گفتوگوهاي هستهاي ايران و ۱+۵ در روزهاي تعطيلات نوروزي به گونهاي پيش رفت که اکنون و پس از توافق اوليه، به بيانيه لوزان منجر شده است.
جمهوري اسلامي ايران در سالهاي گذشته که با احتساب گفتوگوهاي پيشين اکنون نزديک به ۱۲ سال است بر سر حق قانوني فعاليتهاي صلحآميز هستهاي گفتوگو ميکند، بر اين موضوع تأکيد و اصرار داشته است که فعاليتهاي هستهاي ايران در چارچوب قوانين آژانس بينالمللي انرژي اتمي است و هيچ انحرافي هم از آن نداشته است.
در مقابل، آمريکا و کشورهاي اروپايي ۱+۵ اصرار داشتهاند که ايران در اين زمينه انحراف داشته و در کنار آنها رژيم جعلي اسرائيل هم آتشبيار معرکه بر اين ادعا پافشاري داشته و البته اکنون هم پس از بيانيه «لوزان» از آن ناخشنود است و حتي خشمگين. مدعيان انحراف در فعاليتهاي هستهاي ايران، هيچگاه اسناد و مدارک ادعاي خود را ارائه ندادند، چون به هيچ عنوان سند و مدرکي نداشتند تا ثابت کنند، فعاليتهاي هستهاي ايران غيرصلحآميز است و جمهوري اسلامي در تلاش براي ساخت بمب هستهاي است.
جمهوري اسلامي ايران در سالهاي گذشته هم همکاريهاي لازم و حتي فراتر از آن را با کشورهاي غربي مدعي، انجام داد و حتي در مقطعي همه فعاليتهاي هستهاي خود را تعليق و تعطيل کرد. اما وعدههاي کشورهاي غربي در آن زمان عملي نشد و با دستور رهبر معظم انقلاب، تأسيسات هستهاي ايران فک پلمب شد و برگ ننگيني از بياعتمادي و دروغگويي غرب در تاريخ به ثبت رسيد.
پس از آن هم در دولت نهم و دهم گفتوگوها ادامه داشت و هر بار با زيادهخواهيهاي غرب كه به شش کشور افزايش يافت، نتيجهاي به دست نميآمد، اما تيم مذاکرهکننده هستهاي، هيچگاه زيربار خواستههاي غيرقانوني و نامتعارف آنها نرفت. کشورهاي غربي عضو ۱+۵ همواره در آن زمان از اين موضوع ناخشنود بودند چون انتظار وتوقع داشتند که تهديدات و تحريمها، بايد ايران را وادار به پذيرش خواستههاي آنها کند. ۷ سال گفتوگوهاي ايران و ۱+۵ گرچه به نتيجه نرسيد، اما نشان داد که نه فشارها و نه تهديدات اقتصادي کارساز است و نه تهديدات و فشارهاي نظامي کارآمد.
تحريمهاي غرب عليه ايران بخش کوچکي از مشکلات اقتصادي کشور است. اقتصاددانان مطرح کشور هم، بر اين موضوع تأکيد دارند و گفتهاند تحريمهاي اقتصادي عليه ايران تنها ۵ درصد بر وضعيت اقتصادي تأثير داشته است و بقيه مشکلات، به خاطر برنامهها و ساختارهاي اقتصادي است که در کشور دنبال ميشود. اين که تصور شود اگر تحريمهاي غرب عليه ايران لغو يا تعليق شود، اوضاع اقتصادي سامان ميبايد، يک برداشت اشتباه از اوضاع اقتصادي کشور است. تنها راه بهبود شرايط اقتصادي اتکا به داشتههاي داخلي، اقتصاد مقاومتي و حمايت از توليد داخلي است. چشمداشت به رفع تحريمها و نشان دادن وابستگي به آنها، طرف مقابل را ذوقزده ميکند و باعث ميشود که تأکيد کند، فشارهاي تحريم هاي اقتصادي باعث شد تا ايران پاي ميز مذاکره بنشيند و مجبور به توافق شود، که اگر چنين نکتهاي در افکار عمومي جهان القاء شود، امتيازي براي آمريکا و غرب خواهد بود.
اما، درست است که در ادوار و دولتهاي گذشته توافقي ميان ايران و ۱+۵ به دست نيامد، اما جمهوري اسلامي ايران به فعاليتهاي صلحآميز هستهاي خود هم ادامه داد و دستاوردهاي بزرگي هم به همراه داشت. در واقع همين دستاوردهاي بزرگ هستهاي باعث شد تا آمريکا و غرب، بر روي مذاکرات هستهاي بيشتر متمرکز شوند و روند توافق را سرعت بدهند.
پس از آغاز دور تازه گفتوگوهاي هستهاي در دولت تدبير و اميد، بارقههايي از توافق ديده شد و حتي توافق اوليه را باعث شد که پس از گذشت نزديك به دو سال اکنون به بيانيه لوزان تبديل شده است.
ملاک براي هر توافقي بايد، منافع ملي، خواسته مردم و البته، راهکارها، توصيهها و سياستهايي باشد که رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين يکسال و اندي گذشته در ديدارهاي عمومي مطرح کردهاند.
اگر بيانيه «لوزان» و احتمالاً توافقي که در چند ماه آينده خواهد شد، با شاخصها و ملاکهايي که رهبر معظم انقلاب بيان کردهاند، سازگاري و همخواني داشته باشد، اين يک توافق خوب خواهد بود، اما اگر چنين نباشد مطلوب جمهوري اسلامي نيست.
