همزمان با انتشار اخباری پیرامون گزارش گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در باب فعالیتهای هستهای ایران و برخی ادعاها مبنی بر اقدام تروئیکای اروپایی برای صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام، برخی رسانههای غربی از جمله فارسی زبانان معاند، خط رسانهای و پردازشی تقریبا مشترکی را در پیش گرفتهاند. این بازی رسانهای با محوریت ایران هراسی، تکرار ادعاهای نخ نما شده رویکرد و نزدیک شدن ایران به ساخت بمب هستهای در حالی صورت گرفته است که چند کلید واژه مشترک در آنها قابل توجه است.
نخست آنکه این رسانهها بار دیگر بازی با کلید واژه افزایش میزان غنی سازی ایران را اجرا کردهاند و گزارش آژانس در باب افزایش ذخایر اورانیوم غنی سازی شده ایران را، کاهش زمان انتظار هستهای ایران تعبیر کردهاند. این ادعاها در حالی مطرح میشود که آمارهای دقیق آژانس در باب تغییرات صورت گرفته در میزان ذخایر غنی سازی شده، خود سندی آشکار بر شفافیت و همکاری گسترده و همه جانبه تهران با آژانس میباشد که جا دارد تا به عنوان الگویی جهانی مورد تقدیر و ستایش قرار گیرد نه آنکه ابزاری برای تکرار دروغهای ایران هراسانه باشد.
جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید کرده است که همکاری خود را با آژانس در چارچوب موافقتنامه جامع پادمان ادامه داده و مسائل باقیمانده پادمانی نیز با رویکرد حرفهای و بدون جانبداری آژانس قابل حل است حال آنکه آژانس تاکنون در چنین رویکردی تعلل کرده است.
دوم آنکه این رسانهها که بی اخلاقیهایشان برای نمایش خوشنودی ایرانیان از حادثه دلخراش سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید و همراهانش، با حماسه پرشور و ماندگار ملت ایران در بدرقه رئیس جمهور شهید و همراهانش با شکست مواجه شده بود، سیاست زدگیشان را در پردازش گزارش آژانس به نمایش گذاشته و کلید واژه «تعلیق مذاکرات ایران و آژانس پس از شهادت رئیس جمهور رئیسی» را دستمایه ایران هراسی جدیدشان قرار دارند.
این جوسازیها در حالی است که این تعلیق یک رویه طبیعی و منطقی و اصولی بوده است که برگرفته از یک حادثه دلخراش در سطوح عالی مدیریت اجرایی کشور بوده است و در هر کشوری که چنین حادثهای روی میداد قطعا چنین توقفی صورت میگرفت. نکته مهم آنکه ایران این امر را نیز به آژانس گزارش داده و بر تعیین زمان دیگری تاکید کرده که نشانگر پایبندی ایران به تعهدات است و توقف پیش آمده نیز به دلیل الزامات شرایط ناگهانی پیش آمده است. در همین راستا نیز مدیرکل آژانس یادآور شد که گفتوگوها با ایران در پی سانحه بالگرد حامل رئیس جمهوری برای مدتی با وقفه مواجه شد اما ایران در نامهای مورخ ۲۱ مه (۱ خرداد) پیشنهاد کرد که مذاکرات «در تاریخ مناسبی که مورد توافق متقابل باشد» در تهران ادامه یابد. قدر مسلم برگزاری مراسمهایی با آن عظمت آن هم با حضور دهها هیات عالی رتبه از 5 قاره قطعا نیازمند برنامه ریزیها و اقدامات گستردهای است که به تبع آن مسائلی چون نشستها و مراوداتی که قابل تغییر زمانی میباشد به آینده موکول گردد.
نکته مهم آنکه حضور دهها هیات در سطح عالی از سراسر جهان در مراسمهای رئیس جمهور شهید، خود سندی بر تعهدپذیری و اعتماد ساز بودن اقدامات جمهوری اسلامی در سطوح جهانی است که سندی آشکار بر دورغین بودن جوسازیها و ادعاهای ایران هراسانه است.
سوم آنکه این رسانهها در جوسازی مشترک به برجسته سازی گزینشی سخنان کمال خرازی رئیس شورای روابط خارجی و عراقچی دبیر شورای روابط خارجی ایران پرداخته و مدعی تغییر راهبرد هستهای ایران شدهاند حال آنکه این افراد همچون سایر مسئولان جمهوری اسلامی هشدارشان پیرامون رفتارها، ابهامات و تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی برای منطقه بوده است. مواضعی که بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی نیز بارها این نگرانیها را تکرار کردهاند بویژه اینکه در طول 8 ماه نسل کشی غزه، سران این رژیم بارها بر استفاده از سلاح هستهای علیه مردم غزه تاکید کردهاند.
