این روزها ادعاهایی مطرح میشود تا ارج و قرب توافق هستهای بالا برود و نقد این توافق هستهای به یک تابو تبدیل شود، همچون ماجرا و داستان «هولوکاست» که کسی در اروپا حق اظهارنظر و نقد به آن را ندارد!
دفاع از یک دستاورد اگر براساس واقعیات و حقایق حاصل شده از آن باشد و دیگران تلاش کنند آنها را تخریب نمایند، به حق است، اما اگر این دستاوردها قلب واقعیت و حقایق باشد، فرار از پاسخگویی به مردم است.
چرا زمانی که اشتباهی از سوی برخی مسئولین سر میزند، به جای عذرخواهی یا جبران آن، سعی میشود همچنان بر آن خطا و اشتباه اصرار شود؟ چنین اصراری آیا برای مردم و کشور هزینه ندارد؟
هواداران برجام، بیچون و چرا و بدون در نظر گرفتن معایب آن، سعی دارند تا این توافق را همچنان یک دستاورد بزرگ معرفی کنند، مسئولین دولتی، رسانههایی که همراه و یار تفکر مذاکره با آمریکا بودند و هستند، پس از گذشت دو سال از ناکامی و نافرجامی این دستاورد، همچنان تلاش خود را بر این مبنا قرار دادهاند تا برای آن دستاورد سازی کنند، در حالی که مذاکره و توافق هستهای در پی رسیدن به دستاوردهای واقعی خود بود. هدف از مذاکره هستهای چه بود؟ مسئولین محترم، آنهایی که چشم بسته از برجام دفاع میکنند و همچنان به منتقدین میتازند، به این پرسش پاسخ دهند، هدف مذاکره برای رسیدن به توافق هستهای چه بود؟
اگر به این پرسش صادقانه پاسخ داده شود میتوان به یک اشتراک نظر درباره برجام رسید، اما از سوی آن عزیزان، آنچه باید به دست میآمد، به حاشیه رانده شده و با بزک کردن توافق هستهای سعی بر این است تا مطالباتی که به خاطر وعدههای برجامی به مردم و مسئولین ارشد نظام داده شده به فراموشی سپرده شود.
آنچه که از سخنان و وعدههای مسئولین و دست اندرکاران مذاکرات هستهای در جریان مذاکرات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ثبت شده، برچیده شدن همه تحریمهای اقتصادی با اجرای تعهدات طرفین بر اساس توافق بوده است.
ایران براساس توافق هستهای و آنچه که در برجام گنجانده شده فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را تعطیل و محدود کند، ۱+۵ نیز همه تحریمهای اقتصادی را بردارد و پولهای بلوکه شده کشورمان را نیز آزاد کند، پس از آن هم رونق اقتصادی، سرمایهگذاری، شکوفایی در اقتصاد کشور، تولید و ورود فناوری روز دنیا به ایران و از همه مهمتر ایجاد اشتغال برای جوانان را رقم بزند.
همه آنچه که گفته شده نتایجی است که قرار بود برجام برای کشور به بار بیاورد، این وعدهها ثبت در تاریخ است و نمیتوان آنها را پنهان کرد، در جریان مذاکرات هستهای چیزی جز این از سوی دست اندرکاران تیم مذاکره کننده هستهای و دولتمردان مطرح نشد.
چنین دستاوردهایی، پس از مدتی رنگ عوض کرد و روند تبدیلی خود را آغاز نمود، به گونهای که لغو تحریمها به تعلیق آنها بدل شد و اکنون نیز تعلیق تحریمها هم خود معلق مانده است و آمریکا و اروپا دست در دست هم هدفی دیگر را دنبال میکنند.
پس از ناکامی در دستاوردهای واقعی برجام، دستاوردهای ساختگی، خود را نمایان کرد، از برچیده شدن سایه جنگ از سر کشور، خروج ایران از انزوای دیپلماتیک، پیروزی سیاست ایران در بحران غرب آسیا، پیروزی بر داعش، پیروزی محور مقاومت مدیون برجام است و ... بسیار از زبان برخی و در رسانههای حامی برجام گفته شده است.
این سیاست به شدت غیرمنصفانه است، یک بیرحمیسیاسی از سوی هواداران برجام است تا بار مسئولیت آنها به خاطر ناکامی برجام سبکتر شود، فرار از اشتباه، سیاستی است که حامیان برجام آن را در پیش گرفتهاند.
آیا مردم کشورمان باور میکنند که پیروزیهای سردار سلیمانی در بحران غرب آسیا مدیون برجام است؟!
برجامی که نتوانست اهداف اولیه خود را به دست بیاورد، چگونه میتواند پیروزیهای بزرگ ایران به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی در سوریه و عراق را مدیون خود معرفی کند؟ این ادعا در حالی مطرح میشود که هواداران برجام تأکید میکردند که بحران سوریه با مذاکره حل میشود، حتی برجام را الگویی برای ادامه دیپلماسی در مسائل دیگر معرفی میکردند، برجام موشکی یکی دیگر از برنامههایی است که از سوی هواداران برجام هستهای پیگیری میشود. آیا بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه و عراق، با مقاومت توانست بر دشمنان فائق آید یا دیپلماسی و مذاکره؟!
پذیرفتن اشتباه دشوار است، شهامت میخواهد، اگر شهامت پذیرفتن آن را داشته باشید میتوانید به خاطر این واکنش به خودتان هم افتخار کنید، اما اصرار بر اشتباه، افتخارآمیز نخواهد بود.
نویسنده: محمد صفری