دشمن زبان زور میفهمد، چرا که خود از سیاست زورگویی استفاده میکند، اما در برخی مواقع نیز، به ظاهر دوستان، نیز زبان زور میفهمند.
ماجرای پولهای بلوکه شده ایران در دیگر کشورها، باعث شده است تا دسترسی کشور به این منابع قطع شود در حالی که در مقابل فروش نفت، پول آن به ایران پرداخت نشده و بهانه نیز تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی است.
کره جنوبی ظاهراً بیشترین بدهی را به ایران دارد، در حالی که نفت را از ایران خریداری و مصرف کرده است، اما زمانی که باید پول نفت رابه ایران بپردازد، میگوید امریکا مانع پرداخت دلارهای نفتی ایران است.
این که کره جنوبی استقلال سیاسی ندارد و آنقدر ناتوان است که بخواهد روابط اقتصادی با دیگر کشورها از جمله ایران را خود تعیین و تنظیم کند، به جمهوری اسلامی ایران هیچ ارتباطی ندارد و این مشکل آنها است.
آیا زمانی که نفت را از ایران خریداری میکرد نمیدانست که جمهوری اسلامی از سوی آمریکا تحریم است و نمیتواند پول نفت را پرداخت کند؟
شیوهای که کرهایها در پیش گرفتهاند دزدی آشکار است، چند سال است که پولهای مردم ایران در بانکهای این کشور بلوکه شده و بازگردانده نمیشود. در عوض مقامات این کشور طلبکارانه میگویند ایران باید هزینه نگهداری بیش از ۷ میلیارد دلار خود را در بانکهای کره جنوبی هم پرداخت کند! سود پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای کره جنوبی چه میشود؟
بیش از ۳۰ هزار نیروی ارتش آمریکا در پایگاههای نظامی این کشور در خاک کره جنوبی حضور دارند، آمریکا بر سر مردم و دولتمردان کره جنوبی سایه سنگینی افکنده و مقامات این کشور اجازه ندارند برای خود و مردم آن تصمیم بگیرند. تاوان سستی مقامات کره جنوبی در نوع برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با دیگر کشورها را آیا ایران باید پراخت کند؟
مذاکرات و گفتوگوهایی که بین مقامات ایران و کره جنوبی انجام شده تاکنون بینتیجه مانده است.
سفر قائم مقام وزیر خارجه کره جنوبی نیز بینتیجه پایان یافت، در حالی که او با وزیر خارجه کشورمان دیدار کرد و باید وزیر خارجه این کشور به ایران میآمد و با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران گفتوگو میکرد.
سطح مقام فرستاده سئول به تهران، در حد و اندازه محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان نبود و اگر ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک را کنار گذاشته بودیم، باید از سفر قائم مقام وزیر خارجه کره جنوبی به ایران جلوگیری میکردیم و به سئول اعلام میکردیم که وزیر خارجه این کشور اگر حرفی دارد باید به تهران بیاید، در هر صورت این سفر انجام شد و اتفاقاً با پر رویی سیاسی کرهایها همراه بود.
قائم مقام وزیر خارجه کره جنوبی پیشنهاد سخاوتمندانهای! به ایران داده بود، او گفته بود ۵۰ میلیون دلار از پولهای بلوکه شده ایران را پس میدهند، این مقام کرهای احمقانهترین پیشنهاد را داده و تصور میکند که طرف مقابل نیز همچون او حماقت به خرج میدهد.
رئیسکل بانک مرکزی در قبال پیشنهاد سخیف، واهی و پوچ مقام کرهای درباره آزادسازی دلارهای بلوکهشده ایران گفت؛ مشکل ما با ۲۰ یا ۵۰ میلیون دلار حل نمیشود و کره باید ۷ میلیارد دلار ایران را بههمراه سود این پول برگرداند.
کرهای ها برای آزاد کردن کشتی نفتکش این کشور به ایران آمده بودند، سراسیمگی آنها در این سفر کوتاه و بی نتیجه نمایان بود، اگر آنها میتوانند حتی یک دلار از پولهای ایران را بازگردانند، پس قادر خواهند بود که همه پول مردم ایران را به اضافه سود آن به ایران برگردانند.
نفتکش کره جنوبی هر چند به خاطر مسائل زیست محیطی و فنی توقیف شده است اما با وجود دزدی آشکار کره چگونه انتظار دارند که ما نفتکش آنها را آزاد کنیم؟
نفتکش کرهای به هر دلیلی که توقیف شده است، اکنون باید در گرو ایران باقی بماند تا زمانی که پولهای ایران آزاد شود.
هر چند قیمت نفتکش کمتر از پولهای ایران در بانکهای کره است اما با توجه به این که دشمنان تنها حرف زور را میفهمند، کره نیز به خاطر همراهی با آمریکا، دشمن جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
کرهایها کار را به آنجا رساندهاند که ناو به منطقه خلیج فارس میفرستند غافل از آن که ارباب آنها از نیروی دریایی ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران هراس دارد و نمیتواند دست از پا خطا کند.
چوی یانگ سام سخنگوی وزارت امورخارجه کره جنوبی مدعی شده که معاون وزیر امورخارجه این کشور که به تازگی به تهران سفر کرده بود هنوز پاسخ روشنی از سوی ایران در رابطه با نفتکش توقیف شده کره ای دریافت نکرده است.
پاسخ روشن است، پولهای دزدیده شده ایران را پس بدهید نفتکش را پس بگیرید، از این روشنتر پاسخ میخواهید؟
از این پس نیز باید در روند فروش نفت و هر کالای دیگری به کشورها، تغییراتی ایجاد شود چون احتمال دزدی باز هم وجود دارد، کالا را در قبال دریافت پول تحویل میدهیم.
البته درباره کره جنوبی باید سیاست پایان مبادلات نفتی اعمال شود. قطع فروش نفت به کره کمترین مجازات این راهزن بینالمللی است که سر در آخور آمریکا دارد.
نویسنده: محمد صفری