گزاره یازدهم
قرار نبود این سری از چالش تحت عنوان پاندمی خودشیفتگیها بیش از ده قسمت باشد اما اتفاقاتی که پس از نشر نهمین و دهمین گزاره افتاد و ثابت شد معضل خودشیفتگی که خلاف دکترین جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته بوده همچنان در بعضی از دستگاههای دولتی و یا وابسته به آن ادامه دارند و همچون نقصان پیشبینینشده براثر سهلانگاریها در دامنه تأمین و مدیریت صرفهجویی پیرامون بحث آب شرب مصرفی مردم خوزستان و بخصوص کلانشهر اهواز دلیلی بود محرز بر اینکه نهتنها وزارت نیرو بهعنوان ستاد مدیریت بلکه پاییندستیهای آن هم بهعنوان مجری با عنوان بخش خصوصی حداقل تمامی هشت سال گذشته را صرف امکانات روبنایی و ایجاد ظرفیتهایی کردهاند که مظروفی برای آنها تأمین و پیشبینینشده و همه اینها حاصل نشستن و تصمیم فیالبداهه گرفتن در اتاقهای دربسته است درحالیکه برای تأمین نیاز استراتژیک آب باید زمین و زمان را درنوردید و زیرورو کرد تا راهکارهای حفاظت و صرفهجوییهای منطقی و اصولی برای همین مختصر هم صرفنظر از تبلیغات میدانی پیدا و نهادینه گردند. اگرچه این نقدها که در یازده قسمت متوالی به رشته تحریر درآمده و رسانهای شده است نهتنها برای مخاطبان محلی بلکه به گوش متولیان بالادستی در وزارت نیرو و شرکت مهندسی آبفای کشور هم فرونرفته تا برای یک روز هم که شده اتاقهای خوش آبوهوای همراه با شمیم عطر چای و قهوه و کافی میکس خود را رها کنند و سری به مسیرهای خدماتی از طریق شبکه انتقال آب و گردآوری و جابجایی فاضلاب شهرها بزنند و تنها به گزارشهای کسانی که همانند خودشان صندلیهای گرمونرم را به بازرسیهای میدانی ترجیح میدهند اکتفا کنند تا آنچه که در خوزستان و بخصوص شهر حماسهها یعنی اهواز انفاق افتاد برای دیگر نقاط کشور ازجمله شرق کلانشهر اصفهان پیش آمد، نکند! که تا امروز هرچه نقل شد پیرامون کوتاهیها در تأمین و اصرار به آموزش صرفهجویی و مدیریت آب بهصورت سهمیهبندی در مصرف برای استان اصفهان بود و شاهدیم بهمحض تقلیل در توزیع آب شبکه شهری، منابع ذخیره خانگی تحت عنوان تانکهای پلاستیکی برای هر مخزن یکصد لیتری پانصد درصد افزایش قیمت پیدا کردن تا ارزش هزار لیتری آن ظرف چهار ماه گذشته از پانصد هزار تومان به دو میلیون و پانصد هزار تومان برسد و خانوادههای خاص طرح قدیمی و رایج احتکار بنزین در دهههای شصت و هفتاد را تکرار نموده تا هرکدام با ایجاد ذخایر انبوه، صدها مترمکعب مایه حیات را بهمنظور انجام اسرافهای همیشگی پسانداز و زیر سر داشته باشند! و استانی که قسمت اعظمی از آن در کویر واقع شده چشم به منابع همجوار خود که روزگاری جزئی از همین دیار بوده داشته باشد بدون اینکه به ضربالمثل ناب ایرانی که میگوید: «اگر به امید شام همسایه بودی باید شب را سر گرسنه بر بالین بگذاری» توجه داشته باشد! که این روزها بهوضوح شاهد عملی شدن این کلام ناب هستند زیرا معضل کمآبی تنها برای مناطق خشک نیست و مناطقی چون چهارمحال و بختیاری و خوزستان و حتی ایلام و کهگیلویه و