جوسازیهای مذکور همچنان با یک سوال بیپاسخ مواجه است و آن اینکه این رسانهها و اربابان سیاسیشان چگونه ادعای نگرانی از فعالیت هستهای کشوری مثل ایران را مطرح میسازند که بیشترین همکاری و بالاترین بازرسیها را داشته است حال آنکه در برابر تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی، نوسازی تسلیحات هستهای دارندگان این تسلیحات و هشت ماه نسل کشی غزه سکوت کردهاند؟!!
نخست آنکه این رسانهها بار دیگر بازی با کلید واژه افزایش میزان غنی سازی ایران را اجرا کردهاند و گزارش آژانس در باب افزایش ذخایر اورانیوم غنی سازی شده ایران را، کاهش زمان انتظار هستهای ایران تعبیر کردهاند. این ادعاها در حالی مطرح میشود که آمارهای دقیق آژانس در باب تغییرات صورت گرفته در میزان ذخایر غنی سازی شده، خود سندی آشکار بر شفافیت و همکاری گسترده و همه جانبه تهران با آژانس میباشد که جا دارد تا به عنوان الگویی جهانی مورد تقدیر و ستایش قرار گیرد نه آنکه ابزاری برای تکرار دروغهای ایران هراسانه باشد.
جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید کرده است که همکاری خود را با آژانس در چارچوب موافقتنامه جامع پادمان ادامه داده و مسائل باقیمانده پادمانی نیز با رویکرد حرفهای و بدون جانبداری آژانس قابل حل است حال آنکه آژانس تاکنون در چنین رویکردی تعلل کرده است.
دوم آنکه این رسانهها که بی اخلاقیهایشان برای نمایش خوشنودی ایرانیان از حادثه دلخراش سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید و همراهانش، با حماسه پرشور و ماندگار ملت ایران در بدرقه رئیس جمهور شهید و همراهانش با شکست مواجه شده بود، سیاست زدگیشان را در پردازش گزارش آژانس به نمایش گذاشته و کلید واژه «تعلیق مذاکرات ایران و آژانس پس از شهادت رئیس جمهور رئیسی» را دستمایه ایران هراسی جدیدشان قرار دارند.
این جوسازیها در حالی است که این تعلیق یک رویه طبیعی و منطقی و اصولی بوده است که برگرفته از یک حادثه دلخراش در سطوح عالی مدیریت اجرایی کشور بوده است و در هر کشوری که چنین حادثهای روی میداد قطعا چنین توقفی صورت میگرفت. نکته مهم آنکه ایران این امر را نیز به آژانس گزارش داده و بر تعیین زمان دیگری تاکید کرده که نشانگر پایبندی ایران به تعهدات است و توقف پیش آمده نیز به دلیل الزامات شرایط ناگهانی پیش آمده است. در همین راستا نیز مدیرکل آژانس یادآور شد که گفتوگوها با ایران در پی سانحه بالگرد حامل رئیس جمهوری برای مدتی با وقفه مواجه شد اما ایران در نامهای مورخ ۲۱ مه (۱ خرداد) پیشنهاد کرد که مذاکرات «در تاریخ مناسبی که مورد توافق متقابل باشد» در تهران ادامه یابد. قدر مسلم برگزاری مراسمهایی با آن عظمت آن هم با حضور دهها هیات عالی رتبه از 5 قاره قطعا نیازمند برنامه ریزیها و اقدامات گستردهای است که به تبع آن مسائلی چون نشستها و مراوداتی که قابل تغییر زمانی میباشد به آینده موکول گردد.
نکته مهم آنکه حضور دهها هیات در سطح عالی از سراسر جهان در مراسمهای رئیس جمهور شهید، خود سندی بر تعهدپذیری و اعتماد ساز بودن اقدامات جمهوری اسلامی در سطوح جهانی است که سندی آشکار بر دورغین بودن جوسازیها و ادعاهای ایران هراسانه است.
سوم آنکه این رسانهها در جوسازی مشترک به برجسته سازی گزینشی سخنان کمال خرازی رئیس شورای روابط خارجی و عراقچی دبیر شورای روابط خارجی ایران پرداخته و مدعی تغییر راهبرد هستهای ایران شدهاند حال آنکه این افراد همچون سایر مسئولان جمهوری اسلامی هشدارشان پیرامون رفتارها، ابهامات و تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی برای منطقه بوده است. مواضعی که بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی نیز بارها این نگرانیها را تکرار کردهاند بویژه اینکه در طول 8 ماه نسل کشی غزه، سران این رژیم بارها بر استفاده از سلاح هستهای علیه مردم غزه تاکید کردهاند.
جوسازیهای مذکور همچنان با یک سوال بیپاسخ مواجه است و آن اینکه این رسانهها و اربابان سیاسیشان چگونه ادعای نگرانی از فعالیت هستهای کشوری مثل ایران را مطرح میسازند که بیشترین همکاری و بالاترین بازرسیها را داشته است حال آنکه در برابر تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی، نوسازی تسلیحات هستهای دارندگان این تسلیحات و هشت ماه نسل کشی غزه سکوت کردهاند؟!!
قاسم غفوری