هدف جمهوري اسلامي ايران از آغاز مذاکرات هستهاي تاکنون حل و فصل موضوع براساس ديپلماسي براي رسيدن به يک نتيجه مطلوب بوده است. اين پروسه در اين ۱۲ سال گذشته و در دولتهاي گوناگون در ايران پيگيري شده است.
اما در اين ميان جمهوري اسلامي ايران همواره از بروز درگيري و جنگ بر سر موضوع هستهاي پرهيز کرده است. به همين خاطر سعي داشته با توجه به منافع ملي خود، بر سر موضوع هستهاي انعطاف لازم را هم داشته باشد. در اين ميان اما، هيچگاه از پيشرفتهاي دفاعي و نظامي براي حراست از ميهن، مردم و انقلاب اسلامي خود، غافل نشده و تلاش کرده است، در شرايط تحريمهاي شديد، توانمنديهاي نظامي خود را افزايش دهد.
جمهوري اسلامي ايران همواره با دشمنان بالقوهاي روبرو بوده که، باعث شده است، نياز به بالا بردن اقتدار دفاعي و نظامي احساس شود.
تاکنون هم اگر، دشمنان جمهوري اسلامي ايران که سردمداران آنها، رژيم صهيونيستي و آمريکا هستند، دست از پا خطا نکردهاند، به خاطر سياست ديپلماسي و گفتوگوهاي دوجانبه يا چندجانبه نبوده است، بلکه ظرفيتهاي دفاعي و نظامي ايران اسلامي با پشتوانه مردمي عامل اصلي در مقابل تهديداتي است که هر روز از سوي آمريکا و اسرائيل مطرح ميشود.
افشاي طرح حمله اسرائيل به ايران که در سالهاي ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ پيگيري ميشد و از سوي مقامات اين رژيم هم اعلام شده است، ثابت ميکند که، ايران علاوه بر اين که از سوي اين رژيم همواره مورد تهديد قرار دارد، عامل بازدارندگي از اقدام نظامي عليه ايران، توانمنديهاي دفاعي و نظامي به ويژه پيشرفتهاي موشکي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران است.
در اين زمينه هر اندازه سرمايهگذاري شود، باز هم کافي نخواهد بود و بايد در اين حوزه بودجه ويژهاي به نيروهاي مسلح اختصاص يابد تا بتوانند در اين زمينه براي ارتقاي امنيت ملي و بازدارندگي اقدام کنند.
وزير دفاع سابق رژيم صهيونيستي ايهود باراک، از سه بار اقدام به حمله به ايران خبر داده است. او گفته که اسرائيل در سالهاي ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ تا مرز حمله به ايران پيش رفت اما هر سه بار پشيمان شد.
اين پشيمان شدن نه به خاطر نداشتن تواناييهاي نظامي، بلکه به خاطر نگراني از توانمنديهاي نيروهاي مسلح ايران در پاسخ به آن حملات بوده است.
وجود موشکهاي دوربرد ارتش و سپاه که به آساني ميتوانند سرتاسر سرزمينهاي اشغالي را هدف قرار دهند و به تعبيري شخم بزنند، سران اين رژيم را از اقدام نظامي عليه ايران پشيمان کرده است، که اگر اين توانمندي ويژه و دستاورد بزرگ نبود، آنها در حمله به ايران درنگ نميکردند.
اکنون که چنين قابليت بزرگي به خاطر تلاش فرزندان انقلاب در عرصه دفاعي و نظامي به دست آمده است، آمريکا که همواره امنيت رژيم صهيونيستي را امنيت خود ميپندارد هم بايد نسبت به پاسخ ايران به تهديد نظامي هوشيار باشد.
حال که آمريکا امنيت و موجوديت خود را با اين رژيم جنايتکار رو به سقوط، گره زده است، بايد درک کند که با کوچکترين تعرضي از سوي آنها، موشکهاي دوربرد و نقطهزن ايراني بر سر اسرائيل فرود خواهد آمد، که حتي سپر دفاع موشکي صهيونيستها هم قادر به مقابله با آنها نخواهد بود.
و اما نکته مهم تحولات در مذاکرات هستهاي که به «برجام» ختم شده و ميرود تا شايد، به توافق نهايي منجر شود.
عليرغم تلاشهاي گسترده صهيونيستها عليه توافق هستهاي، دولت اوباما بسيار ميکوشد تا بتواند کنگره آمريکا را راضي به پذيرفتن توافق کند. اين تلاشها تا جايي پيش رفته که مقامات دولت اوباما، خطاب به اعضاي کنگره نامهاي نوشتهاند و در آن تأکيد کردهاند که «اگر خواهان بمباران ايران هستيد، از توافق هستهاي حمايت کنيد.»
اگر اين اقدام مقامات دولت آمريکا را در راستاي راضي کردن اعضاي کنگره براي پذيرفتن توافق هستهاي با ايران برداشت کنيم، سادهانگارانه خواهد بود.
توافق براي اقدام نظامي را با هيچ معادلهاي نميتوان محاسبه کرد. در ديپلماسي و گفتوگو براي رسيدن به نتيجه، تهديد به حمله نظامي جايگاهي ندارد، حال آن که ايران علاوه بر اين که ثابت کرده است اهل مذاکره است و ديپلماسي را انتخاب کرده تا از تبعات آن بکاهد، اما آمريکا زبان ديپلماسي و گفتوگو را نميداند، که اگر ميدانست، در سابقه تاريخي اين حاکميت، دهها جنگ خانمانسوز و ويرانگر ثبت نشده بود.
اگر براساس سياست آمريکاييها اين موضوع وجود دارد که توافق، راه را براي حمله نظامي به ايران هموار ميکند، پس چرا ما بايد به خواسته آنها تن بدهيم و پيشرفتهاي نظامي و توانمنديهاي دفاعي خود را محدود کنيم؟
قدرتافزايي در همه زمينهها، در دنياي کنوني، تنها عاملي است که ميتواند، کشوري مانند ايران را از گزند تهديدات و حملات مصون بدارد.
اين گونه موضعگيري و سخن گفتن درباره توافق هستهاي، نقض آشکار توافق است و اگر هم از سوي کنگره آمريکا پذيرفته شود، زودتر از تصويب آن، نقض شده و سند رسمي آن هم نامهاي است که مقامات دولت اوباما خطاب به کنگره منتشر کردهاند. پاسخ ايران هم روشن است، اگر توافق هستهاي امکان گزينه نظامي عليه ايران را بهبود ميبخشد، اين امکان را هم براي ايران فراهم ميکند که همپيمان استراتژيک آمريکا در منطقه يعني رژيم صهيونيستي با موشکهاي بالستيک ايران زير و رو شود.
اکنون دولت و اعضاي تيم هستهاي که تلاشهاي بسياري براي رسيدن به توافق هستهاي انجام دادهاند، بايد، هم نسبت به اين موضع دولت آمريکا واکنش مناسب نشان دهند و هم افکار عمومي را از نيت آنها آگاه سازند. آمريکا زبان ديپلماسي را نميفهمد، نبايد به آن دلخوش کرد.