تجربیات میدانی دولت دوازدهم طی یکی دو سال گذشته باید این نتیجه را به دست آورده باشد که اتحاد غرب به سرکردگی آمریکا و سرمایهگذاران کلان لابی صهیونیست امروز دیگر با همه کارتهایشان بازی میکنند تا بدینوسیله خودزنی کرده و دست به نوعی انتحار دستهجمعی بزنند.
اگر چه مقاومتهای پیدرپی و بدون وقفه طرف مقابل آنها به پشتوانه فرهنگ و آیینی که دارند هزینه کلانی را برای آنها داشته و به تبع آن دیگر کشورهای بیطرف جهان را نیز تحت تأثیر این آشفته بازار ایجاد شده در دنیا قرار داده است اما شیطان بزرگ این روزها را با سواری بر دوش غرب سپری میکند تا در قمار انتحاری بازنده شوند.
امروز که پس از ۴۰ سال تمام قطعات این پازل کنار هم قرارگرفته و تصویری واضح و گویا از آن به دست آمده است به خوبی میتوان نقش آمریکا و کشورهای اروپایی و معدود طفیلیهای آنها را در اقصی نقاط جهان در آن ملاحظه نمود و دانست که فلسفه اصلی برجام چیزی جز یک نیرنگ بزرگ برای به تحلیل کشیدن توان ایران نبوده است در حالی که هوشیاری مقام معظم رهبری همه این تلاشهای مذبوحانه را نقش بر آب میکند زیرا به صراحت عدم اطمینان خود را به عهد و پیمانهای آمریکا قبل از به نتیجه رسیدن توافقنامه برجام به مقامات کشور ابراز نمودند ولی هیچیک از دولتها طی بیست سال گذشته نتوانستند فارغ از جلوه گریهای پوچ برجام کشور را بر اساس تواناییهای خود پایدار نموده تا از هر نوع گزند اقتصادی در امان باشد.
گذشت ربع قرن از شروع زمزمههای توافق جهانی برای تعدیل رو در روییهای نافرجام و انجام برجامی جهت به نتیجه رسیدن آن گویای این واقعیت تلخ است که بارها از سوی مقام معظم رهبری به آن تذکار داده شد، اما به نوعی فلسفه تعامل با زیرساختهای بصیرت سد این مصلحت شد تا درباره عواقب آن بیشتر کنکاش شود و این بازی توأم با خدعه و نیرنگ ربع قرن ادامه یابد که به نوعی غرب بتواند برای اسرائیل جایگاه محکمی پیدا کند در حالی که وجود مقاومتها در منطقه و بخصوص فلسطین و لبنان که در تمام این سالها ایران را آیینه تمام نما و پشتوانه عقیدتی خود دانسته و رهبری آن را به عنوان پدری روحانی و معنوی پذیرفتهاند و هرگز در این فکر نبودهاند تا از سر صلح با جرثومه فساد صهیونیست برآیند چون تاریخ ۷۳ ساله اشغال این سرزمین مقدس گویای خیانتهای فراوان همین جرثومهها بوده است!
شاید غرب حضور اوباما را در رأس دولت آمریکا نوعی کیش کردن ایران در سیاستهای جهانشمولی فرض میکرد تا پس از آن به دنبال مهرهای باشد تا این کیش به دست آمده را به مات تبدیل کند اما غافل از این بوده که روند این ماراتون به ظاهر موفق برای آنها اما در باطن به سود ایران اسلامی تمام شده است تا نه تنها اوباما در این بازی یک قرنی کیش شود بلکه زمینه را برای مات شدن ترامپ هم فراهم نماید و امروز این ایران یعنی ام القرا و پایگاه اصلی جهان اسلام است که باید از فرصت ناب به دست آمده در طول تاریخ یکهزار و چهارصد ساله آیین الهی نهایت استفاده را جهت تمامی مسلمانان جهان بنماید زیرا معلوم نیست سور انحطاط کفر در کره خاکی را چه زمانی دیگر خواهند نواخت.
اهرمی که غرب و دیگر دشمنان ایرانی و مسلمانان جهان در دست دارند تا ضربه آخر را وارد کنند چیزی نیست به جز فشار تحریمها در پشت سپر اقتصاد که اگر با درایت و مدیریت با آن برخورد شود به راحتی جای خود را عوض کرده و ضمن خروج از حیطه غرب به دستان توانمند مردم ایران خواهد رسید.
پر مسلم است که کشف نفت و خرید آن توسط غرب طی بیش از یک قرن گذشته چیزی جز گستردن یک دام برای این روزها نبوده تا دارندگان این منابع را با تهدید و ارعاب برای سالهای آینده نیز در استعمار و استثمار خود داشته باشند، غنی بودن از این ثروت و نشستن پای سفره آن طی این دهههای متوالی تا حدودی توانسته است جامعه را از مسیر درست کسب رزق و روزی همراه با کشیدن زحمت به نوعی منحرف نماید و حالا این همان چالشی است که منتظرش بوده و میتواند برای همیشه به فرصت تبدیل شود، اقدام دولت و سازمان برنامهوبودجه برای تنظیم لایحه اجرایی سال ۹۹ درزمینه توزیع بودجههای جاری و سرمایهگذاری بدون اتکا به درآمدهای نفتی تحولی است بیبدیل که در تمام سالهای سپریشده پس از کشف نفت سابقه نداشته که امروز میتواند شهامت نه گفتن را به دشمنان دوچندان کند.
با تدوین و تنظیم این بودجه که به نوعی ده فرمان است و نیازمند میباشد تا مجلس یازدهم با تأیید یکپارچه آن رسالت خود را در این دوره به اتمام برسانند و توپ اجرای آن در زمین قوه مجریه انداخته تا قبل از شروع سال جدید فتیله هزینههای زائد را بدون هیچگونه ملاحظهای پایین کشیده و این انقلاب درونی را در تاریخ سیاه استعمار نفتی جهان به سفیدی و روشنایی تبدیل نمایند.
نویسنده: حسن روانشید