دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا سخنرانی سالیانه خود در کنگره آمریکا را در حالی به پایان رساند که یکی از محورهای سخنانش شامل جمهوری اسلامی ایران میشد. سخنانی که به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی بارها و بارها در طول یک سال ریاست جمهوری ترامپ از زبان وی مطرح شده بوده و حرف جدیدی نداشته است.
ترامپ از یکسو بار دیگر ادعای لزوم اصلاح برجام را مطرح کرده که محور آن را حذف تمام دستاوردهای هسته ای، مقابله با توان دفاعی و موشکی و عقبنشینی ایران از نقشآفرینی در منطقه تشکیل میدهد. از سوی دیگر ترامپ بار دیگر ایران را در لیست محور شرارت معرفی و تاکید میکند که جمهوری اسلامی در جمع دشمنان و تهدیدات برای منافع آمریکاست.
در نهایت وی ضمن ادعای دستاوردهای یک ساله اش برای مقابله با ایران و تشدید تحریم از هماهنگی جهانی با آمریکا علیه ایران سخن گفت. جمعبندی سخنان ترامپ نشان میدهد که وی تلاش داشته تا چنان وانمود سازد که تنها رئیسجمهور آمریکاست که توانسته در مقابل جمهوری اسلامی قرار گیرد و به نوعی چنان وانمود میکند که سیاستهای جدید و نوین و کارآمدی را در برابر ایران داشته که پیش از این از سوی دیگران صورت نگرفته است.
این ژستهای ضد ایرانی و البته به اصطلاح مقتدرانه در حالی از سوی ترامپ اتخاذ شده و سعی کرده تا چنان وانمود سازد که تنها فردی است که چنین مواضعی داشته و دشمنان ایران با همکاری و همراهی با آمریکای ترامپ میتوانند به اهداف خود دست یابند که مروری به چهل سال حیات انقلاب اسلامی نکات قابل توجهی را نشان میدهد.
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز آمریکا کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما و در نهایت ترامپ را در مسند ریاست جمهوری به خود دیده است. بررسی کارنامه این افراد نشان میدهد که تمام آنها یک نقطه اشتراک داشتهاند و آن دشمنی با ملت ایران و نظام اسلامی بوده چنانکه در استراتژی راهبردی آمریکا همواره نام ایران در لیست تهدیدات منافع آمریکا قرار داشته است حتی در دورانی که موسوم به جنگ سرد با رقابت آمریکا و شوروی بوده و از زمان پیروزی انقلاب اسلامی یک دهه به طول کشیده، همچنان نام ایران در لیست اولین دشمنان آمریکا قرار داشته است.
از دوران کارتر گرفته که حادثه طبس و بلوکه کردن اموال ایران و اقدام در مجامع جهانی برای مقابله با ایران را در پیش گرفته و حتی برای مقابله با ایران شورای همکاری خلیجفارس را ایجاد کردند تا زمان ریگان که جنگ تحمیلی را با تجهیز صدام و البته با کمک بیش از ۳۰ کشور علیه ملت ایران به پا کردند در حالی که با تحریمهای اقتصادی و سیاسی سعی در به زانو درآوردن ایران داشت.
در دوران بوش پدر نیز ایران به عنوان یکی از تهدیدات اصلی برای آمریکا معرفی و برای ضربه زدن به آن از هیچ اقدامی فروگذار نبودند. کلینتون براساس قانون داماتو شدیدترین تحریم را علیه ایران در پیش گرفته در حالی که با ادعاهای حقوق بشری سعی در پروندهسازی جهانی علیه ایران داشته اند. جرج بوش پسر که راهبرد قدرت سخت را در راس برنامههای خود داشته به رغم آنکه ایران سخن از تنشزدایی میزد حتی درباره طالبان و افغانستان نیز رویکردهایی به ائتلاف آمریکایی داشت در لیست محور شرارت آمریکا قرار گرفت جرج بوش با ادعای حمله پیشدستانه اصل استفاده از چماق و هویجهای بزرگ برای تسلیمسازی ایران در سه محور کنار نهادن حقوق هستهای دست کشیدن از توان موشکی و مقاومت و عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی را مطرح کرد.
