عمدهای از آن را در تحولات غرب آسیا و تقلای کشورها برای باجگیری و امتیازگیری از یکدیگر در این منطقه میتوان مشاهده کرد.
وضعیتی که نه تنها وضعیتی بحرانی و نابسامان را بر این نشست و نشستهای مشابه حاکم ساخته بلکه عرصه اقتصاد جهانی را با چالشهای بسیاری مواجه میسازد در حالی که در تمام این روندها یک اصل مشاهده میشود و آن تزلزل شدید موقعیت آمریکا و اتحاد نسبی کشورها برای مقابله با آن است.