بویراحمد هم که جایگاه ذخایر آبی کشور است و سرشاخههای خوزستان میباشد، با چالشی بزرگ روبرو هستند. ادعا نیست که این حاصل گزارشهای رسمی میباشد تا ثابت شود نهتنها در تأمین و مدیریت مصرف بهینه آب از طریق سهمیهبندی موفق نبودهاند چون از آغاز وضعیت سوقالجیشی استان را بهحساب نیاورده که در جمعآوری و انتقال فاضلاب شهرها هم که بهخودیخود طلای کثیف و سرمایهای زیرساختی جهت تأمین کود شیمیایی و انواع مواد ضروری دراینباره میباشد نیز کوتاهی شده است! در تاریخ ۲۰ دیماه سال گذشته سخنگوی وقت شرکت آبفای استان اصفهان از متصل شدن فاضلاب منطقه دنارت به شبکه جمعآوری محور شرق خبر داد و اظهار داشت: «با اشاره به اینکه فاضلاب محله دنارت به شبکه جمعآوری محور شرق اصفهان متصل میشود اما در برنامههای امسال و سال ۱۴۰۰ شرکت فاضلاب شهری منطقه دنارت پیشبینیشده است که یکی از محورهای کلانشهر اصفهان در ارتباط با شبکه جمعآوری فاضلاب هنوز باقیمانده محور شرق اصفهان است و شامل ارغوانیه، سهراه پینارت، شهرک زایندهرود، ردان و دنارت میباشد، انتقال فاضلاب از تصفیهخانه شرق اصفهان مستلزم اجرای کلکتور اصلی این خط بوده و اکنون کلکتور اصلی از محور خیابان شریعتی به کلکتور شرق اصفهان تقریبا به اتمام رسیده است. ایستگاه پمپاژ که در مجاورت رودخانه زایندهرود احداث شده تا بتوانیم با توجه به شرایط توپوگرافی زمین، فاضلاب را به آن نقطه انتقال دهیم تا ازآنجا به این خط انتقال ایستگاه پمپاژ شود با حضور وزیر نیرو بهصورت ویدئو کنفرانس در چند ماه گذشته افتتاح و اجرای شبکه جمعآوری محلاتی آغاز شد که منطقه دنارت نیز از همان شرایط برخوردار است و منطقه یک و شش اصفهان هم در قالب اجرای پیمان با پیمانکاران مشخص شده و بهمرورزمان شبکه جمعآوری این مناطق را اجرایی میکنیم و پساب را به تصفیهخانه شرق اصفهان انتقال میدهیم. پساب فاضلاب شهروندان محلات دنارت، فیزادان و داران بایستی با خط یک انتقال مشترک از محور جنوب رودخانه زایندهرود به شمال رودخانه و سپس از طریق ایستگاه پمپاژ به خط انتقال تصفیهخانه شرق اصفهان منتهی گردد که در حال حاضر با محدودیت منابع مالی مواجه هستیم»!! ناگفته نماند اصفهان دومین شهر کشور پس از آبادان است که در سال ۱۳۴۵ شمسی توسط شرکت اگوی فرانسه آب و فاضلاب آن به شبکه مدرن مجهز شد و امروز متولیان آبفای آن با دارا بودن این رزومه و زیرساخت لازم هنوز نتوانستهاند پس از گذشت ۵۵ سال آن را تکمیل کنند و یا حداقل در یازده سال گذشته بجای اینکه اقدامات لازم را درزمینه مدیریت صرفهجویی در مصرف آب و ایجاد شبکههای انتقال فاضلاب از محل درآمدهای قابلاعتنا انجام دهند همه منابع مالی را صرف تبلیغات و پروپاگانداهای پوچ و چاپ رپرتاژ آگهی و تهیه فیلم و تیزر و برگزاری جشنهای شبانه و جُنگهای رسانهای نمایند تا چهره مدیریت برای امروز آماده و مطرح و شایعه انتخاب بهعنوان شهردار سر زبانها بیفتد! که هیچیک از آنها نتوانست نقشی در نهادینه کردن صرفهجوییها داشته باشد تا چالشهای ایجادشده، شرکتهای