در دوران بوش تحریمهای گستردهای علیه ایران وضع شد در حالی که بخشی از سیاست اشغال افغانستان و عراق برای محاصره و اعمال فشار بر ایران بوده است. شاید بتوان گفت که تروریسم دولتی آمریکا برای ترور دانشمندان هستهای از دوران بوش آغاز و در دوران اوباما ادامه یافت.
اوباما در حالی در سال ۲۰۰۸ به ریاست جمهوری آمریکا رسید که ادعای قدرت نرم را داشت. او ادعا داشت که با مذاکره به دنبال هویج و چماقهای بزرگ است که در نهایت به حذف حقوق هسته ای، دست کشیدن ایران از مقاومت و توان موشکی و عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی ختم شود. وی ادعای تحریمهای فلجکننده را مطرح کرد. ادعایی که در نهایت با ناکامی همراه شد چنانکه وزیر خارجه دور دوم ریاست جمهوری اوباما در کنگره میگوید ایرانیان ۱۰ سال پیش چند سانتریفیوژ با غنیسازی پایین بیشتر نداشتند و آن زمان با ایران مذاکره نکردیم و اکنون ایرانیان ۱۹ هزار سانتریفیوژ با غنیسازی ۲۰ درصد دارند و راکتور آب سنگین آنها در اراک به کار افتاده است و اگر امروز مذاکره نکنیم معلوم نیست فردا آنها به کجا خواهند رسید.
هر چند اوباما با ادعاهای دموکراتیک توانست به دستاوردی همچون برجام دست یابد و حتی اقداماتی همچون گفتوگوی تلفنی با دکتر حسن روحانی رئیسجمهوری اسلامی ایران صورت دهد اما در نهایت نتوانست دست آهنین خود را در پوشش مخملین حفظ کند و خوی ضدایرانی خود را آشکار ساخت.
در آخرین روزهای ریاست جمهوری وی تحریمهای پایههای ایران برای ۱۰ سال تمدید شد. البته باید در نظر داشت که اوباما در منطقه نیز تحرکات گستردهای علیه ایران انجام داد که تحرک کشورهای عربی و حمایتهای گسترده از رژیم صهیونیستی به راه انداختن تروریسم در عراق و سوریه که رسما اقدامی علیه امنیت ملی ایران بود، حمایت از گروهک تروریستی منافقین و اقدامات خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی و دهها اقدام ضدایرانی دیگر را در کارنامه اوباما میتوان مشاهده کرد.
با توجه به این کارنامهها که ذکر شد به صراحت میتوان گفت که هیچ رئیسجمهوری در آمریکا نبوده که اقدام علیه ایران را در راس برنامههای خود نداشته باشد. از دموکرات گرفته تا جمهوریخواه همه و همه یک هدف واحد داشتهاند و آن اقدام علیه ایران بوده است لذا ادعای ترامپ که میخواهد خود را تنها رئیسجمهور ضدایرانی آمریکا معرفی کند صرفا یک بلوف و توهم است که هیچ پشتوانهای ندارد. البته یک تفاوت با سایر روسای جمهور آمریکا دارد و آن اینکه آنها تجربه شکست از ایران را چشیدهاند اما وی هنوز در توهم پیروزی بر ملت ایران است اما قطعا روحیه انقلابی ایرانیان به زودی این توهم را شکسته و به او نشان میدهد که گزینهای جز زانو زدن در برابر ایرانیان ندارد. بر این اساس ترامپ پیش از هر چیز نیازمند کمی مطالعه در سرگذشت روسای جمهور آمریکا در برابر اراده ملت ایران و نظام اسلامی تا از توهمات خود دست کشیده و با عقلانیت بیشتر به سخنرانی ضد ایرانی بپردازد تا حداقل در ردیف اول روسای جمهوری آمریکایی که مزه شکست در برابر ایرانیان را چشیدهاند قرار نگیرد.
نویسنده: قاسم غفوری