سال ۲۰۱۷ در حالی به روزهای پایانی نزدیک میشود که یک اصل در طول این یک سال مشاهده میشود و آن اینکه سیاست آمریکا همچنان بر یک اصل استوار است و آن اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از تحریمهای جدید گرفته تا اجرای سیاست ایران هراسی در عرصه جهانی، از تصویب رای دادگاههای آمریکا علیه ایران تا تحریک کشورهای دیگر به تقابل منطقه ای علیه جمهوری اسلامی و در نهایت بهره گیری از گروههای تروریستی علیه امنیت ملی ایران- از گروهک تروریستی منافین تا تروریستهای منطقه- حداقل این رفتارها است.
مجموع این اقدامات در حالی صورت میگیرد که آمریکاییها مطالبات و اهداف خود از این فشارها را مطرح میکنند که نابودی کامل توان هسته ای، خروج ایران از معادلات منطقه و حذف توان موشکی ایران محور آن عنوان شده است.
نکته بسیار مهم آنکه در طول این یک سال یک کلید واژه در مواضع آمریکا و البته اروپاییها به کار برده میشود و آن اعلام نارضایتی از توان موشکی و دفاعی ایران است آنها اصرار دارند که باید ایران خلع سلاح موشکی شده و حتی توان نظامی آن کاهش یابد. حال این سوال مطرح میشود که چرا آمریکا و اروپا تا این حد بر این امر اصرار دارند؟
ادعای فضای رسانه ای و سیاسی غرب آن است که برای امنیت خود وجلوگیری از تهدیدات ایران خواستار چنین اقدامی هستند. این ادعاها در حالی مطرح میشود که به اذعان جهانیان، ایران در طول قرنهای اخیر هرگز تهدیدی برای هیچ کشوری نبوده و حتی در سالهای اخیر تمام توان خود را برای امنیت منطقه و جهان به کار گرفته چنانکه جهان اذعان دارد که اگر توان ایران و مقاومت نبود داعش اکنون کل منطقه و حتی فرامنطقه را گرفته بود.
با توجه به این حقایق به خوبی میتوان دریافت که هدف غرب از ادعاهای موشکی و نظامی علیه ایران ورای مسائل ادعایی آنها است. برای رسیدن به پاسخ صحیح مروری بر گفتار ژنرال متیس وزیر دفاع آمریکا میتوان دریافت. وی در جمع نظامیان آمریکا میگوید مواضع دیپلماتها زمانی برای سایر کشورها باورپذیر میشود که نظامیان یک کشور آماده باشند وی تاکید دارد این آمادگی زمینه ساز جلوگیری از جنگ میشود. سخنان متیس بیانگر این حقیقت است که اگر کشوری میخواهد در مذاکرات سیاسی موفق باشد و از جنگ علیه خود نیز جلوگیری کند باید آمادگی کامل نظامی داشته باشد.
با توجه به این شرایط میتوان دریافت که در طول مذاکرات هسته ای آنچه غرب را پای میز مذاکره آورده در کنار دستاوردهای هستهای، توان دفاعی و آمادگی ایران در برابر تهدیدات امنیتی و نظامی بوده که حتی سایه جنگ را از سر کشور دور ساخته است. اگر کشورهای غربی در برجام وادار به دادن امتیازاتی شده اند نشات گرفته از توان نظامی ایران و حضور فعال و موثر آن در معادلات امنیتی منطقه بوده است.
نکته قابل توجه آنکه کشورهای غربی در حالی بر لزوم حذف توان موشکی ایران تاکید دارند که همزمان اصل مذاکره با ایران در باب معادلات منطقه را مطرح میسازند. با توجه به آنچه در جملات وزیر دفاع آمریکا مبنی بر پشتوانه بودن آمادگی نظامیان برای دیپلماتها و جلوگیری از جنگ، میتوان دریافت که غرب دو هدف را از تاکید بر حذف توان دفاعی و موشکی ایران دنبال میکند.
نخست آنکه برآنند تا پشتوانه دیپلماسی ایران را حذف کنند و دوم آنکه ایران را در برابر تهدید نظامی آسیب پذیر سازند. هدف ابتدایی آنها آوردن ایران پای میز مذاکره با دستان خالی است که نتیجه آن دادن امتیازات گسترده در حوزه هسته ای و منطقه ای و در مرحله بعد اجرای گزینه نظامی است.
غرب پذیرنده یک ایران مقتدر و تاثیرگذار در معادلات نیست و به هر عنوانی به دنبال نابودسازی توان آن است. آوردن ایران پای میز مذاکره در قالبی ضعیف که تمام امتیازات منطقه ای را واگذار کند و در نهایت نیز گزینه نظامی را برای نابودی زیرساختهای ایران و تبدیل آن به کشوری فروپاشیده همچون سوریه و عراق را اجرایی سازند.
بر این اساس میتوان گفت که راهکار مقابله با تهدیدات آمریکا و متحدانش علیه کشور، حذف و ارتقای توان نظامی کشور است که تا به امروز زمینه ساز شکست طرحهای دشمنان علیه ایران زمین شده است. وقتی آمریکاییها رسما پشتوانه دیپلماسی را توان نظامی میدانند و ۷۰۰ میلیارد دلار بودجه نظامی تعیین میکنند قطعا راهکار مقابله با آن نیز ارتقای توان نظامی کشور است که همواره پشتوانه دیپلماسی و از بین بردن سایه جنگ بر فراز ایران بوده است.
نویسنده: قاسم غفوری