مبارزه با کرونا و پیامدهای آن در حالی اولویت کشور را تشکیل میدهد که حوزه سیاست خارجی نیز دورانی حساس را سپری میکند. نگاهی به تحولات چهارگوشه مرزهای جمهوری اسلامی ایران بیانگر زنجیره ای از تحولات است که در عین گسست، دارای نوعی به هم پیوستگی میباشند که در نهایت به خانههای یک پازل مبدل میشوند. در حوزه تروریسم و ناامنی، در افغانستان طی هفتههای اخیر حملات تروریستی ابعاد گستردهای گرفته در حالی که همزمان با انتشار اخبار جعلی تلاش میشود تا روابط ایران و افغانستان تحت الشعاع قرار گیرد. در حوزه تروریسم در سوریه و البته مناطق مرزی آن با عراق نیز فعالیت گروههای تروریستی و هم برخی نظامیگریها از سوی ترکیه و آمریکا در حال افزایش است و رژیم صهیونیستی نیز حملات هوایی به سوریه شدت داده است. در حوزه اقدام علیه جبهه مقاومت همچنین عربستان در یمن بر شدت کشتارها افزوده و در فلسطین نیز رژیم صهیونیستی، غزه از جمله مراکز و بیمارستانهای کودکان را هدف قرار میدهد. در حوزه نظامی همچنین تحولات عراق قابل توجه است چنانکه از یک سو آمریکا حملات موشکی به منطقه سبز بغداد را به ایران نسبت داده و از سوی دیگر گزارشها از تشدید تحرکات نظامی آمریکا در اقلیم کردستان عراق حکایت دارد.
نکته قابل توجه آنکه همزمان با تحرکات نظامی آمریکا در عراق، سعودی با ادعای کنار نهادن رویکرد خصمانه، از رویکرد اقتصادی به این کشور خبر داده است. در حوزه لبنان نیز گره کور تشکیل دولت همچنان بسته است در حالی که محافل آمریکایی و فرانسوی اصرار دارند که حذف حزب ا... از عرصه سیاسی شرط آنها برای پذیرش تشکیل دولت است. نکته مهم دیگر در معادلات منطقه رویکرد کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس به سازش با رژیم صهیونیستی است که امارات و بحرین رسما این روابط را اعلام به گونه ای که برخی از باز شدن پای صهیونیستها به خلیج فارس سخن میگویند. جالب توجه آنکه اخیرا از یک سو شورای همکاری خلیج فارس به قطر رویکردهای دوستانه ای داشته و از احتمال پایان تحریم این کشور میگویند و از سوی دیگر همزمان با انتشار اخباری مبنی بر فشار بر پاکستان برای پذیرش سازش با رژیم صهیونیستی و قاطعیت سران پاکستان در عدم ورود به این عرصه، تحرکات مشکوک برای سرنگونی دولت عمرانخان نخست وزیر پاکستان در جریان است که جای تامل دارد. نکته دیگر در معادلات منطقه بحران ناگهانی ایجاد شده در منطقه قره باغ است که با دخالت مستقیم ترکیه همراه بود و در نهایت نیز ارمنستان بخشهایی از اراضی اشغالی را به جمهوری آذربایجان بازپس داد. نکته مهم آنکه برخی تاکید دارند این تغییرات میتواند گسترش نفوذ ترکیه در آسیای میانه و قفقاز را رقم زند.لازم به ذکر است که ترکیه در طول این بحران اقدام به اعزام تروریست از سوریه و لیبی به قره باغ نمود که مرزهای شمالی ایران را تحت الشعاع قرار میداد. مساله دیگری که در عملکرد ترکیه مشاهده میشود اظهارات مقامات این کشور مبنی بر آمادگی برای حل اختلافات با رژیم صهیونیستی است.
مجموع این تحولات در حالی روی میدهد که نوعی ارتباط میان این رفتارها مشاهده میشود بگونه ای که میتوان نوعی توافقات و تفاهمات ترکیه ای عربی و عبری را در آنها مشاهده کرد چنانکه رویکرد در ترکیه به مذاکره با رژیم صهیونیستی همزمان با همکاری این رژیم با جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان میشود و در نقطه دیگر نیز کشورهای عربی از احیای روابط با قطر متحد ترکیه سخن میگویند. این حقیقت انکارناپذیر است که کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس، ترکیه و رژیم صهیونیستی براساس سیاستهای غرب رفتار میکنند و دارای سیاست چندان مستقلی نمیباشند لذا اکنون نیز تحرکات آنها در منطقه که با محوریت سعودی (حوزه عربی)، ترکیه و رژیم صهیونیستی صورت میگیرد را می توان در چارچوب سیاستهای غرب ارزیابی نمود. این امر زمانی تقویت میشود که کارشناسان آمریکایی به دولتمردان جدید این کشور توصیه کرده اند که سیاست فشار هوشمندانه که ادامه سیاست فشار حداکثری است را علیه ایران اجرایی سازند. نکته مهم آنکه آمریکا و کشورهای اروپایی از واژه اجماع سازی در قبال ایران صحبت میکنند که محور آن را نیز همگرایی کشورهای مستقیم با اروپا و آمریکا به سه هدف لغو تمام فعالیتهای هسته ای ایران، حذف توان موشکی و جایگاه منطقه ای ایران تشکیل میدهد. حال این سوال مطرح است که راهکا مقابله با این تحولات چیست و ایران چگونه میتواند از یک فشار هوشمندانه خارج شود؟ برخی بر این عقیده اند که راهکار پایان محاصره و بحرانها، مذاکره با آمریکا است و باید از فرصت آمدن بایدن برای این امر بهره گرفت. هر چند که این سناریو از سناریوهای مطرح است اما چنانکه دکتر روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده اند، در هیچ عمل تجاری، اقتصادی، سیاسی و امنیتی نمیتوان رد پای منفی و کارشکنی آمریکا را مشاهده نکرد چنانکه حتی در تهیه واکسن کرونا چنین رفتاری مشاهده میشود.
با توجه به این مساله، رویکرد به مذاکره در شرایطی که فشارهای اقتصادی و محاصره منطقه ای غرب شدت گرفته است برابر با مذاکره تحت فشار است که تهیه آن نیز پیام اشتباه به غرب مبنی بر تسلیم شدن ایران است که نتیجه آن تشدید تحریمها خواهد بود. براین اساس به نظر میرسد راهکار مطلوب کنار زدن گرد و غبارهای ایجاد شده توسط غرب برای گرفتار سازی ایران در اشتباه محاسباتی مذاکرات است که در چارچوب اقدام برای بی اثر کردن تحریمها میتواند صورت گیرد. روابط مطلوب با کشورهای همسایه همچون پاکستان، افغانستان، سوریه، عراق، روسیه، در کنار روابط با کشورهای آمریکای لاتین و شرق آسیا و ... مولفه ای مهم برای تکمیل این روند است که در نهایت همچون گذشته شکست سناریوهای ضدایرانی و ناکامی سیاست فشار هوشمندانه و البته تقویت موقعیت منطقهای ایران را به همراه خواهد داشت.
نویسنده: قاسم غفوری