یمن در سالهای اخیر یکی از کانونهای اصلی تحولات جهانی بوده که محور آن را تجاوز ائتلاف آمریکایی - سعودی به این کشور تشکیل میدهد. گزارشها بیانگر آن است که در این مدت تمام سیاست سعودی بر اصل کشتار و نابودی زیرساختهای یمن استوار بوده که میلیونها آواره و صدها هزار قربانی بر جای گذاشته است. سازمانهای جهانی از آن به عنوان نسلکشی بشریت یاد کردهاند.
آنچه در روند تحولات یمن قابل توجه است انتشار خبر کشته شدن عبدالله صالح رئیسجمهور مخلوع و دبیرکل حزب کنگره مردمی یمن است. پرونده وی در حالی ۳۳ سال حاکمیت بر یمن را داشت که در سال۲۰۱۱ تحت تظاهرات مردمی سرنگون و به آمریکا گریخت. وی سپس با گرفتن مصونیت قضایی دوباره به یمن بازگشت. در سال ۲۰۱۵ در زمانی که ائتلاف آمریکایی - سعودی جنگ علیه یمن را آغاز کرد عبدالله صالح و متحدانش در حالی در ماههای اولیه راه سکوت در پیش گرفته بود که در نهایت به سمت ملت یمن گرویده و در کنار سایر گروههای مقاومت و ارتش یمن علیه متجاوزان قرار گرفت.
در طول دو سال و ۹ ماه گذشته به رغم آنکه جریان عبدالله صالح رفتارهای پاندولی صورت داده و بعضا مغایر با اصول وحدت ملی یمن اقدام میکرد اما جریانهای سیاسی در قالب دولت وحدت ملی و کنگره یمن در کنار ارتش وفادار به کشور و ملت برای حفظ وحدت کشور و مقابله واحد با متجاوزان در برابر آن رویه صبر در پیش گرفته و برای حفظ جریان صلح در عرصه مردمی تلاش کردند.
آنچه در طی روزهای اخیر روی داده عملکردهای جدیدی بوده که از سوی عبدالله صالح در صنعا صورت گرفته است. وی از یک سو اتهاماتی را علیه دولت وحدت ملی صنعا مطرح کرده که همزمان نیروهای نظامی وی در صنعا علیه مردم و ارتش دست به سلاح شدند. رویکردی که با مقابله واحد نیروهای مردمی و ارتش مواجه شد و همگان خواستار پایان این رفتارهای وحدتشکنانه شدند. رفتارهای بحرانساز صالح در حالی ادامه یافته که سرانجام دیروز منابع خبری از کشته شدن وی در درگیریهای «مارب» خبر دادند.
حال این سوال مطرح است که کشته شدن وی را چه کسانی انجام دادهاند و چه پیامدهایی برای یمن به همراه خواهد داشت؟ آنچه در برآیند تحولات یمن مشاهده میشود آن است که محافل رسانهای ائتلاف متجاوزان به یمن از سعودی، امارات و کشورهای غربی و عربی تلاش بسیار کردهاند تا چنان وانمود سازند که وی به دست نیروهای انصارا... کشته شده است.
جالب توجه آنکه آنها در پردازش خبری از به کار بردن واژه نیروهای دولت وحدت ملی یمن که متشکل از اکثریت قبایل و گروههای یمن است خودداری کرده و سعی کردهاند تا به دو شاخه سازی یمن میان انصارالله و هواداران عبدالله صالح بپردازند.
نکته مهم آنکه آنها به پنهانسازی برکناری وی از قدرت در سال ۲۰۱۱ خودداری و سعی میکنند به وی چهرهای مردمی دهند. روند تحولات نشان میدهد که ائتلاف مذکور به دنبال بهرهگیری از مرگ عبدالله صالح برای ایجاد شکاف داخلی و پنهانسازی جنایات ائـتلاف سعودی در لوای ادعای جنگ داخلی هستند. آنها برآنند در حالی که ائتلاف سعودی در یمن با شکست مواجه شده از مرگ عبدالله صالح برای گرفتارسازی یمن در جنگ داخلی بهره بگیرند.
با این شرایط این امر در ذهن ایجاد میشود که عبدالله صالح وزنهای مهم در یمن بوده که مقابله با آن توسط دولت وحدت ملی و ارتش یمن اقدامی نادرست بوده است. هر چند که جایگاه وی در عرصه سیاسی و امنیتی و ساختار قبیلهای یمن امری غیرقابل انکار است اما بررسی کارنامه صالح در هفتههای اخیر و اسناد به دست آمده از عملکردهایش نکاتی دیگر را آشکار میسازد. اسناد و مدارک نشان میدهد که عبدالله صالح در اشتباهی محاسباتی به جای تکیه بر مردم و وحدت یمنی به سمت وعدههای اماراتی و سعودی پیش رفته که محور آن را کمک آنان برای بسته شدن پروندههای قضایی وی که در دوران حاکمیت بر یمن صورت داده و حمایت از به قدرت رسیدن پسرش و البته لغو تحریمهای یمن در زمان قدرتیابی وی تشکیل میداد.
عبدالله صالح با این اشتباه محاسباتی و دلبستن به وعدههای خارجی از مسیر ملت و میهنپرستی خارج شد که نتیجه آن سوءاستفاده دشمنان یمن و بهرهگیری از آن برای بحرانسازی جدید در یمن بوده است. با توجه به این تفاسیر میتوان گفت که وی قربانی جاهطلبیها و کودتایش علیه ملت شده که حذف آن از صحنه میتواند بخشی از اقدام ملت و دولت وحدت ملی این کشور برای مقابله با توطئههای دشمنان باشد.
آنچه اکنون محور اصلی یمن باید باشد وحدت و یکپارچگی ملی در مقابله با توطئههای دشمنان در عرصه داخلی و خارجی است چرا که رویکرد به خونخواهی و نزاعهای قبیلهای تنها خواسته ائتلاف سعودی را محقق میسازد ائتلافی که در دو سال و ۹ ماه از هیچ جنایتی علیه یمن فروگذار نبوده و اکنون نیز به دنبال بهرهگیری از اختلافات داخلی برای ضربه زدن به یمن است.
نویسنده: قاسم غفوری