یکم؛ در انتخابات بهار ۱۳۷۶بودیم اینجانب به حضور حاج آقای ناطق نوری رسیدم، خدمتشان عرض کردم اگر قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارید، باید موضع انتقادی نسبت به عملکرد دولت آقای هاشمی رفسنجانی داشته باشید، با همه خدمات دولتشان در بازسازی مناطق محروم و جنگی و سرمایه گذاریهای کلان در امور اقتصادی، چون در اواخر دولت تورم به بالای ۵۰ درصد رسیده بود باید انتقاد میشد.
مردم در پی یک ناجی بودند که از وضعیت موجود خلاص شوند، آقای ناطق نوری سخنران ۱۳ آبان آن سال بود در کمال تعجب و ناباوری ایشان گفت؛ بنده یکی از نوچهها و مریدان آقای هاشمی هستم، با این صحبت آقای ناطق با تمام برنامه ریزیهای جناح اصولگرا، تير خلاص را زد، از طرف دیگر حزب کارگزاران که با داشتن وزرای متعدد در دولت آقای هاشمی خود بانی و باعث تورم ۵۰ درصدی بودند به همراه گرفتن فرزندان ایشان در اطراف آقای خاتمی جمع شدند و خود را ناجی مردم ایران نشان دادند، بدین ترتیب در خرداد سال ۱۳۷۶جناح اصولگرایان به رهبری آقای ناطق نوری شکست بسیار سنگینی را متحمل شد.
دوم، در زمستان ۱۳۹۱ اینجانب طی جلساتی خدمت سران جناح اصولگرا رسیدم و پیشنهادی را ارائه کردم، که معمولا در کشورهایی که سابقه انتخابات بیشتر از ما دارند یک فرد جدید و بدون حاشیه را نامزد ریاست جمهوری میکنند زمانی که رأی آورد کابینه خود را در اطراف او میچینند، که در آن زمان مثال آقای اوباما در آمریکا و مکرون در فرانسه را برای سران جبهه اصولگرا زدم چندی بعد آقایان ولایتی، حداد عادل و قالیباف خود را به عنوان گروه ۲+۱معرفی کردند که رهبری خودخوانده جبهه اصولگرایان را به عهده گرفتند، اینجانب در اوایل فروردین ۱۳۹۲سرمقالهای در روزنامه سیاست روز منتشر کردم که اگر آقایان روی یک نفر اجماع نکنند، اگر آقای رفسنجانی از روحانی حمایت کند، ایشان برنده انتخابات خواهد شد، در حالی که در آن مقطع آقای روحانی هیچ گونه موقعیتی نداشت و در ۲۰ فروردین ۹۲ اعلام نامزدی کرد، اصرار افراد دلسوز برای قانع کردن آقای ولایتی برای انصراف سود نبخشید، اینجانب با پسر ایشان صحبت کردم، مرحوم آیتالله مهدویکنی با آن جایگاه رفیعی که داشتند، به مدت یک هفته در پی صحبت با آقای ولایتی بودند که با کمال تأسف آقای ولایتی با جسارت تمام حاضر به جوابگویی تلفن حضرت آیتالله مهدویکنی نشد و با این روند آقای روحانی رأی آورد.
در این دوره ۵ نفر از اصولگرایان و یک نفر از اصلاحطلبان به تایید شورای نگهبان رسیدند، منطق عقلانی اين است که اگر در یک طرف تفرقه و یک طرف وحدت و انسجام باشد طرف متحد پیروز خواهد شد
الف:تعدد نامزدها در يک طرف باعث سردرگمی نیروهای مؤثر میشود، آنان از نظر روحی و روانی در موضع ضعف قرار میگیرند و با تقسیم شدن نیروها اثر بخشی آنان کاهش پیدا میکند ب:چهار نفر از نامزدهای اصولگرایان تکراری هستند و این مسئله موقعیت آنان را تضعیف میکند و ستاد رقیب فرصت نقدهای زیادی را پیدا خواهد کرد.
