بسياري تصور ميکنند که تحولات داخلي سوريه مردمي است. گمانشان اين است که سوريه دچار انقلابي مردمي شده است و دخالتهاي خارجي در اين اعتراضات نقشي ندارد. اين تحليلگران چه داخلي و چه خارجي با اينگونه ديدگاهها فشارهاي خارجي را بر بشاراسد بيشتر ميکنند.
در اين که سوريه پس از چند دهه نيازمند اصلاحات بسياري است، شکي وجود ندارد. مردم سوريه نيازمند اصلاحات اساسي در زمينههاي گوناگون از جمله انتخابات آزاد هستند. روزنامههاي مستقل و آزاد و پارلماني که خود نمايندگانش را انتخاب کنند.
رئيسجمهور سوريه هم اقدامات اصلاحي خوبي را آغاز کرده و زمينه برقراري شرايط مناسب دموکراسي نيز در حال فراهمسازي است.
توجه به تحولات کشورهاي عربي و تجزيه و تحليل نوع خيزشها، تفاوت اعتراضات سوريه با ديگر کشورهاي عربي از جمله ليبي، يمن، مصر، تونس و ... را روشن ميکند. در تحولات اکثر کشورهاي ياد شده، خيزشهاي گسترده مردمي نمايان است. همچنان که پس از سرنگوني مبارک و بنعلي شاهد حضور گسترده مردم در صحنه انقلاب براي رسيدن به اهداف مردمي آن هستيم.
يمن نيز همچنان شاهد موج مردمي اين کشور در مبارزه با ديکتاتور است. اما در سوريه مشاهده ميشود که تنها چند شهر مرزي دستخوش اعتراضات و درگيري با نيروهاي نظامي است.
تحليلي که ميتوان در اين زمينه ارائه داد اين است که پس از خيزشهاي مردمي در کشورهاي عربي، غرب به اين انديشه افتاد که از فرصت به دست آمده براي سرنگوني کشوري که سالها به عنوان خط مقاومت در مقابل رژيم صهيونيستي ايستادگي کرده استفاده کند.
ابتدا در مرحله نخست، با دستگاه تبليغاتي گسترده خود افکار عمومي جهان را سازماندهي کرد و پس از تجهيز گروههاي مخالف رژيم سوريه وارد فاز مبارزه مسلحانه با دولت حاکم شد.
بر هم زدن امنيت داخلي سوريه که هدف مهم و اساسي آمريکا و غرب براي تضعيف و سپس سرنگوني بشاراسد است، مدتي است آغاز شده و در برخي از شهرها به ويژه شهرهاي مرزي اين کشور اکنون شاهد ناامني و درگيريهايي بين معترضين و ارتش سوريه هستيم.
جنگ رسانهاي نيز يکي از پروژههاي در دست اقدام است که رسانههاي غربي و اروپايي با دامن زدن به تحولات سوريه درصدد هستند تا اتفاقات اين کشور را با بزرگنمايي به مخاطبان خود ارائه دهند تا ذهنيت آنها براي اقدام بعدي آماده باشد.
اما اقدام بعدي آمريکا و اروپا چه خواهد بود؟
در صورت شکست طرحهاي اجرا شده در سوريه توسط آمريکا و عوامل مسلح مورد حمايت غرب، گزينه دخالت نظامي روي ميز ژنرالهاي ناتو و پنتاگون قرار ميگيرد.
شاهد دخالتهاي گروههاي تروريستي و نيروهاي مسلح شده توسط آمريکا سخنان ومواضع ايمن الظواهري سر کرده گروهک تروريستي القاعده است.
او به تازگي و در يک سخنراني ويديويي که از طريق شبکههاي اينترنتي پخش شد از عمليات گروهکهاي مسلح در سوريه عليه دولت اين کشور حمايت کرد.
الظواهري حتي با ابراز تاسف به خاطر ناتواني القاعده براي شرکت در عمليات مسلحانه در سوريه عليه دولت اين کشور، اظهار اميدواري کرد که بتواند نقشي در براندازي دولت حاکم سوريه ايفا کند.
اکنون با توجه به اين اظهارنظرات وتحولاتي که در حاشيه اتفاقات سوريه روي ميدهد، وزير خارجه انگليس ويليام هيگ از احتمال حمله نظامي به سوريه خبر ميدهد.
وزير خارجه انگليس در اظهارات جنگطلبانهاي ضمن درخواست تشديد فشارها بر سوريه گفت: «دخالت نظامي در سوريه بعيد نيست».
در دستور فاز جديد فشار عليه سوريه، وظيفه اعلان جنگ و حمله نظامي به اين کشور، برعهده انگليس گذاشته شده است.
گرچه اعلام اين خبر از چند جنبه قابل بررسي است.
نکته نخست اين که آيا اعلام خبر احتمال دخالت نظامي در سوريه يک جنگ رواني است يا واقعيت دارد؟
نکته دوم، آيا توان نظامي ناتو وآمريکا با توجه به بحران اقتصادي در آمريکا و اروپا وجود دارد؟
نکته سوم، نقش روسيه به عنوان همپيمان ديرينه سوريه در اين اتفاقات چيست؟
نکته چهارم آيا ناتو و آمريکا بدون مجوز شوراي امنيت سازمان ملل دست به اين کار خواهند زد؟
در هر حال هر يک از اين موارد در جاي خود قابل بحث و بررسي ا ست، اما نکته اساسي تحولات سوريه در اين است که دمشق به عنوان کشوري که در خط مقدم جبهه مقاومت مقابل رژيم صهيونيستي است، به عنوان مانع صلح اعراب و اسرائيل قرار دارد و براي رفع آن بايد حکومتي در سوريه شکل گيرد که در اين زمينه با آمريکا همراهي کند.
سوريه روزهاي سختي را سپري ميکند و نيازمند ياري از سوي همپيمانانش در منطقه است.