جمهوری اسلامی ایران در یک هفته اخیر یکی از مهمترین کانونهای سفرهای مقامات کشورهای متعددی بوده است. آمارها و گزارشهای منتشره نشان میدهد که مقامات ارشد و هیاتهای نمایندگی نزدیک به ۱۰۰ کشور در طول این هفته در تهران حضور یافته و با مقامات کشورمان از رئیس جمهور و سران دو قوه مقننه و قضائیه گرفته تا وزیر امور خارجه و ... دیدار داشتهاند. این حضور هر چند به بهانه حضور در مراسم تحلیف ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران بوده و برخی محافل رسانهای و سیاسی تلاش کردهاند تا آن را برگرفته از دستاوردهای برجامی دولت عنوان و حضور موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و برخی شخصیتهای غربی را به عنوان سند چنین ادعایی مطرح میسازند اما در ورای آن حقایقی دیگر قابل تامل است.
هر چند که کارکرد و اقدام دستگاه دیپلماسی در برنامهریزی و حضور این هیاتها در تهران امری قابل تقدیر و ارزشی است اما یک مسئله اساسی مطرح است و آن اینکه براساس ساختار قدرت در نظام بینالملل و تاکید کشورها براصل تامین منافع و اهداف ملی در رویکردهای جهانی، حضور مقامات کشورها در تهران نمیتواند صرفا به خاطر کارنامه دولت یازدهم و یا برجام باشد؛ به ویژه اینکه نه تنها در داخل ایران بلکه در صحنه بینالملل تاکید میشود که صرفا ایران به تعهدات خود پایبند بوده و طرف مقابل به ویژه آمریکا بارها و بارها رسما نقض برجام را داشته و هیچ تعهدی را اجرا نکردهاند. بیانیه اخیر اتحادیه اروپا مبنی بر پایبندی تمام اعضای برجام (ایران و ۱+۵) و نادیده گرفتن بدعهدیها و کارشکنیهای آمریکا بیانگر عدم صداقت اروپا در قبال برجام و استمرار پیروی از اقدامات ضدایرانی است. با توجه به این حقایق باید مولفهای جز برجام برای حضور نزدیک به ۱۰۰ هیات از سراسر جهان در سطوح مختلف در مراسم تحلیف رئیس جمهور و اصرارهای بعدی آنان برای توسعه مناسبات با ایران دانست.
نخست آنکه این حضور که در سطوح مختلف صورت گرفت را میتوان نوعی اذعان بر مردم سالاری دینی حاکم بر نظام اسلامی دانست. در حالی که دشمنان انقلاب و نظام بر آن بودهاند تا نظام اسلامی را به دور از دموکراسی و قوانین بشری معرفی کنند این حضور نشانگر اعتماد جهانی به مردم سالاری دینی نظام اسلامی است که بیانگر جایگاه ارزنده این نوع از الگوی دموکراتیک و مردمی در صحنه جهانی است.
به عبارتی جهانیان که از نظام سرمایهداری و دموکراسی غربی که نتیجه آن انتخاب میان بد و بدتر به عنوان مثال محکوم بودن مردم آمریکا به انتخاب میان دو گزینه ترامپ یا کلینتون است، به ستوه آمده به دنبال الگوی جدیدی هستند که مردم سالاری دینی نظام اسلامی را به عنوان چنین جایگزینی مورد توجه قرار دادهاند که حضور هیاتها در ایران را میتوان برگرفته از این رویکرد دانست.
دوم جایگاه و ظرفیتهای ایران در حوزه اقتصاد جهانی است. جهانیان اذعان دارند که نمیتوان جایگاه ایران در معادلات اقتصادی را نادیده گرفت و ایران بخش مهمی از عرصه اقتصاد جهانی است به ویژه اینکه ایران در کنار برخورداری از منابع عظیم انرژی، پیشرفتهای گستردهای در عرصه علم و فنآوری داشته است. این حضور و محور رایزنیهای این کشورها با مقامات کشورمان، نشانگر ظرفیتهای اقتصادی عظیم کشور و البته وجود پتانسیلهای گسترده جهانی در اختیار ایران برای تحقق اهداف اقتصادی است.
براین اساس به صراحت میتوان گفت ادعای لزوم وابسته بودن ایران به اقتصاد غربی برای حل چالشهای اقتصادی امری کاملا واهی و فریبکارانه است که برای امتیازگیری از ایران و تحقیر جایگاه جهانی آن صورت میگیرد. حضور ۱۰۰ کشور در مراسم تحلیف نشان میدهد که ایران گزینههای گستردهای برای حضور در صحنه اقتصاد جهانی دارد و نیازمند اروپا و آمریکا نیست لذا این کشورها نمیتوانند با ادعای منزوی بودن ایران به دنبال باجگیری اقتصادی و حتی سیاسی و منطقهای از ایران باشند. در این میان باید در نظر داشت که ما نیازی به وابسته بودن به آنها نداریم و به عنوان مثال برای سرمایهگذاری خارجی نیازی به امتیاز دادن به شرکتی همچون توتال که پرونده سیاسی در اجرای تعهداتش دارد وجود ندارد.
