نگاهی تاریخی بر تحولات غرب آسیا بیانگر دو رویکرد مهم و تاثیرگذار است که نقشی اساسی در سرنوشت معادلات این منطقه راهبردی داشته است.
نخست آنکه یک رویکرد که همواره از سوی بازیگران فرامنطقهای و سلطهگران بویژه غربیها ترویج و تبیلغ شده دسته بندیهای قومی،نژادی ،قبیلهای ، دینی، زبانی و... بوده است که نه تنها در قبال مناسبات میان کشورها و بلکه درباره درون کشورها نیز اجرا شده است. رویکردی تفرقه افکنانه که هدف آن چند پاره سازی منطقه و کشورها و در نهایت تضعیف و سلطه بر آنها بوده است. نمود عینی این سیاست را که انگلیسیها و سپس آمریکاییها مروجان اصلی آن میباشند در ایجاد شکاف میان کشورهای عربی و ایران در لوای عرب و عجم و شیعه و سنی میتوان مشاهده کرد. روندی که در کلانتر در داخل هر کدام از کشورهای منطقه نیز پیگیری شده است که نتیجه نابسامان آن را در لبنان، عراق، افغانستان و... میتوان مشاهده کرد که این تفرقه افکنی زمینه ساز ایجاد صدها حزب و جریان سیاسی بر اساس قومیت، مذهب، نژاد و زبان شده که پیامد آن نیز نابسامانی در تشکیل مجالس و دولتهای این کشورها بوده است. تجربهای تلخ از اختلاف و شکاف که در لوای تکثر گرایی و دموکراسی غربی ایجاد شده که مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی و در نهایت دخالتهای گسترده بیگانگان در این امور کشورها را در پی داشته است. بعد دیگر این چند پاره سازی را در طول یک دهه اخیر در سوریه میتوان مشاهده کرد که تروریسم و ناارامیهای تحمیلی به این کشور زمینه ساز چند پاره شدن این کشور در قالب قومیتها و تفاوتهای زبانی و دینی شده است.
دوم آنکه در نقطه مقابل نظام سلطه، رویکرد جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که همواره اصل وحدت و یکپارچگی بر اساس پیوند برای رسیدن به منطقهای باثبات و پیشرفته در صلحی پایدار را پیگیری کرده است. نمونه آشکار و عینی این تفکر عملی را در عملکرد شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی میتوان مشاهده کرد که در سراسر منطقه از افغانستان و پاکستان گرفته تا عراق، سوریه ، لبنان و فلسطین بدون توجه به دین، قومیت، نژاد و... گروههای مقاومت را ایجاد و پرورش داد که نتیجه این رویکرد وحدت گرایانه را در پیروزی منطقه بر تروریسم تحمیلی و این روزها در فلسطین میتوان مشاهده کرد. امروز منطقه شاهد وحدتی مثالزدنی در حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی است که محور اصلی آن شکستن توطئه دشمنان برای چند پاره سازی منطقه با حربه قومیت و نژاد و جنسیت است.
با توجه به این تجربههای تاریخی میتوان گفت که راهکار یکایک کشورهای منطقه در عرصه داخلی و منطقهای، گرفتار نشدن در بازی تفرقه انگیز و وحدت شکن نظام سلطه در لوای واژه تکثر گرایی و چنگ زدن بر کلید واژه وحدت آفرین شایسته سالاری و کارآمدی است چنانکه نمود عینی آن را در دستاوردهای جبهه مقاومت میتوان مشاهده کرد.
نخست آنکه یک رویکرد که همواره از سوی بازیگران فرامنطقهای و سلطهگران بویژه غربیها ترویج و تبیلغ شده دسته بندیهای قومی،نژادی ،قبیلهای ، دینی، زبانی و... بوده است که نه تنها در قبال مناسبات میان کشورها و بلکه درباره درون کشورها نیز اجرا شده است. رویکردی تفرقه افکنانه که هدف آن چند پاره سازی منطقه و کشورها و در نهایت تضعیف و سلطه بر آنها بوده است. نمود عینی این سیاست را که انگلیسیها و سپس آمریکاییها مروجان اصلی آن میباشند در ایجاد شکاف میان کشورهای عربی و ایران در لوای عرب و عجم و شیعه و سنی میتوان مشاهده کرد. روندی که در کلانتر در داخل هر کدام از کشورهای منطقه نیز پیگیری شده است که نتیجه نابسامان آن را در لبنان، عراق، افغانستان و... میتوان مشاهده کرد که این تفرقه افکنی زمینه ساز ایجاد صدها حزب و جریان سیاسی بر اساس قومیت، مذهب، نژاد و زبان شده که پیامد آن نیز نابسامانی در تشکیل مجالس و دولتهای این کشورها بوده است. تجربهای تلخ از اختلاف و شکاف که در لوای تکثر گرایی و دموکراسی غربی ایجاد شده که مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی و در نهایت دخالتهای گسترده بیگانگان در این امور کشورها را در پی داشته است. بعد دیگر این چند پاره سازی را در طول یک دهه اخیر در سوریه میتوان مشاهده کرد که تروریسم و ناارامیهای تحمیلی به این کشور زمینه ساز چند پاره شدن این کشور در قالب قومیتها و تفاوتهای زبانی و دینی شده است.
دوم آنکه در نقطه مقابل نظام سلطه، رویکرد جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که همواره اصل وحدت و یکپارچگی بر اساس پیوند برای رسیدن به منطقهای باثبات و پیشرفته در صلحی پایدار را پیگیری کرده است. نمونه آشکار و عینی این تفکر عملی را در عملکرد شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی میتوان مشاهده کرد که در سراسر منطقه از افغانستان و پاکستان گرفته تا عراق، سوریه ، لبنان و فلسطین بدون توجه به دین، قومیت، نژاد و... گروههای مقاومت را ایجاد و پرورش داد که نتیجه این رویکرد وحدت گرایانه را در پیروزی منطقه بر تروریسم تحمیلی و این روزها در فلسطین میتوان مشاهده کرد. امروز منطقه شاهد وحدتی مثالزدنی در حمایت از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی است که محور اصلی آن شکستن توطئه دشمنان برای چند پاره سازی منطقه با حربه قومیت و نژاد و جنسیت است.
با توجه به این تجربههای تاریخی میتوان گفت که راهکار یکایک کشورهای منطقه در عرصه داخلی و منطقهای، گرفتار نشدن در بازی تفرقه انگیز و وحدت شکن نظام سلطه در لوای واژه تکثر گرایی و چنگ زدن بر کلید واژه وحدت آفرین شایسته سالاری و کارآمدی است چنانکه نمود عینی آن را در دستاوردهای جبهه مقاومت میتوان مشاهده کرد.
قاسم غفوری