بزرگ شهرک ساز در منطقه شرق کلانشهر را ناچار نماید خودشان وارد معرکه شوند. مدیر آبفای منطقه شش اصفهان همین چند روز پیش اظهار داشت: «با اشاره به پسزدگی فاضلاب مجتمع ۷۰۰ واحدی میلاد نور در ارغوانیه، مجریان احداث مجتمع با راهاندازی پکیج فاضلاب به روش تصفیه RBC اقدام به تصفیه و جمعآوری پسابها و استفاده از آن در فضای سبز مجتمع نموده است. درحالیکه بهرهبرداری و نگهداری از این پکیجها نیاز به تخصص کافی دارد» باید توجه داشت که بر اساس ماده ۲۳ آییننامه اجرایی قانون زمین شهری، دستگاهها، نهادها، بنیادها و اشخاص حقیقی و حقوقی ملزم به اجرای عملیات زیر بنایی زمینهای واگذارشده طبق ضوابط دستگاههای اجرایی هستند که تأسیسات جمعآوری و تصفیه فاضلاب مجتمع هفتصد واحدی میلاد نور بر اساس ماده ۲۳ آییننامه اجرایی قانون زمین شهری توسط شرکت آب و فاضلاب اصفهان عملیاتی و اجرایی نگردیده بلکه به همت شرکت سازنده این مجموعه راهاندازی شده که منتظر وعدههای سرخرمن شرکت آبفای استان نماندند زیرا مدیر آبفای منطقه شش اصفهان آمادگی شرکت را برای همکاری با سازندگان و مالکان و ساکنان مجتمع میلاد نور به شرطی که اعتبار ۴۰ میلیارد تومانی موردنیاز تأمین شود را اعلام کرده تا با اجرای ۶ کیلومتر شبکه جمعآوری و انتقال فاضلاب آن به کلکتور اصلی انجام شود! این یعنی همان لقمه را دور سر چرخاندن و شهروندان را به بازی گرفتن با الفاظ ضدونقیض است که مدیرعامل این شرکت در مصاحبهای با رسانههای محلی به تاریخ ۲۲ اردیبهشتماه سال ۹۸ اقرار کردهاند: «سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۷ یعنی زمان حضور این مدیریت حدود ۲۶۰۰ کیلومتر شبکه فاضلاب در شهرهای مختلف استان اجرا شده و این در حالیست که هماکنون طول شبکه فاضلاب استان اصفهان بیش از ۷۶۰۰ کیلومتر و حدود ۷۰ درصد جمعیت استان را شامل میشود که درصدد هستیم با استفاده از توان مالی بخش خصوصی صددرصد جمعیت استان را تحت پوشش فاضلاب قرار دهیم» درحالیکه شرق کلانشهر اصفهان درست در فاصله ده کیلومتری دفتر مدیرعامل واقع شده و هنوز هم با چالش دفع فاضلاب روبرو است! به نظر میرسد در آستانه ورود به چهلساله دوم انقلاب اسلامی و همچنین تحول در تصمیمات قوه مقننه با ورود پروژههای ترک فعل و تضاد منافع به دایره بررسیها دیگر نمیتوان به وعدههای سرخرمن اکتفا نمود بلکه آنچه گفته میشود ناچار به عملیاتی شدن است زیرا معضل آب و کمبود آن را همراه با چالش انتقال فاضلاب که این روزها بهداشت جامعه بهواسطه هجوم ویروس کرونا و توجه مبرم به مسائل تندرستی در گروی آن است را نمیشود سرسری و نادیده انگاشت و بهواسطه تبلیغات و مدیریت از پشت درهای بسته حلوفصل نمود که عقبماندگی در اجرا بسیار گسترده است و بالطبع کسی که نتواند یک سازمان پاییندستی را ظرف این سالها سامان دهد قطعاً گزینه مناسبی برای مدیرت خدماتی یک کلانشهر نخواهد بود. بیحرف پیش سعی میکنیم در قسمتهای بعدی بیشتر و بازتر به این مسئله حیاتی و در این روزنامه مردمی بپردازیم.
نویسنده: حسن روانشید