نکته مهم آنکه این حضور نشان داد که ایران برای حل چالشهای اقتصادی و آنچه تعامل با جهان نامیده میشود نیازی به برجام نداشته و ادعای اینکه ایران با برجام به تعامل جهانی میرسد ادعای فریبکارانه برای گرفتارسازی ایرانیان در اشتباه محاسباتی و امتیاز دادن است در حالی که عملا ایران نیازی به برجام نداشته و ظرفیتهای آن چنان است که میتواند در صحنه جهانی از جمله در عرصه اقتصادی ایفای نقش داشته باشد.
سوم آنکه مسئله امنیت و ظرفیتهای امنیتی ایران مولفهای مهم در حضور این هیاتها در ایران است. آمریکاییها و مهرههای منطقهای آن ادعا دارند که اولا ایران کشوری ناامن و بیثبات است و حتی به اتباع خود برای سفر به ایران هشدار میدهند و ثانیا ایران را عامل بیثباتی منطقه معرفی میکنند. حضور یکصد هیات در مراسم تحلیف نشان داد که ادعای ناامن بودن ایران ادعایی واهی و فریبکارانه است چرا که اگر چنین بود قطعا این هیاتها در ایران حضور نمییافتند.
شاید این امر مطرح شود که بسیاری از هیاتها در سطح پایین بوده، اما به هر حال قطعا هیچ کشوری در صورت وجود تهدید امنیتی حاضر به اعزام اتباع خود به کشور دیگر نخواهد بود چه رسد به اعزام مقامات. براین اساس این حضور پیامی جهانی مبنی بر عدم پذیرش ادعای ناامن بودن ایران است.
نکته مهم دیگر آنکه این اعتماد امنیتی را باید برگرفته از نقش ارزنده ایران در عرصه مبارزه با تروریسم در منطقه دانست. وقتی جوانان ایران زمین در قالب مدافعان حرم و مستشاری در عراق و سوریه به مبارزه با تروریسم میپردازند در کنار تامین امنیت کشور، نام ایران را به عنوان پیشگام مبارزه با ترویسم جهانی میسازند که موجب رویکرد جهانی به جمهوری اسلامیشده است.
اکنون همگان اذعان دارند که اگر جهان به دنبال ثبات و امنیت پایدار است باید در کنار مبارزان واقعی با تروریسم یعنی مقاومت منطقه قرار گیرند چرا که ائتلاف به اصطلاح ضد داعش آمریکا جز کشتار و جنایت کارکرد دیگری نداشته و صرفا تقویت کننده تروریسم بوده است. جهانیان در قالب تصویر میبینند تفاوت دو دیدگاه ایران و آمریکا به امنیت جهانی را چنانکه مدافع حرم ایران همچون محسن حججی در حالی به اسارت داعش درآمده و به شهادت میرسد که تا آخرین لحظات هم حاضر به تسلیم شدن نیست و به قولی سلفی غیرت، عزت و شرافت میگیرد و در نطقه مقابل آن سران آمریکا همچون هنری کیسینجر تئوریسین بزرگ آمریکایی که از تصمیمسازان ایالات متحده است را مشاهده میکنند که صراحتا میگوید آمریکا برای منافعش به حمایت از داعش بپردازد.
کیسینجر در حالی این حمایت را برای مقابله با ایران مینامد که جمهوری اسلامی از پیشگامان مبارزه با تروریسم است و تضعیف آن یعنی گسترش و سلطه تروریسم بر جهان. بر این اساس به صراحت میتوان گفت اگر امروز یکصد هیات در ایران حضور مییابند و بر توسعه روابط با ایران تاکید دارند دستاورد خون آنان است که در خارج از مرزها به عنوان مدافع حرم و مستشار جان خویش را برای امنیت کشور نثار کردهاند.
آنان که مردانه ایستادند تا نام ایران و ایرانی را بر فراز قلههای غیرت و عظمت جهانی ثبت کنند. آنانی که با نثار خود این پیام را داشتهاند اگر قرار است صفی برای سلفی گرفتن ایجاد شود برای سلفی گرفتن غیرت و عزت ایران است که جوانان این سرزمین در سوریه و عراق در برابر تروریسم و حامیانشان رقم زدند نه سلفی گرفتن با آنانی که در ظاهر ادعای تعامل سر میدهند و در عمل به تحریم ایران و حمایت از تحریمهای آمریکا رای میدهند.
نویسنده: قاسم غفوری