بدون تردید اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی با مذاکرات هستهای ایران و آمریکا از همان ابتدا مخالفت میکردند و اجازه نمیدادند که دولت تدبیر و امید بر اساس طرح و برنامه خود پای میز مذاکره بنشیند و به توافق هستهای دست یابد، اکنون موافقان مذاکره و توافق، اعلام میکردند که ما میخواستیم مشکلات را با مذاکره و توافق حل کنیم اما رهبر معظم انقلاب مخالفت کردند.
ماجرای مذاکرات و توافق هستهای داستان پیچیدهای دارد، در عین پیچیدگی آن، ساده نیز هست، پیچیده به آن خاطر است که برخی آن را در عین سادگی پیچیده و بغرنج میکنند تا بتوانند اهداف خود را در آن به دست آورند.
مذاکرات و توافق هستهای کلاف سردرگم نیست که نتوان سرنخ آن را نیافت تا جمعش کرد، پیچیده اش میکنند تا دیگران به ویژه مردم در جریان جزئیات قرار نگیرند، موضوع همان شفافیت و عدم شفافیت است.
اکنون که رهبر معظم انقلاب اسلامی اجازه مذاکرات هستهای و رسیدن به یک توافق که بتواند منافع ایران را تأمین کند به دولت دادهاند، آیا ثابت میکند که ایشان با این ماجرا به طور مطلق و کامل موافق بودهاند؟
اکنون که رهبری نظام این اجازه را به دولت دادند تا مذاکره کرده و به توافق برسند و نتیجه توافق نیز پس از دو سال اجرای تعهدات از سوی ایران، همراه با نقض آن از سوی آمریکا و اروپا به اینجا رسیده است، سخن گفتن از نظر مساعد رهبری انقلاب درباره مذاکرات و توافق هستهای برای چیست؟
اگر همچنان دولت محترم اعتقاد دارد که برجام یک دستاورد بزرگ ملی است، چرا اطرافیان و هواداران دولت و آنهایی که به مذاکره داخوش بودند، قصد دارند با مقصرتراشی، بار سنگین مسئولیت شکست برجام را از دوش خود بردارند، بدون آن که به خاطر اشتباه در محاسبات خود از مردم عذرخواهی کرده و درصدد جبران آن برآیند!
مواضع و سخنان حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره برجام روشن و شفاف است، ایشان از همان ابتدای طرح موضوع مذاکره برای حل مسائل هستهای که منجر به لغو همه تحریمهای اقتصادی میشد، با صراحت و قاطعیت دیدگاهها، نظرات، توصیهها و راهکارهای لازم را به اعضای تیم هستهای و دولت محترم ارائه دادند.
دولت با داشتن یک پیش فرض در موضوع هستهای وارد میدان شد و تصورش بر این بود که میتواند با دادن امتیازاتی، تحریمهای اقتصادی علیه ایران را لغو کند. در نگاه اول چنین پیش فرضی مطلوب جلوه میدهد و قطعاً مردم که تأثیر مستقیم تحریمها را احساس میکنند از چنین پیشنهادی هم حمایت خواهند کرد، که البته حمایت مردم از وعده آقای روحانی، در انتخابات ریاست جمهوری بروز کرد.
نمیتوان در جامعه فردی را یافت که با لغو تحریمهای اقتصادی مخالف باشد، اما این اول کار بود، آغاز و ادامه و نتیجه نیز مهمترین بخشهای چنین پروژههایی است.
این که در جریان مذاکرات، همه جوانب در نظر گرفته شود تا خدای ناکرده طرف مقابل با خدعه و نیرنگ را فریب ندهد، نکته ای بود که از سوی رهبر معظم انقلاب بارها به آن تأکید و هشدار داده شد.
حضرت آیت الله خامنهای بارها به این موضوع اشاره کردند که بنده در جزئیات مذاکرات قرار ندارم، بگذارید عین سخنان ایشان را بازگو کنم؛ «بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم. باز هم نمیکنم. من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوبهای مهم و خط قرمزها را به مسئولین کشور گفته ام... این که حالا گفته بشود که جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.»۲۰/۱/۹۴
چنین چیزی شدنی هم نبود، هنگامی که تیم هستهای در شرایط مذاکرات فشرده قرار دارد نمیتوان جزئیات آن را گزارش داد و کسب تکلیف کرد، کلیات، چارچوبها و خط قرمزها به دولت و تیم هستهای ابلاغ شده و آنها باید در همین چارچوب حرکت میکردند. رهبر معظم انقلاب درباره موافق و مخالف بودن با مذاکرات نیز چنین فرمودند؛ «با وجود این که من خوشبین نبودم به مذاکره با آمریکا، با این مذاکرات موردی مخالفت نکردم، موافقت کردم... از رسیدن به یک توافقی که منافع ملت ایران را تأمین کند و عزت ملت ایران را حفظ کند، صد در صد حمایت میکنم و استقبال میکنم... البته این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. که این حرف را آمریکاییها هم میزنند...» ۲۰/۱/۱۳۹۴
همه چیز از سوی رهبر معظم انقلاب آماده و شسته و رفته در اختیار دولت و تیم هستهای قرار داشت تا بتواند توافقی را به دست آورد که منافع و عزت ملت ایران را حفظ کند، اما آیا چنین شد؟ سرنوشت نتیجه کنونی برجام آن را تأیید نمیکند.
آیا اگر برجامی به دست میآمد که هم منافع و هم عزت ملت ایران اسلامی حفظ میشد باز هم مجریان و تصمیم گیرندگانی که در آن دخیل بودهاند، به میدان میآمدند و میگفتند به خاطر رهنمودها، توصیهها و راهکارهایی که رهبر انقلاب ارائه دادند، توافق هستهای به دست آمد؟!
اتفاقاً اکنون باید به این نکته اشاره کرد که، آنهایی که ولایت مطلقه فقیه را دیکتاتوری میدانند، مذاکرات هستهای و توافقی که به دست آمد، عین مردم سالاری دینی است، ولایت فقیه بر اساس آنچه به درستی تشخیص داد، با طرح و برنامه دولت تدبیر و امید موافقت کرد و هر آنچه که حاصل شد نتیجهای است که از وعدههای رئیس جمهور و رأی مردم به او به دست آمده است.
آیا آن زمان که آقای روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دور دوم خود، وعده داد؛ «من الان به ملت ایران اعلام میکنم آمادگی دارم در چهار سال بعد غیر از تحریمهای اقتصادی هستهای که در این ۴ سال برداشتم، بقیه تحریمهای ملت ایران را به خوبی و با قدرت بردارم و عزت ایران را و منفعت ایران را به ملت ایران برگردانم» از رهبری نظام، شورای عالی امنیت ملی و دیگر دستگاههای مربوط کسب اجازه و تکلیف کرده بود؟ افعالی که آقای روحانی در جملاتش به کار برده، مفرد است.
آقای روحانی در چهارمین نشست خبری خود با خبرنگاران در سال ۱۳۹۳ گفته بود، همه مسئولیت مذاکرات هستهای با من است.»
اکنون زمان آن است که آقای روحانی بار دیگر این جمله را تکرار کند و همه مسئولیت مذاکرات و برجام را برعهده بگیرد. این شاید تنها کاری باشد که بتوان آن را یک اقدام منصفانه از سوی دولت دانست. نگاهی به برجام و نتیجه به دست آمده میگوید، آنچه که رهبری بر اساس منافع ملی و مردمی در نظر داشتند و برای آن چارچوب و راهکار تعیین کرده بودند، حاصل نشده است و نمیتوان با مقصرتراشی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد.
محمد صفری