دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۷
کد مطلب : 116536

آمریکای بدون روتوش و پایان یک سلطه!

تاریخ گویای انحطاط حکومت هایی است که فاقد هویت معنوی بوده و تنها بر اساس منش تسلط فرمانفرمایی می‌کنند....

تاریخ گویای انحطاط حکومت هایی است که فاقد هویت معنوی بوده و تنها بر اساس منش تسلط فرمانفرمایی می‌کنند.
نگاهی گذرا از مادها در امپراتوری ایران تا خاقان‌ها در سرزمین کهن چین که شهر ممنوعه و دیوار هفت هزار کیلومتری مستند بی‌بدیل تاریخ و عبرت آن‌ها است و تزارها در پهنه وسیع روسیه و در نهایت اروپا و ختم کلام ایالات‌متحده آمریکا که پیشینه قابل‌توجهی ندارد مستند این ادعاست تا هرکدام به ‌نوبت اولویت کنار رفته و امروز به پایان آخرین سلطه برسد!
البته هریک از این گزینه‌ها در طول تاریخ خود تنها جایگاه مهره‌های استثمار و استبداد را تغییر می‌دادند اما همچنان بر استمرار آن پایبند بودند که نمونه آن اتحاد جماهیر شوروی است تا پس از حکومت تزارها نوبت لنین و استالین شود که کمونیست را در قالب عقاید سوسیالیستی جایگزین نماید و امپراتوری مادها تا به شاهنشاهی سلسله‌های بعدی تغییر ماهیت اسمی دهد اما همچنان بر امتداد آن پایبند بودند که نمونه آن اتحاد جماهیر شوروی است تا پس از حکومت تزارها نوبت لنین و استالین شود که کمونیست را در قالب عقاید سوسیالیستی جایگزین نماید و امپراتوری مادها تا به شاهنشاهی سلسله‌های بعدی تغییر ماهیت اسمی دهد اما همچنان ملوک‌الطوایفی باقی بماند که کار و زحمت سهم آحاد مظلوم جامعه و رفاه و سرمستی سهم کسانی باشد که توانسته‌اند با سلاح سلطه حکومت کنند.
اگرچه چین تا همین اواخر هم علیرغم فقر مطلق اما مطیع سنت‌های پوسیده و به‌جامانده از گذشته بود که با یک معجزه بزرگ توانست پوست ‌انداخته و از لایه خرافه بیرون آید تا بتواند یک ‌به ‌یک گزینه‌های مطرح و مدعی را کنار بگذارد و امروز آماده شود تا میخ آخر را به تابوت غرب که مبتلا به ‌نوعی فربگی و نخوت و غرور کاذب شده است بکوبد. از این‌ جهت ضمن مطالعه دقیق بر گذشته اینگونه ابرقدرت‌ها به این حقیقت غیر قابل ‌انکار پی برده که با سلاح سلطه نمی‌توان برای مدت ‌زمان طولانی حکومت کرد زیرا تعامل واقعی و پذیرفتن این حقیقت که هر اجتماعی اگرچه فاقد تمکن مالی بوده و توانایی اقتصادی لازم را ندارد اما در نهایت می‌تواند با اتکا به نیروهای درون‌زا انگیزه‌ای برای ترقی و پیشرفت باشد.
اتکا و اعتماد به درس تاریخ و تکیه ‌بر توانایی‌های بالقوه و بالفعل جامعه همراه با کسب عبرت از اشتباهات گذشته و بستن کانال‌های فریب راه‌هایی است که امروز چراغ آن در مسیر تعالی ملت ایران روشن می‌شود تا سیگنال‌های لازم را بدهد و بودجه برای اولین بار طی یک قرن گذشته بدون اتکا به درآمد نفت بسته شود.
اگرچه این امر ریسکی کلان به ‌حساب می‌آید اما مطالعه اتفاقات پشت پرده نشست سران کشورهای شوروی، انگلیس و آمریکا در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۳ یعنی ششم آذر ۱۳۲۲ با عنوان کنفرانس تهران می‌تواند برای اولین بار از بصیرتی که مقام معظم رهبری بارها پیرامون آن تذکر داده‌اند رمزگشایی نماید تا اجازه ندهد بار دیگر نیرنگ‌های غرب با پتک‌های فولادی در پوشش دستکش‌های مخملین مؤثر واقع ‌شده و کنفرانس ننگ‌آور تهران تکرار گردد که بد نیست در اینجا قسمتی از پشت پرده‌های آن افشا شود. سران شرکت ‌کننده در این نشست را فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا، وینستون چرچیل نخست‌وزیر انگلیس و استالین از شوروی تشکیل می‌دادند که بین روزهای ۲۵ تا ۲۸ نوامبر وارد تهران شدند اما هیچ‌یک حاضر به ملاقات با محمدرضا شاه در کاخ مرمر نبودند و شرط دیدار را تنها در سفارتخانه‌های خود میسر می‌دانستند اما استالین پس از پایان کنفرانس به شرط تعویض گارد شاهنشاهی و جایگزین شدن تیم حفاظتی ویژه خود اعلام آمادگی ملاقات با شاه را نمود که البته با استقبال محمدرضا روبرو شد و این ضعف یک پادشاه در سرزمین خود توانست هر سه را متحیر نماید تا نهایت سوء استفاده را از این عقب ‌نشینی داشته باشند و سهیلی نخست‌وزیر به همراه مراغه‌ای وزیر امور خارجه تحمیل‌های مولوتوف وزیر خارجه شوروی، ایدن وزیر خارجه انگلیس و ژنرال پاتریک هرلی مشاور مخصوص روزولت را شامل قسمت کردن منافع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیج ‌فارس بپذیرد تا در این معامله خفت‌بار استالین بتواند به روزولت نزدیک‌تر شده که نتایج آن در مدت باقی‌مانده جنگ و کنفرانس یالتا مشخص شد.
البته امضا کنندگان توافقات کنفرانس تهران پس از صدور این اعلامیه پایبندی چندانی به اجرای آن نشان ندادند به این معنا که پافشاری انگلیس و شوروی بر کسب امتیازات نفتی از دولت ایران و بخصوص اقدام روس‌ها در منوط کردن خروج نیروهایشان از ایران به اخذ امتیازات نفتی دریای خزر نقص آشکار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و نقض تعهداتشان در اعلامیه یاد شده بود!
جالب اینکه در زمان امضا اعلامیه احترام به استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران توسط استالین، شهرهای شمالی در اشغال ارتش سرخ بود و زمانی که اعتبارنامه جعفر پیشه‌وری نماینده حزب توده در نخستین روزهای کار مجلس چهاردهم رد شد، وی و قاضی محمد به‌ عنوان رهبران دو حزب دموکرات آذربایجان و کردستان با کمک نظامی روس‌ها در دو استان یاد شده اعلام خودمختاری کردند و روس‌ها نیز تا زمان انعقاد قرارداد تأسیس شرکت مختلط ایران و شوروی یعنی ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ و تشکیل کابینه ائتلافی با حزب توده در تهران یعنی ۱۰ مرداد ۱۳۲۵ حاضر به خروج از ایران نشدند و آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها نیز که در کنفرانس تهران اعلامیه استقلال و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را امضا کردند به ‌راحتی تمایل به خروج از ایران نداشتند و سه ماه پس از امضای توافقنامه کنفرانس یعنی اسفندماه ۱۳۲۲ دو هیأت انگلیسی و آمریکایی از جانب شرکت‌های نفتی شوکونی واکیوم و سینکلر آمریکایی و شرکت رویال داچ شل انگلیسی- هلندی به تهران آمدند و هر دو تقاضای امتیاز نفت در نواحی جنوب شرقی ایران را نمودند. امروز اگرچه همان قدرت‌های مطلق به آخر خط رسیده‌اند که حتی نمی‌توانند اغتشاشات داخلی کشور خود را مدیریت نمایند و میزان آرا به ‌دست ‌آمده برای یک کاندیدای ریاست جمهوری از آمار شرکت ‌کنندگان در آن انتخابات بیشتر است و نمایش ‌دهنده اوج تقلب می‌باشد، پیش‌نمایش آخرین سلطه را روی صحنه می‌برند تا عبرتی باشد برای دیگر کشورها که بازیچه سیاست‌های مزدورانه قرار نگیرند. 

نویسنده: حسن روانشید

https://siasatrooz.ir/vdcjtmevmuqeviz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی