سال ۹۶ در حالی به روزهای پایانی میرسد که همچنان یک کلید واژه در راس ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور مشاهده میشود و آن واژه برجام است.
آنچه در روزهای پایانی سال ۹۶ قابل توجه است مواضع کشورهای اروپایی است که گفته اند برای جلب رضایت آمریکا برای ماندن در برجام باید تحریمهای موشکی علیه ایران وضع کرد. اروپاییها بر این ادعایند که فشار آمریکا بر اروپا تشدید شده که اعمال تعرفههای سنگین برای واردات به آمریکا و لزوم افزایش بودجه اروپا در ناتو نمودی از آن است که از دلایل آن نارضایتی آمریکا از عدم اصلاح برجام و تحقق مطالبات آمریکا مبنی بر توقف توان موشکی و منطقه ای ایران است.
این ادعاها درحالی از سوی اروپاییها مطرح میشود که بررسی ریشههای رفتار اروپاییها در طول سالهای مذاکرات هسته ای نشان میدهد که این کشورها همواره بر این ادعا بودند که برای آمدن ایران پای میز مذاکره باید تحریم شود و تمام فشارها و تحریمها را با این ادعا توجیه کرده اند.
اکنون اروپاییها بر این ادعایند که برای ماندن آمریکا در برجام باید به تحریم ایران پرداخت. این نوع رفتار اروپاییها در حالی که آمریکا ناقض برجام و تمام تعهدات بین المللی است اجرای همان مثل معروف بستن سنگ و آزاد گذاشتن سگ است. این نوع رفتار اروپاییها این سوال را مطرح میسازد که اگر اروپاییها واقعا به دنبال حفظ برجام و مقابله با آمریکا هستند چرا به موضع گیری علیه آمریکا نمیپردازند و فشارهای خود را بر ایران متمرکز کرده اند.؟
رفتارهای ناقض تعهدات جهانی آمریکا صرفا معطوف به برجام نمیباشد بلکه در بسیاری از امور جهانی آمریکا ناقض تعهدات است که خروج آمریکا از پیمان پاریس، لغو توافقنامه تجارت آزاد آمریکا و اروپا، لغو بسیاری از تعهدات آمریکا به سازمان ملل و ... نمودی از آن است بر این اساس اگر اروپا به دنبال مقابله با آمریکاست باید به سیاست تحریم علیه این کشور روی آورد و از ظرفیتهای درونی و جهانی خود برای اجرای این تحریمها بهره گیرد.
عدم رویکرد منطقی اروپا در برابر بدعهدیهای آمریکا میتواند برگرفته از دو اصل باشد نخست آنکه اروپاییها هر چند به دنبال مقابله با آمریکا هستند اما توان و جرات چنین رویکردی را ندارند و به دلیل منافع اقتصادی حاضر به اجرای سیاست غیرمنطقی تحریم ایران هستند.
دوم آنکه اروپاییها نگاه واحدی با آمریکا دارند و با ادعای ماندن آمریکا در برجام به دنبال اعمال تحریمها علیه ایران هستند. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که افرادی مانند ماکرون رئیس جمهور فرانسه و ترزا می نخست وزیر انگلیس رسما خواستار حذف تمام ظرفیتهای هسته ای و مقابله با توان موشکی و جایگاه منطقه ای ایران شده اند.
اگر هر کدام از این دو سناریو در قبال رفتار غرب محتمل باشد که آن اصل را نشان میدهد که اروپا نمیتواند مولفه ای قابل اعتماد نه برای برجام و نه برای روابط خارجی کشورمان باشد چرا که در هر صورت در راستای آمریکا گام برخواهد داشت. عقب نشینی در برابر زیاده خواهی آمریکا تشدید فشارهای آمریکا را به همراه دارد لذا قطعا پذیرش زیادهخواهی اروپا از سوی ایران زمینه ساز ابعاد جدید فشار واشنگتن علیه ایران و اروپا خواهد شد.
نویسنده: قاسم غفوری