مقدمه
اقتصاد ایران در طول دوران چهل سال پس از انقلاب اسلامی شاهد بحرانها و نوسانات بسیاری بوده است که عمده این نوسانات متاثر از تحولات اقتصادی و سیاسی در منطقه و جهان است. هشت سال جنگ پس از انقلاب اسلامی و سیر پر فراز و نشیب تحریمهای اقتصادی در ادوار مختلف عمر انقلاب اسلامی، نوسانات زیاد درآمد حاصل از نفت و تفاوتهای بسیار عمده در دیدگاههای رییس ادوار مختلف دول جمهوری اسلامی از مهمترین عوامل نوسانات و فراز و نشیبهای اقتصاد ایران در این مدت بوده است. مضاف بر عوامل مذکور، سیاستهای نادرست متاثر از بیتجربگی مسئولان در هر دوره نیز از دیگر مشکلاتی است که گاه و بیگاه گریبان اقتصاد ایران را به چنگ گرفته است.
ضعف دانش اقتصادی مدیران
انقلاب اسلامی ما از ابتدا، انقلابی بر پایه اعتقادات اسلامی و مذهبی و در درجه اول برای احیای شعائر دینی بود. این مطالبه به حق در وقوع جریان سیاسی جدید پس از انقلاب، خواسته یا ناخواسته موجب شد که هسته اولیه مدیران کشور، مبتنی بر معیارهای دینی و مذهبی گرد هم جمع شوند. مطالبه نظام اسلامی از سوی مردم به طور طبیعی منجر به این شد که اقتصاد در اولویت مردم و مسئولین نباشد و به دنبال آن مدیران انتخابی از کسانی انتخاب شدند که به طور عمده متخصص در اسلام و گاهی حقوق و سیاست بودند و لذا اقتصاددانان انقلابی در مراحل بعدی و به عنوان حلقههای تکمیلی به جمع مدیران کشور پیوستند.
مغفول ماندن اولویت اقتصاد نسبت به مسائل دیگر در کشور طی سالهای آغازین انقلاب به مرور در کنه ساختار تثبیت شد و این هر از چند گاهی خود را در بروز تصمیمات غلط از حیث اقتصادی نشان داد. این در حالی است که مدیران اقتصادی که در پستهای کلیدی و اصلی، کنترل اقتصاد کشور را بر عهده دارند باید آگاهی و دانش لازم برای اداره سیاستهای کلان اقتصادی را داشته باشند.
دولت انحصارطلب
یکی از ویژگیهای مهم همه دولتهای ایران، تمایل عمیق به سوق به سمت انحصار است. دولت به دلایل متعدد تمایل دارد بیشترین سهم را در فعالیتهای اقتصادی کشور داشته باشد و این با وجود سه دهه تلاش برای خصوصی سازی همچنان از نهادیترین مشکلات دولتها در ایران است. این در حالی است که در یک اقتصاد پویا بسیاری از فعالیتهای اقتصادی توسط بخش خصوصی انجام میشود. در حالت ایده آل دولت باید به بخش خصوصی اجازه دهد تا بسیاری از پروژههای کوچک و بزرگ را به عهده بگیرند و خود فقط نقش نظارتی داشته باشد. خصوصی سازی یکی از شروط اصلی موفقیت اقتصادی است که با کمال تاسف در این یازده دولت به شکل درست و اصولی به اجرا گذاشته نشده است. معمولا در اقتصادهای بزرگ دنیا سهم دولت از فعالیتهای اقتصادی به زحمت به ده درصد میرسد اما در کشور ما این میزان بیش از ۶۰ درصد برآورد میشود.
سیستم بانکی از بنیان ناکارآمد
آغاز انقلاب اسلامی، شتابزدهترین تصمیمات را برای نظام بانکی ایران رغم زد. مخالفت دین مبین اسلام با نظام بانکی ربوی از یک سو و نیاز مبرم جامعه به بانک از سوی دیگر در آن دوران، کشور را مجبور کرد تا به صورت عاجل تصمیمی برای بانک بگیرد. مراجعه مسئولین کشور به محضر امام راحل برای شرح اضطرار کشور ناشی از تحریم بانک و اخذ فتوای موقتی جواز بانکداری با همان اسلوب پیش از انقلاب از حضرت امام از مهمترین اتفاقات اقتصادی پس از انقلاب بود. فتوایی که از سوی حضرت امام مشروط به قید زمان برای فرصت دادن به کارشناسان بانکی جهت طراحی ساختاری صحیح صادر شد اما با پشت گوش انداختن مدیران بانکی و اقتصادی مشمول مرور زمان شد و نظام بانکی غیر اصولی را بدون بازنگری در ایران تثبیت کرد.
اقتصاد تک محصولی و بیتوجهی به تولید واقعی
یکی از پر اهمیتترین شاخصها در داشتن یک اقتصاد قدرتمند میزان تولید ناخالص ملی آن کشور است که بخش خصوصی در ایجاد آن حضوری پر رنگ و نقش اساسی دارد. این در حالی است که عمده درآمد کشور ما از قبال تولید یک محصول است. اقتصاد ایران در طی این سالها بیش از هر چیز از محل فروش نفت سر پا بوده، اقتصادی تک بعدی که خود زنگ خطری برای بوجود آمدن شرایط بد اقتصادی است. اتکای شدید به درآمد یک محصول آنهم به گونهای که تماما خرج امور جاری کشور میشود، عملکرد تمام دولتها از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون بوده است. در حالی که در آمد حاصل از مشتقات نفتی صدها برابر بیشتر از قیمت اولیه نفت است، دولتها برنامهریزی و عملکرد مناسبی در استفاده صحیح و اصولی از منابع موجود و بالابردن هر چه بیشتر توان تولید را ندارند.
فقدان قوانین مالیاتی مناسب
اهمیت مالیات و نقش آن در اقتصادهای پویا امری بدیهی است که البته نیاز به وضع قوانین صحیح مالیاتی و عدالتمحور دارد. در اقتصادهای قدرتمند مالیات نقش عمدهای در تامین هزینههای دولت و بودجه سالیانه ایفا میکند. اقتصاد این کشورها وابستگی شدیدی به پرداخت مالیات توسط مردم دارد. اما دولتهای ما در این چهار دهه تمایلی به وارد کردن فشار مالیاتی بر مردم نداشتهاند. بدیهی هم هست، اخذ مالیات باید مبتنی بر توسعه فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی و رشد درآمد واقعی این اقشار باشد.
کاهلی نسبت به پتانسیلهای اقتصادی
یکی از مسائلی که در این دوران دولتهای حاکم از آن غفلت کردهاند بحث مزیتهای نسبی اقتصاد ایران است. صنعت توریسم یکی از بارزترین مزیتهای اقتصاد ایران است که میتواند یکی از ارز آورترین صنایع باشد و با ایجاد تعداد زیادی از مشاغل در جهت مبارزه با بیکاری برآید. ایران دارای جاذبههای گردشگری فراوانی است. جاذبههای باستانی و طبیعی در گوشه گوشه خاک کشور عزیزمان به وفور وجود دارد و این امکان به آسانی وجود دارد تا با سیاستهای درست از همین محل دولتها جذابترین درآمدها را داشته باشند، اما نبود زیر ساخت مناسب مانند مراکز تفریحی، هتل، سیستم حمل و نقل مناسب، برخی محدودیت های فرهنگی و... کمترین میزان بازدهی ممکن از این صنعت را نصیب کشور کرده است.