دور دوم انتخابات چهادهمین ریاست جمهوری فردا در سراسر کشور برگزار می شود. این انتخابات در حالی برگزار میشود که در باب آن دو نکته قابل توجه است. نخست میزان مشارکت مردم است. حضور گسترده مردم پای صندوقهای رای از یک سو تشکیل دولتی با پشتوانه مردمی بالا را به همراه دارد که می تواند مولفهای مهم در پیگیری مطالبات مردم و حل مشکلات کشور باشد.
از سوی دیگر حقیقت انکار ناپذیر آن است که میزان مشارکت مردم ارتباط مستقیم با تحریمها، تنش آفرینیهای و ایرانهراسی ها و در نهایت افزایش یا کاهش نقش آفرینی ایران در عرصه جهانی دارد. در صورتی که مشارکت بالا باشد، اقتدار جهانی و جمهوریت ایران در عرصه بین الملل نمود بیشتری مییابد و زمینه ساز آن میشود تا ایران بتواند تعاملات گستردهتری با کشورها و نهادهای بین المللی داشته باشد که نتیجه آن نیز خنثی سازی تحریمها، مقابله با تنش آفرینیهای ضد ایرانی و نیز نقش آفرینی ایران در نظم نوین جهانی باشد. در صورتی که میزان مشارکت پایین باشد، این مسئله زمینه ساز اشتباه محاسباتی دشمنان ایران و چشم طمع آنها خواهد شد که کانون آن را نیز تحریمهای بیشتر، تنشهای تحمیلی از جمله در حوزههای هستهای، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و... و در نهایت نیز کم کردن رویکرد کشورها به تعامل با ایران می باشد. به عبارتی دقیقتر مشارکت پایین بهانهای در دست دشمن میدهد تا اقدامات گستردهتری علیه ایران صورت دهد که نتیجه آن نیز افزایش فشارها و کوچکتر شدن سفره مردم خواهد بود. بر این اساس در وحله نخست مشارکت گسترده پای صندوق رای با هر دیدگاه و سلیقهای و رای به هر نامزدی که باشد امری مهم و ضروری است که بر سرنوشت یکایک ایرانیان و کشور تاثیر مستقیم دارد.
دوم آنکه در کنار مشارکت، توجه به انتخاب صحیح و اصلح نیز بعد دیگر این مشارکت و حماسه را تشکیل میدهد. به هر تقدیر هر کس بر اساس دیدگاه، سلیقه سیاسی، منافع و رویکردهای و اجتماعی و فرهنگی فردی را انتخاب مینماید اما در این میان قطعا مسئله اقتصاد مولفهای مشترک برای اکثریت جامعه است بویژه آنکه مشکل امروز کشور را مشکل اقتصاد تشکیل می دهد. در این چارچوب توجه به مولفهها در انتخاب دیدگاهها امری قابل توجه است که با بهره گرفتن و ارزیابی تجربههای سایر کشورها میتوان به این انتخاب مهم دست یافت. به عنوان نمونه در اواخر دهه 1980 تا 1990 در مدت یازده سال خانم مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس بود. وی که در رسانههای آن زمان به عنوان بانوی آهنین و جراح بزرگ اقتصادی معرفی میشد، پیرو دیدگاهی بود که شاخصههای مشخصی داشت.
تاکید بر بازار آزاد و حذف نقش دولت در تنظیم قیمتها، واگذاری تمامی امور اقتصادی به بازار و آزاد سازی کامل قیمتها، حذف یارانهها و... از محورهای اصلی طرحهای اقتصادی تاچر بوده است. اقتصادی نو لیبرالی که نتیجه آن افزایش ثروت ثروتمندان، ضعیف شدن قدرت اقتصادی کارگران، سرکوب خواستهها و مطالبات کارگری، حذف رفاه عمومی و کوچک شدن سبد سلامت و معیشت مردم و... بوده است. رویکرد اقتصادی تاچر چنان اقتصاد مردم انگلیس را ویران کرد که پس از آن دولتها بار دیگر به دولت رفاه روی آوردند در حالی که غرب با بهره گیری از تجربه شکست خورده تاچر، نسخه ویرانی اقتصادی سایر کشورها با تحمیل نئولیبرالیسم به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را پیگیری کردند. رویکردی که متاسفانه نمود آن را در اقتصاد ایران میتوان مشاهده کرد که با ادعای کار کارشناسی و همراهی با اقتصاد جهانی در کشور اجرا شده که نتیجه آن را در وضعیت نابسامان کنونی اقتصاد کشور میتوان مشاهده کرد.
بر این اساس باید در انتخاب توجه داشت که دیدگاههایی که به دنبال آزاد سازی نرخ دلار، واگذاری اقتصاد به بازار و دست کشیدن دولت از تنظیم بازار، آزاد سازی قیمتها و حذف یارانهها با ادعای رفع ناترازی هستند و راهکار حل مشکلات را نه در داخل بلکه در رویکرد یک جانبه به خارج میبینند، در نهایت به همان مسیری میروند که نئولیبرالیستهای همچون تاچر پیمودند که جز ویرانی سفرههای مردم و نابودی کارگران نتیجهای به همراه نداشته است. رویکردی که نه تنها رفع تحریم، مقابله با تنشآفرینی دشمنان و عبور از آنچه انزوای ایران مینامند را محقق نمیسازد بلکه کشور را گرفتار مشکلاتی جدید خواهد ساخت. به هر تقدیر حضور پای صندوقهای رای اصل اول در تحقق خنثی سازی تحریم، برداشتن چشم طمع دشمنان و تنش آفرینان علیه ایران و ایفای نقش بیشتر جهانی ایران خواهد بود که اصل دوم آن نیز انتخاب صحیح است که تسریع کننده روند تحقق این اهداف میباشد.
