چند روز پيش خبري را ميخواندم، جالب توجه و البته نکتهسنج.
حجتالاسلام جلالي رئيس دفتر آيتالله مصباح يزدي در يک جمع دانشجويي درباره نظر رهبر معظم انقلاب براي تبادل اورانيوم گفته بود؛ وقتي که مسئولان امر خدمت مقام معظم رهبري رسيدند و موضوع تبادل اورانيوم را مطرح کردند، ايشان بلافاصله فرمودند؛ اگر کشتي اورانيوم را تحويل گرفتند و گفتند که غرق شد چه، اگر گفتند دزدان دريايي کشتي را دزديدند، چگونه ۳۰۰ کيلو اورانيوم را ميخواهيد پس بگيريد، ما به آمريکاييها اعتماد نداريم.
جمهوري اسلامي ايران يک پروسه طولاني و پرهزينه را براي دستيابي به فناوري صلحآميز هستهاي و غنيسازي اورانيوم در چارچوب قوانين آژانس بينالمللي انرژي هستهاي طي کرده است.
فشارها و تحريمهاي زيادي را تحمل کرده است. قطعنامههاي متعددي از سوي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران به تصويب رسيده است و طي همين راه دشوار با همراهي و پشتيباني مردم و درايت رهبري به راهي ختم شد که اکنون رئيس سازمان انرژي اتمي کشورمان با قاطعيت ميگويد، «در حوزه فناوري هستهاي به خودکفايي رسيديم و در آيندهاي نزديک به صورت يکي از صادرکنندگان عمده تجهيزات در صنعت هستهاي تبديل خواهيم شد.»
راهاندازي نيروگاه اتمي بوشهر، توليد آب سنگين در اراک و غنيسازي اورانيوم از جمله دستاوردهاي صنعت هستهاي کشور است.
ماهيت انقلاب اسلامي، عدم وابستگي به کشورهاي ديگر به ويژه آمريکا و غرب است. اين ويژگي جمهوري اسلامي ايران باعث شده است تا در ۳۰ سال گذشته دستاوردهاي علمي گستردهاي براي کشور به دست آيد.
اما مدتي است مواضعي در اين باره بيان ميشود که تحليلگران و رسانههاي غربي آن را تعديل مواضع ايران در قبال برنامههاي هستهاي خود قلمداد ميکنند و حتي ميگويند ايران کوتاه آمده است.
آقاي رئيسجمهور هنگامي که در نيويورک حضور داشت در گفتوگو با روزنامه واشنگتن پست، گفته است؛ «ما علاقهاي به توليد سوخت با غناي ۲۰ درصد نداشتيم اما به لحاظ اين که کشورهايي که طبق قانون موظف بودن اين سوخت را به ما بدهند براي در اختيار گذاشتن آن شرط گذاشتند تا جايي که ما مطمئن شديم ديگر علاقهاي ندارند اين سوخت را بدهند،... اگر همين امروز سوخت را در اختيار ما قرار بدهند ما ديگر سوخت باغناي ۲۰ درصد توليد نميکنيم...»
هر چند رئيسجمهور اين بخش از سخنانشان را در گفتوگوي سهشنبه شب در تلويزيون دوباره مطرح کرد.
در بحث تبادل سوخت و غنيسازي چند نکته حائز اهميت است. جمهوري اسلامي ايران بارها در گفتوگوهاي خود با ۱+۵ و آژانس حسن نيت خود را نشان داده است و ثابت کرده که هيچ انحرافي از فعاليتهاي قانوني هستهاي خود نداشته است.
جمهوري اسلامي ايران حتي در زمان دولت اصلاحات مدت زمان طولاني فعاليتهاي هستهاي خود را به حالت تعليق درآورد، اما طرف مقابل از اين حسن نيت ايران سوءاستفاده کرد و حتي به تعهدات خود نيز عمل نکرد و با دستور رهبري معظم انقلاب بود که فعاليتهاي هستهاي از سر گرفته شد.
حتي سفارتخانههاي کشورهاي غربي به خود جسارت داده و در سايتهايشان نوشتهاند که ايران حق قانوني براي غنيسازي اورانيوم حتي براي مقاصد صلحآميز را ندارد و بايد غنيسازي را تعليق کند. «سايت سفارت انگليس در تهران»
شخص رئيسجمهور نيز پيش از اين بارها برعدم تعليق غنيسازي تاکيد کرده است. حال چه اتفاقي افتاده است که ما به ازاي دريافت سوخت هستهاي غنيسازي خود را کنار بگذاريم.
آيا ميتوانيم غنيسازي را يک خط قرمز بدانيم؟
آيا ميتوان به غرب و آمريکا براي خريد سوخت هستهاي اعتماد کرد؟
آيا آنها ضمانتهاي لازم را به ما ميدهند؟
و ...
شايد اين تعبير درباره سياست درست باشد، که «در عالم سياست هيچ دوستي دائمي نيست و هيچ دشمني هميشگي نيست. آنچه مهم است، منافع ملي است.
حال بايد در اين مباحث منافع ملي را جستجو کنيم هر کدام تامين کننده منافع ملي جمهوري اسلامي ايران است، همان را برگزينيم.