?>?>
بخش نخست
حجت الاسلام غرویان فردی اخلاقگرا در جامعه شناخته شده که طرفدار اعتدال است؛ اما سوال این است که چرا این فرد دینی به سیاست ورود میکند؟
بحث خوبی را مطرح کردید من اتفاقاً چون فلسفه تدریس میکنم همین امروز صبح (چهارشنبه ۱۱ اسفند) هم هنگام تدریس در جامعةالمصطفی برای مقطع دکتری که طلاب از کشورهای مختلف جهان حضور دارند؛ فلسفه الهیات تطبیقی داشتیم و همین بحثها پیش آمد.
من با طرح یک سوال پاسخ میدهم؛ انبیاء آمدند، وحی نازل شد، کتابهای آسمانی بر انبیاء نازل شد، همه اینها برای چه بوده؟ من فکر میکنم که همه دستگاه دین برای اخلاق است، خود پیامبر میفرمایند که من مبعوث شدم برای مکارم اخلاقی، این هدف است. حالا دین حکومت تشکیل میدهد. یعنی عالمان دینی مثل جامعه ما حکومتی را به دست میگیرند و قانون اساسی مینویسند و قدرت و سیاست را به دست میگیرند، آیا عالمان دین و حکومت دینی و ولی فقیه میتواند هدفی غیر از اخلاق داشته باشد؟ وقتی پیامبر(ص) میفرمایند بعثت ما برای اخلاق است پس حکومت ما هم که حکومت دینی است برای اخلاق است و سیاست ما هم باید در خدمت اخلاق باشد. عالمان دینی ما هم اگر قدرت را به دست میگیرند باید هدفشان این باشد یعنی ترویج اخلاق و پرورش انسانهای اخلاقی در جامعه.
حالا شاید بحث پیش بیاید که اخلاق چه هست؟ اخلاق این است که ما به همدیگر ظلم نکنیم و حق همدیگر را ضایع نکنیم و مال دیگران را نخوریم مثلاً در بیتالمال تصرف نکرده و اختلاس نکنیم و امثال اینها. من برای حکومت دینی و نظام اسلامی و ولایت فقیه هدفی جز اخلاقیات نمیتوانم تصور کنم. علمای دین هم که بر سر کار آمدند باید اینها را در جامعه ترویج کنند. الان وظیفهای که بنده احساس میکنم این است که تلاش کنیم رئیسجمهورمان و سیاست داخلی و خارجی همه در جهاتی قرار گیرد که دلسوز مردم باشند و خدمت به مردم کرده و خدمتگزار باشند؛ از طرفی ظلم به کسی نکنند و مانع ظلم باشند. بنابراین این نکته که اشاره فرمودید که الحمدلله قضاوت شما و مردم این است که بنده اخلاقمدار و اعتدالگرا هستم این براساس فلسفهای است که من به آن اعتقاد دارم؛ رسالتی هم برای خودم جز این نمیبینم. حدود ۴۰ سال است در حوزه درس میخوانم و درس میدهم، مینویسم و مطالعه میکنم خب از خودم همیشه سوال میکنم این درسهایی که خواندی و کتابهایی که نوشتی چه ثمرهای برای مردم و جامعه داشته و من احساس میکنم اگر ثمرهای داشته و دارد باید این ثمره باشد. من دنبال این هستم که دانش و توانایی من برکت داشته باشد و برکت این است که به نفع مردم و اخلاقیات باشد.
این مقدمهای که من لازم دیدم اشاره کنم که فلسفه ورود من در مسایل سیاسی و اجتماعی بوده است و روی همین مبنای فکری است که به آن اعتقاد دارم و باعث شده به سیاست و مسایل روز ورود کنم.
شما اینطور که گفتید نه افراط را تایید میکنید و نه تفریط را. این موارد از برآیند صحبتهای شما و برآیند نظر افکار عمومی میتوان برداشت کرد بر این اساس پیشبینی شما از انتخابات ریاست جمهوری آینده چیست؟ آیا شاهد افراط و تفریطی در این راستا خواهیم بود؟
در مورد ریاست جمهوری آینده... نمیشود به طور قاطع پیشبینی کرد اما ما تلاش میکنیم که رئیسجمهوری انتخاب بشود که مردم را درست شناخته و سلیقه مردم و علایق مردم را بداند و اخلاقی باشد و جامعه را در جهت عدالت و ارزشهای اخلاقی پیش ببرد و حالا باید دید شرایط به چه سمتی پیش میرود و نهایتاً انتخاب مردم است که تعیینکننده است.
