تاریخ ایران را میتوان یکی از ارزشمندترین تاریخهای جهان دانست که نامهای ماندگاری نه تنها برای ایرانیان که برای همه جهانیان میتوان در آن یافت. نامهایی که هر کدامشان افتخاری بزرگ با مجموعهای از درسها و پیامها هستند که الگو قرار گرفتنشان راهگشای هر دورانی هستند. یکی از این نامها که سالهاست در تاریخ پر افتخار ایران میدرخشد و تا همیشه ماندگار خواهد بود نام بزرگ مردی به نام دلواری است. در ۱۲ شهریور ۱۲۹۴هجری شمسی دلاوری از خطه ایران زمین در نبرد با اجانب و سلطهگران به شهادت رسید که روزگاری تاریخ ساز را در کارنامه ملت ایران ثبت کرد. رئیسعلی دلواری مردی از خطه همیشه سرافراز بوشهر، با کمترین امکانات در برابر اشغالگری انگلیسیها ایستاد و حماسه بزرگ دلیران تنگستان را رقم زد. مردی که امروز به عنوان آیینه تمام نمای مبارزه با استعمار شناخته میشود و برای پاکسازی خاک وطن از پوتین بیگانگان جان خویش را فدا نمود. آنانی که با بصیرت و دشمنشناسی فریب ادعاهای فریبکارانه استعمارگران را نخوره و در راه آزادی وطن جان دادند.
اکنون بیش از یک صد سال از آن زمان میگذرد و به رغم تقلای انگلیسیها برای پاکسازی جنایات خود در ایران و کمرنگ سازی یاد و خاطره دلاور مردانی همچون دلواریها، همچنان نام و آوازه و راه این مردان بزرگ ادامه یافته است. انگلیسی که در طول جنگ جهانی اول ۹ میلیون ایرانی را با قحطی ساختگی به کام مرگ برد و در سال ۱۳۳۲ در کنار آمریکا کودتا علیه دولت مصدق را برای بازگرداندن سلطنت اجرا کرد در طول ۸ سال دفاع مقدس با حمایت های همه جانبه از رژیم صدام و گروهکهای تروریستی همچون منافقین به دنبال نابودسازی انقلاب ملت ایران بود حال آنکه مردانی از جنس همان دلواریها با جان خویش در برابر متجاوزان بعثی و حامیانشان ایستادند و اجازه ندادند که یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن بماند. آن زمان که انگلیسیها در کنار شرکای غربی خود با سیاست تحریم و فشار بر آن بودند تا ایران را از دانش هستهای محروم سازند مردانی همچون شهریاریها، احمدی روشنها، رضایی نژادها، فخری زادهها و... با یاد و الگو گیری از دلواریها یک تنه رویا دشمنان را به کابوسی برای آنها مبدل ساختند و اراده ایرانیان را به رخ دشمن کشیدند.
در دوران دلواریها انگلیسیها با مزدورانی که از سایر کشورها آورده بودند به اشغال بوشهر پرداختند و دلواریها برای اخراجشان دست به سلاح شدند و امروز جوانان ایران زمین به چنان اقتداری رسیدهاند که پیش از ورود هر دشمنی به خاک وطن، آنها را زمینگیر ساختهاند و اگر تجاوز و دستدرازی به تمامیت ارضی ایران و منافع جهانی آن صورت گرفته، به آن پاسخ دادهاند که هدف قرار دادن عینالاسد پس از ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی، عملیات وعده صادق پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه، تاکید تهران بر قطعی و قاطع بودن انتقام خون شهید هنیه نمونههایی از این اقتدار است.
الگوی بزرگ دلواریها را در نسل جوان ایران زمین میتوان در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق مشاهده کرد آنجا که جوانانی که نه دوران دفاع مقدس را دیده بودند و نه روزهای خونینی که بیگانگان در ایران رقم زدند اما آموخته بودند که مردان بزرگ ایران زمین همچون دلواریها چگونه در برابر دشمن قد علم کردند و جان دادند تا جان بخش سرزمینشان باشند.
امروز دشمن با سلاحی جدید به نام رسانه و فضای مجازی جنگی نوین به نام جنگ ادراکها را به پا کرده است. جنگی که از یک سو به دنبال تحقیر سازی، اهمیت زدایی و ایجاد فضای یاس و ناامیدی در میان ایرانیان از حال و آینده است و از سوی دیگر معرفی استعمارگران قدیم به عنوان ناجیان امروز بشریت است تا در اشتباهی محاسباتی ایرانیان را گرفتار تن دادن به ذلت استعمار نوین با تصور حل مشکلات کشور سازند. دشمن بر آن است که از یک سو داشتههای یک ملت را بیارزش و بیارزشهای خود را به عنوان ارزش به آنها تحمیل نماید و چنان وانمود سازد که راهکار حل مشکلات نه مقابله با استعمار بلکه تن دادن به سلطهگریهای آن است و از سوی دیگر همپیمانی با سایر مبارزان با یکجانبهگرایی سلطهگران که امروز در مبارزه با رژیم صهونیستی و حامیانش تبلور یافته، را نه یک راهکار گرهگشا بلکه رویکردی صرفا هزینه آور معرفی نمایند تا دریک اشتباه محاسباتی و جزیرهای ساختن ایرانیان، در نهایت آنها را تسلیم زیادهخواهیهایشان نمایند تا به زعم خویش زخم تحقیر شدن در برابر دلواریها، سلیمانیها، همدانیها، شهریاریها و... را کمی التیام دهند حال آنکه ملت بزرگ ایران با الگو گیری از این مردان بزرگ این حربه دشمن را نیز با شکست همراه خواهد ساخت. روح بزرگمردانی همچون رئیسعلی دلواری شاد و یاد و نامشان تا ابد ماندگار.
اکنون بیش از یک صد سال از آن زمان میگذرد و به رغم تقلای انگلیسیها برای پاکسازی جنایات خود در ایران و کمرنگ سازی یاد و خاطره دلاور مردانی همچون دلواریها، همچنان نام و آوازه و راه این مردان بزرگ ادامه یافته است. انگلیسی که در طول جنگ جهانی اول ۹ میلیون ایرانی را با قحطی ساختگی به کام مرگ برد و در سال ۱۳۳۲ در کنار آمریکا کودتا علیه دولت مصدق را برای بازگرداندن سلطنت اجرا کرد در طول ۸ سال دفاع مقدس با حمایت های همه جانبه از رژیم صدام و گروهکهای تروریستی همچون منافقین به دنبال نابودسازی انقلاب ملت ایران بود حال آنکه مردانی از جنس همان دلواریها با جان خویش در برابر متجاوزان بعثی و حامیانشان ایستادند و اجازه ندادند که یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن بماند. آن زمان که انگلیسیها در کنار شرکای غربی خود با سیاست تحریم و فشار بر آن بودند تا ایران را از دانش هستهای محروم سازند مردانی همچون شهریاریها، احمدی روشنها، رضایی نژادها، فخری زادهها و... با یاد و الگو گیری از دلواریها یک تنه رویا دشمنان را به کابوسی برای آنها مبدل ساختند و اراده ایرانیان را به رخ دشمن کشیدند.
در دوران دلواریها انگلیسیها با مزدورانی که از سایر کشورها آورده بودند به اشغال بوشهر پرداختند و دلواریها برای اخراجشان دست به سلاح شدند و امروز جوانان ایران زمین به چنان اقتداری رسیدهاند که پیش از ورود هر دشمنی به خاک وطن، آنها را زمینگیر ساختهاند و اگر تجاوز و دستدرازی به تمامیت ارضی ایران و منافع جهانی آن صورت گرفته، به آن پاسخ دادهاند که هدف قرار دادن عینالاسد پس از ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی، عملیات وعده صادق پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه، تاکید تهران بر قطعی و قاطع بودن انتقام خون شهید هنیه نمونههایی از این اقتدار است.
الگوی بزرگ دلواریها را در نسل جوان ایران زمین میتوان در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق مشاهده کرد آنجا که جوانانی که نه دوران دفاع مقدس را دیده بودند و نه روزهای خونینی که بیگانگان در ایران رقم زدند اما آموخته بودند که مردان بزرگ ایران زمین همچون دلواریها چگونه در برابر دشمن قد علم کردند و جان دادند تا جان بخش سرزمینشان باشند.
امروز دشمن با سلاحی جدید به نام رسانه و فضای مجازی جنگی نوین به نام جنگ ادراکها را به پا کرده است. جنگی که از یک سو به دنبال تحقیر سازی، اهمیت زدایی و ایجاد فضای یاس و ناامیدی در میان ایرانیان از حال و آینده است و از سوی دیگر معرفی استعمارگران قدیم به عنوان ناجیان امروز بشریت است تا در اشتباهی محاسباتی ایرانیان را گرفتار تن دادن به ذلت استعمار نوین با تصور حل مشکلات کشور سازند. دشمن بر آن است که از یک سو داشتههای یک ملت را بیارزش و بیارزشهای خود را به عنوان ارزش به آنها تحمیل نماید و چنان وانمود سازد که راهکار حل مشکلات نه مقابله با استعمار بلکه تن دادن به سلطهگریهای آن است و از سوی دیگر همپیمانی با سایر مبارزان با یکجانبهگرایی سلطهگران که امروز در مبارزه با رژیم صهونیستی و حامیانش تبلور یافته، را نه یک راهکار گرهگشا بلکه رویکردی صرفا هزینه آور معرفی نمایند تا دریک اشتباه محاسباتی و جزیرهای ساختن ایرانیان، در نهایت آنها را تسلیم زیادهخواهیهایشان نمایند تا به زعم خویش زخم تحقیر شدن در برابر دلواریها، سلیمانیها، همدانیها، شهریاریها و... را کمی التیام دهند حال آنکه ملت بزرگ ایران با الگو گیری از این مردان بزرگ این حربه دشمن را نیز با شکست همراه خواهد ساخت. روح بزرگمردانی همچون رئیسعلی دلواری شاد و یاد و نامشان تا ابد ماندگار.
قاسم غفوری