سفر ریاست جمهوری به نیویورک و سخنرانی منطقی و قاطع او در مجمع عمومی سازمان ملل متفاوت از سفرهای پیشین او به آمریکا بود اما...
حسن روحانی در سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل همراه با سخنرانی در این مجمع مصاحبههای پرتعداد با رسانههای آمریکایی و دیدارهایی با سران دیگر کشورها داشت که در آن توانست مواضع جمهوری اسلامی ایران را در قبال آمریکا تبیین کند.
دستاورد سفر رئیسجمهور به نیویورک مثبت و قابل توجه است، اما دیپلماسی در پیش گرفته شده از سوی دولت و شخص رئیسجمهور، برای حل مشکلات کشور کافی نیست. حتی شاید در برخی مواقع دیپلماسی به زیان کشور هم بینجامد.
اکنون برخی ادعا میکنند که اگر میخواهیم پیروزی دیپلماسی روحانی در نیویورک روی کاغذ نماند و جریان داشته باشد، باید تغییرات اساسی در رفتار جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد.
تغییراتی که چنین افرادی خواهان آن هستند تا شاید پیروزی دیپلماسی روحانی شکوفا شود، باید توان دفاعی و موشکی را کاهش داد و در منطقه نیز از نفوذ خود کم کرد.
گره زدن حضور روحانی در نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل با مسائل بسیار مهم و حساسی که خط قرمز جمهوری اسلامی ایران است و اعلام اینکه اگر ایران میخواهد پیروزیهای دیپلماسی روحانی در نیویورک روی کاغذ نماند باید تغییرات اساسی انجام دهد، چند پرسش را برای افکار عمومی، چه نخبگان و کارشناسان و چه آحاد مردم ایجاد میکند.
آیا دیپلماسی آقای روحانی در نیویورک قادر خواهد بود مشکلات داخلی کشور را حل کند؟
آیا دیپلماسی دولت تدبیر و امید در ماجرای برجام که پس از دو سال مذاکرات با آمریکا به توافق هستهای رسید، توانست دستاوردی برای ایران داشته باشد؟ آیا دیپلماسی پیروز آقای روحانی در نیویورک میتواند امنیت و صلح را برای جمهوری اسلامی ایران تضمین کند در حالی که توان موشکی کاهش یافته و ایران دیگر در منطقه تأثیری نداشته باشد؟
اروپا که خود را متعهد به برجام نشان میدهد، ادامه همکاری با جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب برجام منوط به تغییر رفتار ایران در منطقه، کاهش و حتی نابودی توانمندی موشکی ایران کرده است.
اگر چنین شرطی از سوی اروپا وجود داشته باشد که دارد، براساس معادله عقل و منطق، باقی ماندن ایران در برجام و اجرای تعهدات از سوی ایران جایز و صلاح نخواهد بود. اما میبینیم که تعهدات دیگری در چارچوب اف.ای.تی.اف به طرف مقابل داده میشود. چرا نباید اروپا و آمریکا تغییر رفتار بدهند و همواره خواهان آن هستند که جمهوری اسلامی ایران تغییر رفتار بدهد؟
جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیجفارس و غرب آسیا قرار دارد، همه تحولات این منطقه به ایران ارتباط پیدا میکند، قدرت و توانمندی جمهوری اسلامی ایران باعث ایجاد ثبات و امنیت در غرب آسیا گشته و اگر جمهوری اسلامی ایران نبود، اکنون آتش تروریسم دامن همه منطقه را گرفته بود.
آمریکا هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین خود، در خلیج فارس و غرب آسیا حضور دارد و مستقیم در امور منطقه دخالت میکند، اروپا نیز چنین رفتاری دارد، چرا نباید این کشورها به حضور خود در منطقهای که جمهوری اسلامی ایران در آن قرار دارد، پایان دهند؟!
امنیت منطقه به خاطر دخالت هایی که آمریکا و رژیم اسرائیل با همراهی آلسعود و برخی دیگر از کشورهای عربی در ان دارند به خطر افتاده است. جنگ سوریه با دخالتهای مستقیم آمریکا، عربستان و رژیم اسرائیل علیه این کشور آغاز شد. نیروهای داعش که از حمایتهای گسترده مثلث غربی عربی و عبری برخوردار است، به عراق حمله کردند و بیش از سه سال است که ائتلاف عربی به سرکردگی آلسعود یمن را زیر آتش دارد و به قتلعام مردم مظلوم این کشور مشغول است.
قطع نفوذ ایران در منطقه و برچیدن توانمندی موشکی جمهوری اسلامی هیچگاه باعث نخواهد شد که آمریکا و اروپا پایبندی خود را به تعهدات برجام ثابت کنند.
اتفاقاً برعکس، جمهوری اسلامی ایران باید هر چه بیشتر بر نفوذ خود در منطقه بیفزاید و توانمندی موشکی و دفاعی خود را ارتقا دهد.
تحمیل خواسته آمریکا به جمهوری اسلامی ایران برای پایان به نفوذ در منطقه و برچیدن توانمندی موشکی، به دشمن جرأت حمله نظامی میدهد، چراکه از مؤلفههای قدرت ایران در آن صورت چیزی باقی نمانده است.
دیپلماسی مبتنی بر قدرت است که میتواند پیروزی به دست بیاورد، در غیر این صورت باید با دیپلماسی، تنها امتیاز بدهیم و هیچ بهرهای از مذاکره و توافق نبریم. مانند برجام.
نویسنده: سیاوش کاویانی