حاشایهها گاه چنان متن می شوند که اصل موضوع به حاشیه مبدل و حتی به انحراف و نتایج منفی اهداف منجر میشود. در همین چارچوب میتوان نمونههای متعددی را شاهد بود که خروج از این حاشیهها میتواند مولفهای برای اهداف و مقابله با مشکلات کشور باشد. یکی از نکات قابل توجه تحرکات محافل رسانهای و سیاسی غرب است آنهایی که حوادث آبان ماه آنها را دوباره در این توهم فرو برد که میتوان از این آب گلآلود ماهی خویش را صید نمایند و حتی به براندازی نظام و ایجاد اشوب سراسری در کشور نیز فکر کردند. شکست پروژه آنها در برابر بصیرت مردم در حالی رقم خورد که پروژه بی اعتماد سازی مردم به نظام را در ابعاد گستردهای در پیش گرفتهاند که حلقه تکمیلی آن را نیز اصرار و تاکید بر افزایش تحریمها تشکیل میدهد که البته صحبتهای برخی مسئولان برای نمایش چهرهای سیاه از کشور نیز آب در آسیاب آنها ریخته است. پروژهای که اکنون محافل رسانهای غرب بویژه رسانههای انگلیسی همچون بی بی سی، من و تو، رویترز و... در پیش گرفتهاند آمار سازیهای دروغین از قربانیان و کشتههای حوادث ابان ماه است که هدف آن تحریک افکار عمومی، بدبین ساختن مردم به نظام و نیز ایجاد پروندههای حقوق بشری علیه در مجامع جهانی است. این حاشیه سازی در حالی صورت میگیرد که راهکار مقابله با آن ارائه آماری شفاف و روشن از قربانیان توسط دولت است این خط رسانهای معاندان را خواهد سوزاند.
در حالی مسئله رونق اقتصادی در قالب اقتصاد مقاومتی و البته دور زدن تحریمها اولیت کشور است که برخی مباحث در قالب پیوستن به اف ای تی اف، پالرمو و سی اف تی می رود تا اصول اقتصادی کشور به حاشیه مبدل شود. این مسئله مطرح می شود که بسیاری از کشورها به این ساختارهای مالی پیوسته اند و ایران نیز با این پیوستن می تواند بهانه را از غرب گرفته و وارد مراودات مالی جهانی شود. این ادعا در حالی مطرح می شود که از یک سو تجربه برجام نشان میدهد که طرفهای غربی هرگز پایبند به تعهدات خود نمی باشند نمی توان ادعای آنها مبنی بر پیوستن به این نهادهای مالی برای اجرای طرح هایی مانند اینستکس را باور پذیر دانست. نکته مهم آن است که ریاست این ساختارها با مقامات خزانه داری آمریکاست که معمار تحریمهای ایران است که قطعا از این نهادها برای فشار بیشتر بر اقتصاد ایران بهره خواهند گرفت. تعیین تکلیف و شفاف سازی پیامدهای نامطلوب پیوستن به این ساختارها بر اقتصاد کشور می تواند مولفهای برای فعالتر شدن کشور در مسیر اقتصاد مقاومتی با تکیه بر داشتههای درونی باشد و آفت شرطی شدن اقتصاد کشور که آفتی ویران گر است را از اقتصاد کشور دور سازد.
ابهام دیگری که بویژه از سوی محافل رسانهای و سیاسی غرب صورت میگیرد نسبت دادن مراودات اقتصادی و سیاسی ایران با سایر کشورها به موضوع ایران و آمریکا با ادعای میانجی گری است. در حالی حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به ژاپن سفر کرد که محور رسانهای به میانجی گری ژاپن میان ایران و آمریکا سوق یافت وزیر خارجه عمان در حالی به تهران سفر کرد که باز هم همین محورها مطرح شد. هر چند که بسیاری از کشورها تلاش دارند تا با ایفای نقش میانجی میان ایران و غرب به پرستیژی جهانی دست یابند اما نسبت دادن مراودات اقتصادی و سیاسی ایران در صحنه جهانی به میانجی گری میان ایران و آمریکاف کم رنگ شدن حقیقت جایگاه جهانی ایران و رویکرد جهانیان به توسعه مناسبات با ایران است. این مسئله از یک سو کم رنگ شدن عملکرد اقتصادی دستگاه دیپلماسی را به همراه دارد و از سوی دیگر این تصور را در میان مردم ایجاد می کند که ایران در تحریم جهانی قرار دارد و گزینهای جز تسلیم شدن در برابر زیاده خواهی غرب وجود ندارد. بیان و تشریح عملکردها و جایگاه جهانی ایران به جای برجسته سازی ادعاهای میانجیگرایانه مولفهای برای مقابله با این حاشیه سازی خواهد بود که تاثیر قابل توجهی بر حرکت کشور به اقتصاد درونی و نیز دل کندن از وعدههای پوشالی غرب به همراه دارد. به عنوان مثال نشست مالزی در با حضور رئیس جمهوری اسلامی ایران در حالی با حضور دهها کشور اسلامی برگزار شد که از نکات مهم آن مخالفت شدید حاضران با تحریمهای ضد ایرانی بود چنانکه ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی آشکارا بر این امر تاکید کرد. متاسفانه مسئلهای حاشیهای به نام میانجی گری ژاپن میان ایران وامریکا ، دستاوردهای نشست مالزی برای ایران را به حاشیه مبدل ساخت و مانع از آگاهی مردم از حمایت جهانی از شکست تحریمها شد. با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که برای رسیدن به اهداف کلان کشور زمان آن است که با شفاف سازی ، حاشیه را حذف کرده تا ضمن زمینه سازی داخلی برای تحقق رفع مشکلات اقتصادی کشور، شکست سناریوهای بحران ساز دشمنان این مرز و بوم را رقم زد.
نویسنده: قاسم غفوری