ج:در جبهه اصولگرایان نامزدها به ندرت دید شده است که با افراد ذینفوذ جناح مشورت کنند که مصادیق آن را در سالهای ۷6و ۱۳۹2در سطور بالا آوردم، برخی از این آقایان نامزدها معلوم نیست با فرمان چه کسانی یا چه پدرخواندهای وارد صحنه میشوند که در سال ۹2 آقای ولایتی مصداق این ادعا میباشد در این دوره یکی از ۵ نفر نامزد اصولگرایان که دبيرکل یک تشکل مذهبی، سياسي میباشد، حتی با تشکلی که ایشان را دبيرکل کرد مشورت نکرده است و با تصمیم شخصی آمده است و آن تشکل هم تاکنون از ایشان حمایت نکرده است. خداوند متعال در قرآن به پیامبر اسلام امر میکند که با مؤمنین مشورت کند.
سوم: آقای پزشکیان بعنوان تنها رقیب دارای چه ویژگیهای فردی و عملکردی است؟ و موقعیت ایشان در ميان اقشار مختلف مردم چگونه است؟
الف: بگفته دوستان و اکثر مخالفین آقای پزشکیان ایشان در مسائل شخصی، ،خانوادگی و اجتماعی هیچ گونه نقطه ضعفی ندارد عملکرد ایشان در وزارت بهداشت بدون حاشیه بوده است، بارها اعلام کرده است که مقام معظم رهبری و سیاستهای کلان رهبری را قبول دارد،هفته قبل در جمع سران اصلاحات با شجاعت گفته است که یک اصولگرا است، بگفته یکی سران اصولگرا در تبریز که چندین دوره نماینده آن شهر بوده است، در چهار استان آذری نشین اکثریت آرا با آقای پزشکیان است، چون مادر ایشان کرد میباشد و ایشان به زبان کردی مسلط است اکثریت مردم کرد هم به ایشان رأی خواهند داد ۵۵ در صد پزشکیان ۴۵ درصد اصولگرایان اکثریت اصلاح طلبان همراه ایشان شدند اگر مشارکت بالا برود،اکثریت قشر خاکستری به طرف آقای پزشکیان متمایل میشوند، البته مناظرهها بسیار مهم است که دست آقای پزشکیان خيلی خالی نیست.
با توجه به توضیحات بالا تنها راه پیروزی اصولگرایان انسجام و اتحاد روی یک نامزد خواهد بود وگرنه در روز ۹ تیرماه باید با کمال تأسف شاهد سومین شکست خود خواسته اصولگرایان بی سیاست باشیم،امیدوارم که این گونه رقم نخورد.
مردم در پی یک ناجی بودند که از وضعیت موجود خلاص شوند، آقای ناطق نوری سخنران ۱۳ آبان آن سال بود در کمال تعجب و ناباوری ایشان گفت؛ بنده یکی از نوچهها و مریدان آقای هاشمی هستم، با این صحبت آقای ناطق با تمام برنامه ریزیهای جناح اصولگرا، تير خلاص را زد، از طرف دیگر حزب کارگزاران که با داشتن وزرای متعدد در دولت آقای هاشمی خود بانی و باعث تورم ۵۰ درصدی بودند به همراه گرفتن فرزندان ایشان در اطراف آقای خاتمی جمع شدند و خود را ناجی مردم ایران نشان دادند، بدین ترتیب در خرداد سال ۱۳۷۶جناح اصولگرایان به رهبری آقای ناطق نوری شکست بسیار سنگینی را متحمل شد.
دوم، در زمستان ۱۳۹۱ اینجانب طی جلساتی خدمت سران جناح اصولگرا رسیدم و پیشنهادی را ارائه کردم، که معمولا در کشورهایی که سابقه انتخابات بیشتر از ما دارند یک فرد جدید و بدون حاشیه را نامزد ریاست جمهوری میکنند زمانی که رأی آورد کابینه خود را در اطراف او میچینند، که در آن زمان مثال آقای اوباما در آمریکا و مکرون در فرانسه را برای سران جبهه اصولگرا زدم چندی بعد آقایان ولایتی، حداد عادل و قالیباف خود را به عنوان گروه ۲+۱معرفی کردند که رهبری خودخوانده جبهه اصولگرایان را به عهده گرفتند، اینجانب در اوایل فروردین ۱۳۹۲سرمقالهای در روزنامه سیاست روز منتشر کردم که اگر آقایان روی یک نفر اجماع نکنند، اگر آقای رفسنجانی از روحانی حمایت کند، ایشان برنده انتخابات خواهد شد، در حالی که در آن مقطع آقای روحانی هیچ گونه موقعیتی نداشت و در ۲۰ فروردین ۹۲ اعلام نامزدی کرد، اصرار افراد دلسوز برای قانع کردن آقای ولایتی برای انصراف سود نبخشید، اینجانب با پسر ایشان صحبت کردم، مرحوم آیتالله مهدویکنی با آن جایگاه رفیعی که داشتند، به مدت یک هفته در پی صحبت با آقای ولایتی بودند که با کمال تأسف آقای ولایتی با جسارت تمام حاضر به جوابگویی تلفن حضرت آیتالله مهدویکنی نشد و با این روند آقای روحانی رأی آورد.
در این دوره ۵ نفر از اصولگرایان و یک نفر از اصلاحطلبان به تایید شورای نگهبان رسیدند، منطق عقلانی اين است که اگر در یک طرف تفرقه و یک طرف وحدت و انسجام باشد طرف متحد پیروز خواهد شد
الف:تعدد نامزدها در يک طرف باعث سردرگمی نیروهای مؤثر میشود، آنان از نظر روحی و روانی در موضع ضعف قرار میگیرند و با تقسیم شدن نیروها اثر بخشی آنان کاهش پیدا میکند ب:چهار نفر از نامزدهای اصولگرایان تکراری هستند و این مسئله موقعیت آنان را تضعیف میکند و ستاد رقیب فرصت نقدهای زیادی را پیدا خواهد کرد.
ج:در جبهه اصولگرایان نامزدها به ندرت دید شده است که با افراد ذینفوذ جناح مشورت کنند که مصادیق آن را در سالهای ۷6و ۱۳۹2در سطور بالا آوردم، برخی از این آقایان نامزدها معلوم نیست با فرمان چه کسانی یا چه پدرخواندهای وارد صحنه میشوند که در سال ۹2 آقای ولایتی مصداق این ادعا میباشد در این دوره یکی از ۵ نفر نامزد اصولگرایان که دبيرکل یک تشکل مذهبی، سياسي میباشد، حتی با تشکلی که ایشان را دبيرکل کرد مشورت نکرده است و با تصمیم شخصی آمده است و آن تشکل هم تاکنون از ایشان حمایت نکرده است. خداوند متعال در قرآن به پیامبر اسلام امر میکند که با مؤمنین مشورت کند.
سوم: آقای پزشکیان بعنوان تنها رقیب دارای چه ویژگیهای فردی و عملکردی است؟ و موقعیت ایشان در ميان اقشار مختلف مردم چگونه است؟
الف: بگفته دوستان و اکثر مخالفین آقای پزشکیان ایشان در مسائل شخصی، ،خانوادگی و اجتماعی هیچ گونه نقطه ضعفی ندارد عملکرد ایشان در وزارت بهداشت بدون حاشیه بوده است، بارها اعلام کرده است که مقام معظم رهبری و سیاستهای کلان رهبری را قبول دارد،هفته قبل در جمع سران اصلاحات با شجاعت گفته است که یک اصولگرا است، بگفته یکی سران اصولگرا در تبریز که چندین دوره نماینده آن شهر بوده است، در چهار استان آذری نشین اکثریت آرا با آقای پزشکیان است، چون مادر ایشان کرد میباشد و ایشان به زبان کردی مسلط است اکثریت مردم کرد هم به ایشان رأی خواهند داد ۵۵ در صد پزشکیان ۴۵ درصد اصولگرایان اکثریت اصلاح طلبان همراه ایشان شدند اگر مشارکت بالا برود،اکثریت قشر خاکستری به طرف آقای پزشکیان متمایل میشوند، البته مناظرهها بسیار مهم است که دست آقای پزشکیان خيلی خالی نیست.
با توجه به توضیحات بالا تنها راه پیروزی اصولگرایان انسجام و اتحاد روی یک نامزد خواهد بود وگرنه در روز ۹ تیرماه باید با کمال تأسف شاهد سومین شکست خود خواسته اصولگرایان بی سیاست باشیم،امیدوارم که این گونه رقم نخورد.
علی یوسفپور