چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۳:۲۱
کد مطلب : 88284
افزایش ۵/۲ برابری تعداد زنان سرپرست خانوار

اقشار در معرض آسيب را به حال خود رها نكنيم

اقشار در معرض آسيب را به حال خود رها نكنيم

در خانوارهاي ايراني معمولا مردان سرپرست خانواده محسوب مي‌شوند اما تحت شرايطي چنين مسئوليتي برعهده زنان گماشته مي‌شود.
طبق تعريف سازمان بهزيستي، زنان سرپرست خانواده شامل زنان بيوه‌زنان مطلقه، همسران مردان معتاد، همسران مردان زنداني، همسران مردان بيكار، همسران مردان مهاجر، همسران مرداني كه در نظام وظيفه مشغول به خدمت هستند، زنان خودسرپرست، دختران خود سرپرست، همسران مردان از كارافتاده و معلول و زنان سالمند هستند.
در همين خصوص مرکز آمار ایران در آخرین گزارش در مورد وضعیت زنان سرپرست خانوار از افزایش ۲.۵ برابری این گروه از زنان در دوره‌ای ۱۵ ساله خبر داده و اعلام کرده استان‌های تهران و خراسان رضوی بیشترین و ایلام کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب کمترین تعداد زنان خودسرپست را دارند.
به گزارش مهر، امروزه پدیده خانوارهای زن سرپرست در تمام دنیا رو به افزایش است به طوریکه اکنون به عنوان معضل اجتماعی مطرح می‌شود. این گروه از زنان اغلب با عوامل آسیب‌زایی همچون تبعیض فرهنگی، ضعف دسترسی به شغل‌های فعلی، بی‌سوادی یا کم‌سوادی، نداشتن درآمد مستمر و مشکلات روحی و روانی مواجه هستند که در صورت عدم حمایت هزینه‌های آسیب‌زایی به جامعه تحمیل می‌شود.
مرکز آمار ایران زنان خودسرپرست را به سه گروه تقسیم می‌کند که گروه اول شامل زنان بیوه، زنان مطلقه و دختران با تجرد قطعی، گروه دوم زنانی هستند که در آن مرد به طور موقت حضور ندارد و گروه سوم خانوارهایی است که در آن مرد به دلایلی همچون بیماری و از کارافتادگی و کهنسالی نمی‌تواند سرپرست خانوار باشد.
بر پایه این گزارش، مرکز آمار ایران و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در آخرین گزارش بررسی آماری وضعیت زنان سرپرست خانوار در خردادماه ۹۳ اعلام کرد: براساس آخرین نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ در یک دوره ۱۵ ساله از ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰ تعداد خانوارهای معمولی دارای سرپرست زن حدود ۲.۵ برابر افزایش داشته است.
همچنین طی دوره پنج ساله ۸۵ تا ۹۰ متوسط رشد خانوارهای معمولی ۴.۰ درصد بوده این در حالی است که در همین بازه زمانی متوسط رشد خانوارهای دارای سرپرست زن به ۹.۲ درصد رسیده است که این درصد نشان‌دهنده افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار در سال‌های اخیر است.
براساس این گزارش در سال ۱۳۷۵ به ازای هر سرپرست مرد ۹ سرپرست زن وجود داشت که این نسبت در سال ۹۰ به ازای هر سرپرست مرد به ۱۴ نفر سرپرست زن رسیده است.
گزارش سازمان آمار نشان می‌دهد که تعداد زنان خودسرپرست که تنها زندگی می‌کنند ۴۰.۸ درصد از کل خانوارهای دارای سرپرست زن را به خود اختصاص داده است. همچنین در بین استان‌های کشور تهران با ۲۱۱ هزار و ۲۳۶ نفر و خراسان رضوی با ۹۸ هزار و ۲۹۲ نفر بیشترین استان‌هایی هستند که زنان سرپرست خانوار را در خود جای داده‌اند.
بسیاری از این کارشناسان بر این باورند که روند افزایش این نوع زندگی برای جامعه ایران که همواره ارزش‌ها و هنجارهای خاص خود را دارد و خانواده همچنان مهم‌ترین نهاد اجتماعی است می‌توان مخاطره‌آمیز باشد.
مشکلات بی‌سرپرستی و مطلقه بودن زنان باعث ایجاد انواع اختلالات روانی و رفتاری در آنها می‌شود از جمله اختلالاتی نظیر پرخاشگری و ناسازگاری با محیط و خانواده و فرزندان، بزهکاری و روسپیگری و اعتیاد وافسردگی و سرانجام ناتوانایی آنها در اداره زندگی می‌شود.
بسیار دیده شده است که زنان آسیب دیده و شکست خورده در زندگی طعمه مردان خیابانی و مردانی با نیت فریب و سوء‌استفاده کردن از آنها می‌شوند که این باعث بی‌اعتمادی و ایجاد ناامنی هرچه بیشتر این زنان آسیب دیده در محیط اجتماع و بدبینی آنها نسبت به کمک دیگران می‌شود.
زنان سرپرست خانوار به عنوان پایه و اساس نهاد خانواده در سراسر جهان به هنگام از دست دادن همسرانشان یا بیماری و یا بیکاری آنان سرپرستی و اداره خانواده را بر عهده می‌گيرند. بدین لحاظ با مشکلات و موانع عدیده اقتصادی و اجتماعی و قانونی روبرو می‌گردند.
آنها به ناچار مسئول انجام کارهای اداری و امور آموزشی و درمانی و... می‌باشند لذا فضاهای صرفا مردانه احساس امنیت را از آنها سلب می‌کند چرا که به دلیل نگرش سنتی و منفی که جامعه به آنان دارند روابط و ارتباطات اجتماعی کمتری دارند. آنان نسبت به زنان دارای همسر احساس خطر بیشتری به امنیت ارتباطی خود دارند.
توانمند‌سازی زنان سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل موجب بهبود وضعیت اجتماعی آنان می‌شود. با آموزش مهارت‌های زندگی، حرفه‌ای، کار‌آفرینی، اشتغال خانگی و... به آنان یا فرزندانشان و مشارکت دائم آنان در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی، بخشی از امنیت اجتماعی آنان تامین می‌شود.
در بسیاری از تحقیقات در‌خصوص بررسی آسیب‌های روانی و اجتماعی حاکی از آن بوده که بدون ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب در جامعه هیچ‌گاه ما شاهد جامعه‌ای سالم و متعالی نخواهیم بود. اگر چه در جامعه ایران دولت تسهیلاتی را فراهم نموده اما با توجه به گستره مشکلات،پایین بودن نرخ پرداخت‌های دولتی به این زنان وتورم بالا نمی‌تواند پاسخگوی مشکلات این قشر در معرض آسیب باشد.
برای حل یا تخفیف مسئله باید تدابیر جدی تری به کار گرفته شود و چنین تدابیری در صورتی مفید خواهد بود که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعه شناختی و پی بردن به لایه‌های زیرین این مسئله مهم اجتماعی باشد. مطالعاتی که علاوه بر پرداختن به کمیت، ازتوجه به کیفیت زندگی این زنان غافل نماند و با نگاهی ژرف‌تر از پیمایش صرف به مسائل زنان سرپرست خانوار نظر کنند.

https://siasatrooz.ir/vdcjx8eo.uqeoozsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی