چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۱
کد مطلب : 97338

این حاشیه‌ها کارساز نمی‌شود

این روزها غرب آسیا شاهد تحولاتی قابل توجه است. در عراق و سوریه در حالی ارتش و...

این روزها غرب آسیا شاهد تحولاتی قابل توجه است. در عراق و سوریه در حالی ارتش و نیروهای مردمی عملیات‌های جدیدی را علیه تروریسم با محوریت موصل وحلب آغاز کرده‌اند که چالشی مشترک دو کشور را فراگرفته و آن تحرکات ترکیه است. ترکیه که در امنیت داخلی خود مانده و هر روز شاهد انفجارهای خونین است و از سوی دیگر دولت سرکوب و بازداشت مخالفان را تشدید کرده، با ادعای تامین امنیت منطقه و حمایت از بشریت به تشدید حملات نظامی به سوریه و عراق پرداخته است. تحرکاتی که بسیاری از ناظران سیاسی آن را اقدامی نیابتی در جهت حمایت از گروه‌های تروریستی می‌دانند.
در یمن نیز سعودی با شکستن آتش‌بس ۷۲ ساعته حملات به یمن را تشدید کرده در حالی که آمریکا با فروش میلیاردها دلار تسلیحات به سعودی و امارات، انگلیس هم با آموزش نیروهای سعودی به این حملات دامن می‌زنند.
در بحرین نیز رژیم آل‌خلیفه سرکوب مردم را شدت بخشیده بگونه‌ای که هر روز اخبار جدیدی از بازداشت‌ها و سرکوب مردم منتشر می‌شود. جالب توجه آنکه امریکا طی هفته اخیر بر افزایش حمایت‌های نظامی از این رژیم تاکید کرده است.
در فلسطین نیز رژیم صهیونیستی که کمک‌های تسلیحاتی جدیدی از آمریکا دریافت کرده سرکوب فلسطینی‌ها را شدت بخشیده و روزانه دهها نفر بازداشت می‌شوند. به مجموع این بحران‌ها باید تحولات نیجریه را نیز افزود که ارتش با حمله به مراکز مسلمانان که تحت رهبری علامه زکزاکی هستند صدها نفر را مصدوم و یا بازداشت کرده‌اند. نیجریه‌ای که اخیرا کری وزیر خارجه آمریکا به آنجا سفر داشته است.
در لبنان نیز گروه‌های سیاسی بر سر ریاست جمهوری میشل عون به توافق رسیده‌اند که سفیر آمریکا راسا برای مقابله با این امر فعال شده و به تحریک گروه‌های سیاسی می‌پردازد در حالی که ادعای وی را مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور تشکیل می‌دهد.
لازم به ذکر است در حوزه افغانستان و پاکستان نیزحملات تروریستی افزایش یافته در حالی که گزارش‌ها نشان می‌دهد این حملات از سوی گروه‌هایی صورت می‌گیرد که با آمریکا رابطه نزدیکی دارند و یا اینکه واشنگتن در حال مذاکره با آنان است.
مجموع این تحولات در حالی صورت می‌گیرد که در تمامی آنها یک نقطه مشترک مشاهده می‌شود و آن نقش آمریکا در ایجاد این بحران‌ها و البته نقش این مناطق در امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. در این میان تحرکات برخی از کشورهای عربی مبنی بر متهم‌سازی ایران به بحران‌سازی در منطقه و دخالت در امور کشورهای عربی را نیز باید افزود.
از حوزه اتحادیه اروپا نیز خبر می‌رسد که پارلمان اروپا قطعنامه احیای روابط با ایران را تصویب کرده تا به اصطلاح مشوقی باشد برای سوق دادن ایران به غرب گرایی.
شاید با توجه به دو مولفه ذکر شد یعنی نقش آمریکا در این تحولات و نیز تاثیر آنها بر امنیت و منافع جمهوری اسلامی این سوال پیش می‌آید که این رویه چه دستاوردهایی می‌تواند برای آمریکا داشته باشد؟
بخشی از این تحرکات را در قالب انتخابات آتی آمریکا می‌توان تحلیل نمود. آمریکا، اواسط آبان ماه در حالی برگزار‌کننده انتخابات ریاست جمهوری است که چند نکته مهم در آن مشاهده می‌شود. نخست آنکه آمریکای مدعی دموکراسی خود از اجرای دموکراسی در داخل خودداری می‌کند چنانکه مردم ناگزیرند میان کاندیداهای دموکرات و جمهوری‌خواه یکی را انتخاب نمایند. مردم تاکید دارند آنها میان گزینه بد و بدتر یکی را باید انتخاب کنند و گزینه دیگری برای آنها وجود ندارد.
دوم آنکه روند تبلیغات انتخابات آمریکا ابعاد گسترده‌ای از فساد و بحران درساختار سیاسی آمریکا را نشان داد که در مواردی به رسوایی جهانی برای این کشور مبدل شد. آنچه در برآیند این انتخابات آشکار شد آن بود که ساختار سیاسی حاکم برآمریکا برگرفته از قدرت‌طلبی مجموعه‌ای فاسد و غیرمردمی است که جز منافع و نظام سرمایه‌داری به هیچ اصلی پایبند نبوده و اخلاقیات در این ساختار هیچ جایگاهی ندارد. این سناریو مطرح است که سران آمریکا با ایجاد بحران‌های جهانی و انحراف افکار عمومی به مسائل حاشیه‌ای به دنبال پنهان‌سازی روند انتخابات از جمله تقلب‌های انتخاباتی و نبود دموکراسی در کشور مدعی اول دموکراسی است.
در باب ارتباط مجموع بحران‌سازی‌های آمریکا با سیاست‌های آن در قبال جمهوری اسلامی ایران دو گزینه مطرح است. نخست آنکه دولت اوباما به دنبال آن است تا با فشارهای گسترده در هفته‌های پایانی ریاست جمهوری‌اش، جمهوری اسلامی را به امتیازدهی در منطقه بویژه در حوزه سوریه وادار سازد تا به اصطلاح موفقیت در سوریه در کارنامه اوباما ثبت شود. این امربرای اوبامایی که در سراسر جهان ناکام بوده دارای اهمیت زیادی است تا با برجسته‌سازی این موفقیت بر ناکامی‌های خود سرپوش گذارد.
نکته مهم دیگری که در باب سیاست‌های آمریکا در قبال ایران مطرح است آنکه، دولت اوباما به رغم ادعاهای فراوان به تعهدات خود در قبال برجام عمل نکرده است و در کنار ادامه تحریم‌ها با سیاست ایران هراسی به استمرار فشارها بر ایران پرداخته است. با توجه به این شرایط و با توجه به اینکه اوباما سعی دارد تا با چهره‌ای به اصلاح صلح‌طلب و متفاوت با سایر روسای جمهور آمریکا در قبال ایران، کاخ سفید را ترک و نام خود را در تاریخ ثبت نماید این سناریو مطرح است که با ایجاد مجموعه بحران‌های منطقه‌ای علیه جمهوری اسلامی به دنبال انحراف ایران از موضوع اصلی یعنی عدم پایبندی آمریکا به تعهدات برجام باشد.
به عبارتی اوباما با سناریو بحرا‌ن‌های امنیتی و سیاسی در حالی که در ظاهر لبخند دیپلماسی می‌زند سعی دارد تا بی‌تعهدی و استمرار سیاست‌های ضد ایرانی خود را پنهان سازد. این سیاست در حالی از سوی دولتمردان آمریکایی دنبال می‌شود که آنها یک اصل را فراموش کرده‌اند و آن اینکه این حاشیه سازی‌ها کارساز نخواهد بود و ملت ایران هرگز فریفته لبخندها و ظاهرسازی‌های آمریکا نشده و نخواهد شد و اوباما اگر به دنبال ثبت نقطه‌ای مثبت از خود در قبال ایران درکارنامه‌اش است به جای اجرای سیاست منحرف‌سازی افکار عمومی باید در مدت باقی مانده از ریاست جمهوری‌اش به تعهدات برجامی آمریکا عمل کرده و به تحریم‌ها و دشمنی با ملت ایران و نظام اسلامی پایان دهد.
در غیر این صورت وی نیز مانند سایر روسای جمهور آمریکا در حالی کاخ سفید را ترک خواهد کرد که نام وی مانند آنها در لیست دشمنان ملت ایران و نظام اسلامی ثبت خواهد شد و همچون آنان تا همیشه منفور ملت ایران خواهد بود.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcjoteh.uqeatzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی