نتایج انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم اعلام و رئیس جمهور منتخب شناخته شد. نقش آفرینی ملت ایران در سراسر کشور در تحقق حماسه ای به نام مردم سالاری دینی که نقش آفرینی همه جانبه مردم در فرایند برگزاری، رای دادن، شمارش ارا و... تفاوت ارزنده و منحصر به فرد آن نسبت به انتخابات سایر کشورها را آشکار ساخت؛ امری بس ارزنده و مهم است که باید پاس داشته شود. امروز دکتر پزشکیان نه رئیس جمهور آنانی که به او رای داده اند بلکه رئیس جمهور تمام ایرانیان داخل و خارج کشور است و یکایک ایرانیان حق مطالبهگری خواستهها و نیازهایشان از ایشان را دارند. به عبارتی دقیقتر امروز وی باید پاسخگوی تمام ایرانیان باشد و تلاش داشته باشد تا برای تحقق اهداف و ارتقای جایگاه جهانی یکایک ایرانیان قدم برداشته و از هرگونه رویکرد جناحی، حزبی و.. دوری نماید. در این میان در راه تحقق این مهم چند نکته اساسی قابل توجه است.
نخست آنکه دوران رقابتهای انتخاباتی و شور و هیجان های مربوط به آن پایان یافته است و امروز دیگر نه رسیدن به مقام ریاست جمهوری بلکه جهش و ارتقای ایران در عرصه داخلی و خارجی ملاک هر رفتاری است لذا همدلی و همراهی تمامی گروهها و جریانهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و یکایک مردم ایران امری ضروری مینماید. قطعا یک دولت بدون پشتوانه مردمی و همراهی سایر دستگاهها و نهادها و حمایتهای مردمی نمیتواند به برنامهها و وظایف خود عمل نماید. البته دولتمردان نیز نیاز است تا چنانکه در مبارزات انتخاباتی وعده میدانند از یک سو دلسوز کشور و مردم باشند و از سوی دیگر فارغ از رنگها و جناح بندیهای سیاسی و کدورتهای انتخاباتی از تمامی ظرفیتها برای تحقق حقوق حقه ملت ایران و نظام اسلامی بهره گیرند.
دوم آنکه نگاهی به شرایط کشور نشانگر مجموعه مشکلاتی است که البته دولت سیزدهم و رئیس جمهور شهید اقدامات بسیار موثری در جهت رفع این کاستیها برداشته بودند. در همین راستا از یک سو بهرهگیری از تجربیات و تکمیل کردن مسیر رئیس جمهور شهید به جای بازگشت به گذشته و تعطیلی آنها با ادعای تغییر ریل کارشناسی اصلی مهم و ضروری بویژه در بخش سفرهای استانی، دوری کردن از واژههای مایوس کننده همچون رئیس جمهور اختیاری ندارد و یا نمیگذارند کار کنم و.... میباشد. از سوی دیگر متاسفانه در طول چند دهه اخیر نسخههای نئولیبرالی و بازار آزاد اقتصاد ایران را به بی راهه کشانده است که تورم، بی کاری و صدها مشکل اقتصادی دیگر نتیجه همین نسخه نویسیهای لیبرالی است که در لوای ادعای تعیین قمیتها توسط بازار، برداشتن تصدی گری دولت، آزاد سازی نرخ دلار، حذف یارانهها، کوچک سازی دولت و... رقم خورده است. بر این اساس اصل مهم در تحقق مطالبات اقتصادی ، در کنار توجه ویژه به نظر و دیدگاههای کارگران و اقشار ضعیف جامعه به عنوان صاحبان اصلی انقلاب و کشور، پایان دادن به اجرای نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و آنانی که در لوای کار کارشناسی ترویج نسخه لیبرالی و سرمایهدارانه میکنند، خواهد بود.
سوم آنکه دوران دولت یازدهم و نوازدهم نشان داد که 8 سال گرفتار برجام و مذاکره و لغو تحریمها بودن و درد به در اف ای تی اف شدن، نه تنها حاصلی برای کشور نداشته بلکه شرطی شدن بازار را رقم زده که نوعی خود تحریمی را رقم زده و لذا اولیت دولت سیزدهم عبور از این وضعیت بوده است. کارنامه شهید رئیسی به خوبی آشکار ساخت که با تکیه بر داشتههای درونی، کنار نهادن دلبستن به برجام و اف ای تی اف و پیگیری دیپلماسی جهانی فراغربی، از یک سو بسیاری از مشکلات داخلی کشور را حل کرده و از سوی دیگر افزایش نقش آفرینی جهانی ایران را در پی داشته است که عضویت در بریکس و شانگهای نمودی از آن است.
بر این اساس می توان گفت که از مولفههای مهم برای دولت چهاردهم دل نبستن به مسائلی همچون لغو تحریم و اف ای تی اف و روی خوش غرب است، چرا که ساختار بینالملل دیگر جایی برای این تصورات ندارد بویژه آنکه از هم اکنون آمریکا گرفتار بازی انتخابات داخل است و عملا مذاکره معنا نداشته حال آنکه احتمال بازگشت ترامپ به قدرت نیز وجود دارد که در این صورت عملا دل بسن به مذاکره یک توهم است. در چنین شرایطی دولت چهارم مبنای رفتاری خویش را بر ظرفیت سازیهای داخلی البته نه با ایجاد تورم و گرانی و نیز تعاملات جهانی بر اساس نظم نوین جهانی نه دل بستن یک جانبه به غرب، میتواند قرار دهد که قطعا دستاوردهای بسیاری برای کشور به همراه خواهد داشت.
نخست آنکه دوران رقابتهای انتخاباتی و شور و هیجان های مربوط به آن پایان یافته است و امروز دیگر نه رسیدن به مقام ریاست جمهوری بلکه جهش و ارتقای ایران در عرصه داخلی و خارجی ملاک هر رفتاری است لذا همدلی و همراهی تمامی گروهها و جریانهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و یکایک مردم ایران امری ضروری مینماید. قطعا یک دولت بدون پشتوانه مردمی و همراهی سایر دستگاهها و نهادها و حمایتهای مردمی نمیتواند به برنامهها و وظایف خود عمل نماید. البته دولتمردان نیز نیاز است تا چنانکه در مبارزات انتخاباتی وعده میدانند از یک سو دلسوز کشور و مردم باشند و از سوی دیگر فارغ از رنگها و جناح بندیهای سیاسی و کدورتهای انتخاباتی از تمامی ظرفیتها برای تحقق حقوق حقه ملت ایران و نظام اسلامی بهره گیرند.
دوم آنکه نگاهی به شرایط کشور نشانگر مجموعه مشکلاتی است که البته دولت سیزدهم و رئیس جمهور شهید اقدامات بسیار موثری در جهت رفع این کاستیها برداشته بودند. در همین راستا از یک سو بهرهگیری از تجربیات و تکمیل کردن مسیر رئیس جمهور شهید به جای بازگشت به گذشته و تعطیلی آنها با ادعای تغییر ریل کارشناسی اصلی مهم و ضروری بویژه در بخش سفرهای استانی، دوری کردن از واژههای مایوس کننده همچون رئیس جمهور اختیاری ندارد و یا نمیگذارند کار کنم و.... میباشد. از سوی دیگر متاسفانه در طول چند دهه اخیر نسخههای نئولیبرالی و بازار آزاد اقتصاد ایران را به بی راهه کشانده است که تورم، بی کاری و صدها مشکل اقتصادی دیگر نتیجه همین نسخه نویسیهای لیبرالی است که در لوای ادعای تعیین قمیتها توسط بازار، برداشتن تصدی گری دولت، آزاد سازی نرخ دلار، حذف یارانهها، کوچک سازی دولت و... رقم خورده است. بر این اساس اصل مهم در تحقق مطالبات اقتصادی ، در کنار توجه ویژه به نظر و دیدگاههای کارگران و اقشار ضعیف جامعه به عنوان صاحبان اصلی انقلاب و کشور، پایان دادن به اجرای نسخههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و آنانی که در لوای کار کارشناسی ترویج نسخه لیبرالی و سرمایهدارانه میکنند، خواهد بود.
سوم آنکه دوران دولت یازدهم و نوازدهم نشان داد که 8 سال گرفتار برجام و مذاکره و لغو تحریمها بودن و درد به در اف ای تی اف شدن، نه تنها حاصلی برای کشور نداشته بلکه شرطی شدن بازار را رقم زده که نوعی خود تحریمی را رقم زده و لذا اولیت دولت سیزدهم عبور از این وضعیت بوده است. کارنامه شهید رئیسی به خوبی آشکار ساخت که با تکیه بر داشتههای درونی، کنار نهادن دلبستن به برجام و اف ای تی اف و پیگیری دیپلماسی جهانی فراغربی، از یک سو بسیاری از مشکلات داخلی کشور را حل کرده و از سوی دیگر افزایش نقش آفرینی جهانی ایران را در پی داشته است که عضویت در بریکس و شانگهای نمودی از آن است.
بر این اساس می توان گفت که از مولفههای مهم برای دولت چهاردهم دل نبستن به مسائلی همچون لغو تحریم و اف ای تی اف و روی خوش غرب است، چرا که ساختار بینالملل دیگر جایی برای این تصورات ندارد بویژه آنکه از هم اکنون آمریکا گرفتار بازی انتخابات داخل است و عملا مذاکره معنا نداشته حال آنکه احتمال بازگشت ترامپ به قدرت نیز وجود دارد که در این صورت عملا دل بسن به مذاکره یک توهم است. در چنین شرایطی دولت چهارم مبنای رفتاری خویش را بر ظرفیت سازیهای داخلی البته نه با ایجاد تورم و گرانی و نیز تعاملات جهانی بر اساس نظم نوین جهانی نه دل بستن یک جانبه به غرب، میتواند قرار دهد که قطعا دستاوردهای بسیاری برای کشور به همراه خواهد داشت.
قاسم غفوری