سال ۹۲ قبل از انتخاب آقای روحانی اتفاقهایی افتاده بود و تندرویهایی شکل گرفته بود که شاید بتوان گفت رأیی که مردم به آقای روحانی دادند به خاطر جلوگیری از همین تندرویها بود و فکر میکنم از برآیند صحبتهای شما در رسانه برداشت کردیم علت حمایت شما هم از آقای روحانی این بود که مشی ایشان مشی اعتدالی عنوان شد و برنامهها و صحبتهایی که قبل از برگزیده شدن داشت بر این امر صحه میگذاشت؟ الان سه سال و خوردهای از آن ماجرا گذشته و میخواهیم بدانیم نظر شما درباره دولتی که انتخاب شد و شعارهایی که داد تغییر کرده است؟ آیا این ادعایی که باعث شد مردم به آن رأی بدهند در مدت اخیر تبلور یافته و عملی شده است؟
من اولا عرض کنم آقای روحانی را من قبل از اینکه طلبه بشوم در نیشابور شناختم. آقای روحانی قبل از انقلاب در یکی از روستاهای اطراف ما دوره خدمت سربازی را به عنوان سپاه دانش سپری میکرد، یک شب در هفته به مسجد جامع ما میآمد و بحثهای دینی داشت و سخنرانی میکرد. من هم بچه مذهبی بودم و به سخنرانی میرفتم که گفتند آقایی کت و شلواری است (آن زمان به ایشان میگفتند آقای دکتر فَریدونی، فامیل وی هنوز روحانی نبود) میآیند مسجد و صحبتهای جوانپسند دارد؛ روشنفکر است، ما علاقه پیدا کردیم و رفتیم دیدم کت و شلواری بود و اتفاقاً او خیلی خوشتیپ بود و سخنرانی مذهبی میکرد اما خیلی مطالب جالب و جوانپسند و شیکی میگفت. علاقهمند شدم به ایشان و بعد در جلسه خصوصی در منزل یکی از بچهها به نام آقای حسامی شرکت کردم که دکتر فریدونی بحثهای نهجالبلاغه و قرآنی را قاطی سیاست کرد و با سیاست میگفت. کمکم ساواک و شهربانی آن زمان گفتند جلسه ممنوع است و باید تعطیل شود وگرنه همه را میگیریم و برای همین جلسه را تعطیل کردند. من از آن زمان دکتر روحانی را شناختم. بعد سخنرانی معروف آقای دکتر روحانی که در چهلم آقای مصطفی خمینی در تهران منبر رفت، شنیدم، البته آن زمان این نوار قاچاق بود؛ او برای نخستینبار از واژه امام خمینی استفاده کرد، تا آن وقت کسی نمیگفت امام، میگفتند آیتاللهخمینی و لقب امام از آنجا آغاز شد. به هر حال آقای روحانی از آن زمان مطرح شد؛ بعد رفت انگلستان و حقوق خواند. من قبل از انقلاب آقای روحانی را به عنوان سخنران مذهبی روشنفکر شناختم. به عقیده من ایشان عالم حوزه دیده، درس خوانده و آشنا به جهان امروز است البته در حد خودش، دانشگاهها و محافل بینالمللی را رفته و دیده است و به جهان امروز در حد خودش در مقایسه با علمای دیگر که از قم بیرون نرفتهاند، آشناست.
از لحاظ اطلاعات دینی آقای روحانی در حد اجتهاد است، اهل مطالعه بوده و سیاست بلد است، در امورات داخل کشور هم ایشان تجربه زیاد دارد، در جنگ و خیلی از مسایل کشور حضور داشته، کنار آقای هاشمیرفسنجانی بوده، بنده آقای روحانی را علاوه بر آن دیدگاه اعتدالیاش معتقدم که یک عالم جامع هست یعنی عالم به درد بخور امروز است و میداند چگونه باید کشورا را چطور با دنیای امروز و با دانش و علم و سیاست روز جهان مدیریت و هدایت کند. از این جهت بنده به آقای روحانی معتقدم و علاقه دارم و آن آشنایی که از سی چهل سال قبل دارم باعث شده او را اعتدالی ببینم و بگویم اعتدال او به معنای انتزاعی و ذهنی نیست. به هر حال اقتضای سیاست امروز و مدیریت جهان امروز این است که انسان نمیتواند افراط و تفریط داشته باشد، باید قرائتش از اسلام و برداشتش از دین به گونهای باشد که بتواند کشور اسلامی را به نحوی هدایت و رهبری و راهبری کند (البته در حد رئیسجمهور چون رهبر در جایگاه خودش محترم است، اما رئیسجمهور به هر حال مقام دوم کشور است) بتواند کشور را پیش ببرد. خیلی از سیاستگذاریها به رئیسجمهور برمیگردد. باید بتواند