قرار نبود این سری از چالش تحت عنوان پاندمی خودشیفتگیها بیش از ده قسمت باشد اما اتفاقاتی که پس از نشر نهمین و دهمین گزاره افتاد و ثابت شد معضل خودشیفتگی که خلاف دکترین جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته بوده همچنان در بعضی از دستگاههای دولتی و یا وابسته به آن ادامه دارند و همچون نقصان پیشبینینشده براثر سهلانگاریها در دامنه تأمین و مدیریت صرفهجویی پیرامون بحث آب شرب مصرفی مردم خوزستان و بخصوص کلانشهر اهواز دلیلی بود محرز بر اینکه نهتنها وزارت نیرو بهعنوان ستاد مدیریت بلکه پاییندستیهای آن هم بهعنوان مجری با عنوان بخش خصوصی حداقل تمامی هشت سال گذشته را صرف امکانات روبنایی و ایجاد ظرفیتهایی کردهاند که مظروفی برای آنها تأمین و پیشبینینشده و همه اینها حاصل نشستن و تصمیم فیالبداهه گرفتن در اتاقهای دربسته است درحالیکه برای تأمین نیاز استراتژیک آب باید زمین و زمان را درنوردید و زیرورو کرد تا راهکارهای حفاظت و صرفهجوییهای منطقی و اصولی برای همین مختصر هم صرفنظر از تبلیغات میدانی پیدا و نهادینه گردند. اگرچه این نقدها که در یازده قسمت متوالی به رشته تحریر درآمده و رسانهای شده است نهتنها برای مخاطبان محلی بلکه به گوش متولیان بالادستی در وزارت نیرو و شرکت مهندسی آبفای کشور هم فرونرفته تا برای یک روز هم که شده اتاقهای خوش آبوهوای همراه با شمیم عطر چای و قهوه و کافی میکس خود را رها کنند و سری به مسیرهای خدماتی از طریق شبکه انتقال آب و گردآوری و جابجایی فاضلاب شهرها بزنند و تنها به گزارشهای کسانی که همانند خودشان صندلیهای گرمونرم را به بازرسیهای میدانی ترجیح میدهند اکتفا کنند تا آنچه که در خوزستان و بخصوص شهر حماسهها یعنی اهواز انفاق افتاد برای دیگر نقاط کشور ازجمله شرق کلانشهر اصفهان پیش آمد، نکند! که تا امروز هرچه نقل شد پیرامون کوتاهیها در تأمین و اصرار به آموزش صرفهجویی و مدیریت آب بهصورت سهمیهبندی در مصرف برای استان اصفهان بود و شاهدیم بهمحض تقلیل در توزیع آب شبکه شهری، منابع ذخیره خانگی تحت عنوان تانکهای پلاستیکی برای هر مخزن یکصد لیتری پانصد درصد افزایش قیمت پیدا کردن تا ارزش هزار لیتری آن ظرف چهار ماه گذشته از پانصد هزار تومان به دو میلیون و پانصد هزار تومان برسد و خانوادههای خاص طرح قدیمی و رایج احتکار بنزین در دهههای شصت و هفتاد را تکرار نموده تا هرکدام با ایجاد ذخایر انبوه، صدها مترمکعب مایه حیات را بهمنظور انجام اسرافهای همیشگی پسانداز و زیر سر داشته باشند! و استانی که قسمت اعظمی از آن در کویر واقع شده چشم به منابع همجوار خود که روزگاری جزئی از همین دیار بوده داشته باشد بدون اینکه به ضربالمثل ناب ایرانی که میگوید: «اگر به امید شام همسایه بودی باید شب را سر گرسنه بر بالین بگذاری» توجه داشته باشد! که این روزها بهوضوح شاهد عملی شدن این کلام ناب هستند زیرا معضل کمآبی تنها برای مناطق خشک نیست و مناطقی چون چهارمحال و بختیاری و خوزستان و حتی ایلام و کهگیلویه و بویراحمد