يکي از نشانههاي توافق بردـ برد ابراز رضايت دو طرف از نتيجهاي است که به دست آمده است. غرب به ويژه آمريکا از بيانيه لوزان، ابراز شادماني و خرسندي کردهاند. البته در اين سوي ماجرا هم، خرسندي و رضايت ديده ميشود اما برداشتها، تفسيرها و اظهار نظراتي که درباره اين بيانيه مطرح ميشود، چيز ديگري ميگويد.
در حالي که سايت وزارت خارجه آمريکا اقدام به انتشار جزئيات توافق هستهاي با ايران کرده است، در آن مواردي را عنوان كرده كه با روح گفتههاي مقامات ارشد دولت از جمله آقاي رئيس جمهور و وزير خارجه در تضاد است.
در گزارشي که وزارت خارجه آمريکا منتشر کرده و با نام جزئيات توافق هستهاي خطاب شده، هيچ مطلبي درباره لغو يکباره همه تحريمهايي که عليه ايران اعمال شده ديده نميشود، در حالي که آقاي ظريف تأکيد کرده است که پس از توافق نهايي همه تحريمهايي که به خاطر موضوع هستهاي عليه ايران وضع شده لغو خواهد شد و قطعنامهاي هم در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب ميشود.
آمريکاييها ملاک خود را گزارشهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار دادهاند. آژانس در سالهاي گذشته با گزارشهاي دوپهلوي خود، باعث تأخير در رسيدن به توافق هستهاي شده است. آژانس در بندي ميگويد ايران همکاري خوبي با آژانس و بازرسان داشته است و فعاليتهاي هستهاي خود را شفافتر كرده و انحرافي ديده نميشود و دربندي ديگر ميگويد، نميتوانيم بر صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران صحه بگذاريم.
اگر آژانس بينالمللي انرژي اتمي که ملاک و معيار قرار گرفته است، تحت تاثير فضاسازي، القائات و دستوراتي قرار بگيرد و در يکي از گزارشهايش شيطنت کند و همان جمله را بگنجاند تکليف توافق هستهاي چه خواهد شد؟! ضمن اين که اعلام شده است تحريمها پس از توافق نهايي لغو نميشود بلکه تأکيد هم شده است که تحريمها همچنان باقي خواهد ماند اين سخن اوباما است.
رهبر معظم انقلاب درباره تحريمها گفتهاند; «رفع تحريمها جزو موضوع مذاکره است نه نتيجه مذاکره، مسئولان ما صريحاً گفتند که رفع تحريمها بايد بدون هيچ فاصلهاي در هنگام رسيدن به توافق انجام شود.»
حقوق هستهاي ايران که يکي از مهمترين مسائل گفتوگوهاي هستهاي است، گرچه در بيانيه لوزان مورد تأکيد قرار گرفته و اين يكي از دستاوردهاي خوب تيم هستهاي است، اما با تغييرات و محدوديتهايي همراه شده است. در اين زمينه آيا توازني وجود دارد؟ در قبال اقداماتي که جمهوري اسلامي بايد انجام دهد، ما به ازاي آن، تراز است؟
آيا همانگونه که رهبر معظم انقلاب تاکيد کردهاند، توافق هستهاي يک مرحلهاي است يا بيانيه لوزان توافق بر سر کليات است و قرار است تا تيرماه بر سر جزئيات گفتوگو شود؟
کاهش سانتريفيوژها هم نکتهاي است که در گزارش وزارت خارجه آمريکا به آن اشاره شده است، در حالي که رهبر انقلاب در سخناني گفتهاند، به ۱۹۰ هزار سو نياز داريم که براساس سانتريفيوژهاي دستهبندي شده، ايران اکنون به ۱۹۰ هزار سانتريفيوژ نياز دارد که اگر نسل جديد باشد، تعداد آنها کاهش خواهد يافت، اما گزارش وزارت خارجه آمريکا، حق ايران براي داشتن سانتريفيوژ را به ۶۱۰۴ دستگاه کاهش داده است، که اکنون ۱۹ هزار سانتريفيوژ در ايران وجود دارد.
و اما باز هم موضوع تحريمها، حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار نوروزي مردم در مشهد مقدس فرمودند، «اين که آمريکاييها تکرار ميکنند ما با ايران قرارداد ميبنديم بعد نگاه ميکنيم اگر عمل کردند تحريمها را برميداريم، ما اين را قبول نداريم. اين خدعه آمريکايي است.» همين موضوع و خواسته در بيانيه و گزارش وزارت خارجه آمريکا با تأکيد ديده ميشود. اين موضوع به خاطر اين که ساختار آژانس مستقل نيست و وابستگي شديد آن به سياستهاي آمريکا بسيار آشکار است و نميتواند مورد اعتماد و اطمينان باشد.
در هر صورت، هر آنچه که در توافق نهايي و يا بيانيه لوزان گنجانده شده، ملاک و سنجش توافق خوب براي ايران، همان مواردي است که مقام معظم رهبري مطرح کردند. اين موارد در برگيرنده خواستههاي جمهوري اسلامي ايران و قاطبه مردم کشورمان است. لغو همه تحريمها و به رسميت شناختن حقوق هستهاي ايران خواسته به حقي است که غرب و آمريکا نميتوانند از آن تخطي کنند.
و اما زحمات تيم مذاكره كننده هستهاي را نبايد ناديده گرفت. در اين مدت به ويژه در اين چند روز گذشته كه همزمان بود با تعطيلات نوروز آنها گفتوگوهاي سنگين و طاقت فرسايي را با طرف مقابل داشتند. خدا قوت و خسته نباشيد.