از سوی دیگر حقیقت انکار ناپذیر آن است که میزان مشارکت مردم ارتباط مستقیم با تحریمها، تنش آفرینیهای و ایرانهراسی ها و در نهایت افزایش یا کاهش نقش آفرینی ایران در عرصه جهانی دارد. در صورتی که مشارکت بالا باشد، اقتدار جهانی و جمهوریت ایران در عرصه بین الملل نمود بیشتری مییابد و زمینه ساز آن میشود تا ایران بتواند تعاملات گستردهتری با کشورها و نهادهای بین المللی داشته باشد که نتیجه آن نیز خنثی سازی تحریمها، مقابله با تنش آفرینیهای ضد ایرانی و نیز نقش آفرینی ایران در نظم نوین جهانی باشد. در صورتی که میزان مشارکت پایین باشد، این مسئله زمینه ساز اشتباه محاسباتی دشمنان ایران و چشم طمع آنها خواهد شد که کانون آن را نیز تحریمهای بیشتر، تنشهای تحمیلی از جمله در حوزههای هستهای، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و... و در نهایت نیز کم کردن رویکرد کشورها به تعامل با ایران می باشد. به عبارتی دقیقتر مشارکت پایین بهانهای در دست دشمن میدهد تا اقدامات گستردهتری علیه ایران صورت دهد که نتیجه آن نیز افزایش فشارها و کوچکتر شدن سفره مردم خواهد بود. بر این اساس در وحله نخست مشارکت گسترده پای صندوق رای با هر دیدگاه و سلیقهای و رای به هر نامزدی که باشد امری مهم و ضروری است که بر سرنوشت یکایک ایرانیان و کشور تاثیر مستقیم دارد.
دوم آنکه در کنار مشارکت، توجه به انتخاب صحیح و اصلح نیز بعد دیگر این مشارکت و حماسه را تشکیل میدهد. به هر تقدیر هر کس بر اساس دیدگاه، سلیقه سیاسی، منافع و رویکردهای و اجتماعی و فرهنگی فردی را انتخاب مینماید اما در این میان قطعا مسئله اقتصاد مولفهای مشترک برای اکثریت جامعه است بویژه آنکه مشکل امروز کشور را مشکل اقتصاد تشکیل می دهد. در این چارچوب توجه به مولفهها در انتخاب دیدگاهها امری قابل توجه است که با بهره گرفتن و ارزیابی تجربههای سایر کشورها میتوان به این انتخاب مهم دست یافت. به عنوان نمونه در اواخر دهه 1980 تا 1990 در مدت یازده سال خانم مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس بود. وی که در رسانههای آن زمان به عنوان بانوی آهنین و جراح بزرگ اقتصادی معرفی میشد، پیرو دیدگاهی بود که شاخصههای مشخصی داشت.
تاکید بر بازار آزاد و حذف نقش دولت در تنظیم قیمتها، واگذاری تمامی امور اقتصادی به بازار و آزاد سازی کامل قیمتها، حذف یارانهها و... از محورهای اصلی طرحهای اقتصادی تاچر بوده است. اقتصادی نو لیبرالی که نتیجه آن افزایش ثروت ثروتمندان، ضعیف شدن قدرت اقتصادی کارگران، سرکوب خواستهها و مطالبات کارگری، حذف رفاه عمومی و کوچک شدن سبد سلامت و معیشت مردم و... بوده است. رویکرد اقتصادی تاچر چنان اقتصاد مردم انگلیس را ویران کرد که پس از آن دولتها بار دیگر به دولت رفاه روی آوردند در حالی که غرب با بهره گیری از تجربه شکست خورده تاچر، نسخه ویرانی اقتصادی سایر کشورها با تحمیل نئولیبرالیسم به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را پیگیری کردند. رویکردی که متاسفانه نمود آن را در اقتصاد ایران میتوان مشاهده کرد که با ادعای کار کارشناسی و همراهی با اقتصاد جهانی در کشور اجرا شده که نتیجه آن را در وضعیت نابسامان کنونی اقتصاد کشور میتوان مشاهده کرد.
بر این اساس باید در انتخاب توجه داشت که دیدگاههایی که به دنبال آزاد سازی نرخ دلار، واگذاری اقتصاد به بازار و دست کشیدن دولت از تنظیم بازار، آزاد سازی قیمتها و حذف یارانهها با ادعای رفع ناترازی هستند و راهکار حل مشکلات را نه در داخل بلکه در رویکرد یک جانبه به خارج میبینند، در نهایت به همان مسیری میروند که نئولیبرالیستهای همچون تاچر پیمودند که جز ویرانی سفرههای مردم و نابودی کارگران نتیجهای به همراه نداشته است. رویکردی که نه تنها رفع تحریم، مقابله با تنشآفرینی دشمنان و عبور از آنچه انزوای ایران مینامند را محقق نمیسازد بلکه کشور را گرفتار مشکلاتی جدید خواهد ساخت. به هر تقدیر حضور پای صندوقهای رای اصل اول در تحقق خنثی سازی تحریم، برداشتن چشم طمع دشمنان و تنش آفرینان علیه ایران و ایفای نقش بیشتر جهانی ایران خواهد بود که اصل دوم آن نیز انتخاب صحیح است که تسریع کننده روند تحقق این اهداف میباشد.
قاسم غفوری