هم که جایگاه ذخایر آبی کشور است و سرشاخههای خوزستان میباشد، با چالشی بزرگ روبرو هستند. ادعا نیست که این حاصل گزارشهای رسمی میباشد تا ثابت شود نهتنها در تأمین و مدیریت مصرف بهینه آب از طریق سهمیهبندی موفق نبودهاند چون از آغاز وضعیت سوقالجیشی استان را بهحساب نیاورده که در جمعآوری و انتقال فاضلاب شهرها هم که بهخودیخود طلای کثیف و سرمایهای زیرساختی جهت تأمین کود شیمیایی و انواع مواد ضروری دراینباره میباشد نیز کوتاهی شده است! در تاریخ ۲۰ دیماه سال گذشته سخنگوی وقت شرکت آبفای استان اصفهان از متصل شدن فاضلاب منطقه دنارت به شبکه جمعآوری محور شرق خبر داد و اظهار داشت: «با اشاره به اینکه فاضلاب محله دنارت به شبکه جمعآوری محور شرق اصفهان متصل میشود اما در برنامههای امسال و سال ۱۴۰۰ شرکت فاضلاب شهری منطقه دنارت پیشبینیشده است که یکی از محورهای کلانشهر اصفهان در ارتباط با شبکه جمعآوری فاضلاب هنوز باقیمانده محور شرق اصفهان است و شامل ارغوانیه، سهراه پینارت، شهرک زایندهرود، ردان و دنارت میباشد، انتقال فاضلاب از تصفیهخانه شرق اصفهان مستلزم اجرای کلکتور اصلی این خط بوده و اکنون کلکتور اصلی از محور خیابان شریعتی به کلکتور شرق اصفهان تقریبا به اتمام رسیده است. ایستگاه پمپاژ که در مجاورت رودخانه زایندهرود احداث شده تا بتوانیم با توجه به شرایط توپوگرافی زمین، فاضلاب را به آن نقطه انتقال دهیم تا ازآنجا به این خط انتقال ایستگاه پمپاژ شود با حضور وزیر نیرو بهصورت ویدئو کنفرانس در چند ماه گذشته افتتاح و اجرای شبکه جمعآوری محلاتی آغاز شد که منطقه دنارت نیز از همان شرایط برخوردار است و منطقه یک و شش اصفهان هم در قالب اجرای پیمان با پیمانکاران مشخص شده و بهمرورزمان شبکه جمعآوری این مناطق را اجرایی میکنیم و پساب را به تصفیهخانه شرق اصفهان انتقال میدهیم. پساب فاضلاب شهروندان محلات دنارت، فیزادان و داران بایستی با خط یک انتقال مشترک از محور جنوب رودخانه زایندهرود به شمال رودخانه و سپس از طریق ایستگاه پمپاژ به خط انتقال تصفیهخانه شرق اصفهان منتهی گردد که در حال حاضر با محدودیت منابع مالی مواجه هستیم»!! ناگفته نماند اصفهان دومین شهر کشور پس از آبادان است که در سال ۱۳۴۵ شمسی توسط شرکت اگوی فرانسه آب و فاضلاب آن به شبکه مدرن مجهز شد و امروز متولیان آبفای آن با دارا بودن این رزومه و زیرساخت لازم هنوز نتوانستهاند پس از گذشت ۵۵ سال آن را تکمیل کنند و یا حداقل در یازده سال گذشته بجای اینکه اقدامات لازم را درزمینه مدیریت صرفهجویی در مصرف آب و ایجاد شبکههای انتقال فاضلاب از محل درآمدهای قابلاعتنا انجام دهند همه منابع مالی را صرف تبلیغات و پروپاگانداهای پوچ و چاپ رپرتاژ آگهی و تهیه فیلم و تیزر و برگزاری جشنهای شبانه و جُنگهای رسانهای نمایند تا چهره مدیریت برای امروز آماده و مطرح و شایعه انتخاب بهعنوان شهردار سر زبانها بیفتد! که هیچیک از آنها نتوانست نقشی در نهادینه کردن صرفهجوییها داشته باشد تا چالشهای ایجادشده، شرکتهای بزرگ شهرک ساز در منطقه شرق کلانشهر را ناچار نماید خودشان وارد معرکه شوند. مدیر آبفای منطقه شش اصفهان همین چند روز پیش اظهار داشت: «با اشاره به پسزدگی فاضلاب مجتمع ۷۰۰ واحدی میلاد نور در ارغوانیه، مجریان احداث مجتمع با راهاندازی پکیج فاضلاب به روش تصفیه RBC اقدام به تصفیه و جمعآوری پسابها و استفاده از آن در فضای سبز مجتمع نموده است. درحالیکه بهرهبرداری و نگهداری از این پکیجها نیاز به تخصص کافی دارد» باید توجه داشت که بر اساس ماده ۲۳ آییننامه اجرایی قانون زمین شهری، دستگاهها، نهادها، بنیادها و اشخاص حقیقی و حقوقی ملزم به اجرای عملیات زیر بنایی زمینهای واگذارشده طبق ضوابط دستگاههای اجرایی هستند که تأسیسات جمعآوری و تصفیه فاضلاب مجتمع هفتصد واحدی میلاد نور بر اساس ماده ۲۳ آییننامه اجرایی قانون زمین شهری توسط شرکت آب و فاضلاب اصفهان عملیاتی و اجرایی نگردیده بلکه به همت شرکت سازنده این مجموعه راهاندازی شده که منتظر وعدههای سرخرمن شرکت آبفای استان نماندند زیرا مدیر آبفای منطقه شش اصفهان آمادگی شرکت را برای همکاری با سازندگان و مالکان و ساکنان مجتمع میلاد نور به شرطی که اعتبار ۴۰ میلیارد تومانی موردنیاز تأمین شود را اعلام کرده تا با اجرای ۶ کیلومتر شبکه جمعآوری و انتقال فاضلاب آن به کلکتور اصلی انجام شود! این یعنی همان لقمه را دور سر چرخاندن و شهروندان را به بازی گرفتن با الفاظ ضدونقیض است که مدیرعامل این شرکت در مصاحبهای با رسانههای محلی به تاریخ ۲۲ اردیبهشتماه سال ۹۸ اقرار کردهاند: «سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۷ یعنی زمان حضور این مدیریت حدود ۲۶۰۰ کیلومتر شبکه فاضلاب در شهرهای مختلف استان اجرا شده و این در حالیست که هماکنون طول شبکه فاضلاب استان اصفهان بیش از ۷۶۰۰ کیلومتر و حدود ۷۰ درصد جمعیت استان را شامل میشود که درصدد هستیم با استفاده از توان مالی بخش خصوصی صددرصد جمعیت استان را تحت پوشش فاضلاب قرار دهیم» درحالیکه شرق کلانشهر اصفهان درست در فاصله ده کیلومتری دفتر مدیرعامل واقع شده و هنوز هم با چالش دفع فاضلاب روبرو است! به نظر میرسد در آستانه ورود به چهلساله دوم انقلاب اسلامی و همچنین تحول در تصمیمات قوه مقننه با ورود پروژههای ترک فعل و تضاد منافع به دایره بررسیها دیگر نمیتوان به وعدههای سرخرمن اکتفا نمود بلکه آنچه گفته میشود ناچار به عملیاتی شدن است زیرا معضل آب و کمبود آن را همراه با چالش انتقال فاضلاب که این روزها بهداشت جامعه بهواسطه هجوم ویروس کرونا و توجه مبرم به مسائل تندرستی در گروی آن است را نمیشود سرسری و نادیده انگاشت و بهواسطه تبلیغات و مدیریت از پشت درهای بسته حلوفصل نمود که عقبماندگی در اجرا بسیار گسترده است و بالطبع کسی که نتواند یک سازمان پاییندستی را ظرف این سالها سامان دهد قطعاً گزینه مناسبی برای مدیرت خدماتی یک کلانشهر نخواهد بود. بیحرف پیش سعی میکنیم در قسمتهای بعدی بیشتر و بازتر به این مسئله حیاتی و در این روزنامه مردمی بپردازیم.
نویسنده: حسن روانشید