تابستان سال ۲۰۱۴ يعني زمان اشغال بخشهايي از عراق همچون موصل، الانبار و... توسط گروههاي تروريستي از جمله داعش، يك كليد واژه در ادبيات گفتاري سران آمريكا و اروپا آغاز گرديد و آن جمله مسئوليت مسلمانان در مقابله با تروريسم و خطر تكفيري است. افرادي مانند اوباما و كري رئيسجمهور و وزير خارجه آمريكا، كامرون و هاموند نخستوزير و وزير خارجه انگليس و... از جمله مقامات غربي هستند كه به كرات ادعا كردهاند كشورهاي اسلامي مسئوليت سنگيني در مبارزه با تفكرات افراطي و تكفيري دارند و بايد براي امنيت جهاني به مسئوليت خود عمل نمايند.
اين ادعا در حالي مطرح ميشود كه نوع رفتارهاي عملي آنان در قبال مبارزه جهان اسلام با تروريسم و تفكرات تروريستي خلاف ادعاي آنان را نشان ميدهد. نمود عيني اين امر را در عملكرد كشورهاي غربي در قبال جمهوري اسلامي ايران و حزبالله لبنان ميتوان مشاهده كرد.
ايران كه خود در جمع اولين قربانيان تروريسم است همواره اقدامات گستردهاي در مبارزه با تروريسم صورت داده كه حمايت گسترده و همه جانبه از عراق و سوريه و اعزام نيروي مستشاري به اين كشورها براي كمك به مبارزه آنان با تروريسم، حمايت همهجانبه از حزبالله لبنان به عنوان يكي از پيشگامان مبارزه با تروريسم، حمايت از مقاومت فلسطين در چارچوب مبارزه با رژيم صهيونيستي به عنوان اولين تروريسم دولتي در جهان نمودي از اقدامات عملي جمهوري اسلامي ايران در عرصه مبارزه با تروريسم بوده است. در كنار اين مسائل حضور فعال و همهجانبه نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران در آبهاي بينالمللي براي مبارزه با تروريسم و دزدان دريايي نيز بايد افزود كه با تقدير جهاني همراه بوده است.
ايران به عنوان كشوري اسلامي در حالي از هر ظرفيت و تواني براي مبارزه با تروريسم بهره ميگيرد و در اين راه نيز شهداي بسياري داده كه نوع واكنش كشورهاي غربي در قبال جمهوري اسلامي امري قابل تامل است. در حالي جهانيان بارها بر نقش سازنده و موثر ايران در عرصه مبارزه با تروريسم تاكيد كردهاند كه كشورهايي مانند آمريكا، انگليس و فرانسه مواضعي مغاير با ديدگاه جهاني اتخاذ كردهاند. تاكيد بر خروج مستشاري ايران از عراق و سوريه و پايان كمكهاي تهران به اين كشورها در حالي كه به اذعان جهاني سوريه و عراق در صف اول مبارزه با تروريسم قرار دارند و اگر تروريسم در اين كشورها نابود نشود به سراسر جهان سرايت خواهد كرد. اعمال فشار بر ايران براي عدم حمايت از حزبالله لبنان و گروههاي مقاومت فلسطيني در حالي كه آنان مبارزان با تروريسم تكفيري و تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي هستند، فضاسازي منفي عليه ايران در نشستهاي جهاني نظير اقداماتي كه كري وزير خارجه آمريكا در نشستهايي مانند داووس و امنيتي مونيخ با ادعاي حمايت ايران از تروريسم انجام داد تنها بخشهاي كوچكي از اقدامات ضد ايراني سران غرب است.
در همين حال حزبالله لبنان از اركان مبارزه با تروريسم است كه در اين راه شهداي بسياري داشته است. جايگاهي كه جهانيان نيز به آن اذعان دارند. در طول هفتههاي اخير در حالي رژيم سعودي و معدود متحدان باقي مانده براي آن، ادعاي تروريستي بودن حزبالله را مطرح كردهاند كه كشورهاي غربي مدعي لزوم مبارزه جهان اسلام با تروريسم نه تنها با اين اقدام غيراصولي و تروريسمپرور سعودي مخالفت نكرده بلكه به حمايت از آن پرداخته است.
جالب توجه آنكه آمريكاييها ادعاي رويكرد به ملتهاي اسلامي را سر ميدهند و بر اين ادعايند كه به دنبال تحقق خواست و مطالبات ملتهاي اسلامي از جمله در غرب آسيا هستند در حالي كه مواضع آنان در قبال حزبالله و سوريه كاملا مغاير با خواست جهان اسلام و حتي ملتهاي عرب است. در طول هفتههاي اخير در بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي در حمايت از حزبالله و رد تحركات ضد حزبالله تظاهراتهاي مردمي برگزار گرديده حال آنكه آمريكا با ناديده گرفتن مطالبه ملتها به حمايت از تحركات عربي - غربي عليه حزبالله پرداختهاند. اقدامي كه نتيجه آن ايجاد ۱۱ سپتامبري جديد با محوريت ايجاد درگيريهاي ديني و فرقهاي در منطقه است كه اجرا كنندگان آن سعودي و معدود متحدان باقي مانده براي آن است كه صرفا تحقق بخش اهداف آمريكا و صهيونيستها خواهد بود.
مجموع اين رفتارها در حالي كه جهانيان ايران و حزبالله را اولين و موثرترين كشور در مبارزه با تروريسم ميدانند، بيانگر يك نكته اساسي است و آن اينكه ادعاي سران غرب مبني بر لزوم مبارزه جهان اسلام با تروريسم صرفا يك بازي تبليغاتي نه براي دادن نقش به جهان در صحنه مبارزه با تروريسم بلكه براي معرفي جهان اسلام به عنوان محور تروريسم و البته پنهانسازي نقش خود در ايجاد و گسترش تروريسم است. دروغين بودن ادعاهاي غرب در باب مبارزه با تروريسم با حمايت آمريكا از عربستان و تجاوزهاي آن به يمن و سوريه آشكارتر مي شود. رفتاري كه نشان ميدهد منظور غرب از اسلام نه اسلام ناب، بلكه اسلام انگليسي - آمريكايي است كه در قالب وهابيت و فرقههاي انحرافي و ضد اسلامي تجلي مييابد.
با توجه به اين حقايق به خوبي ميتوان دريافت كه منافع و مواضع ايران و آمريكا در منطقه هرگز در يك مسير قرار نميگيرد چراكه خواست ايران برقراري ثبات و امنيت در منطقه است حال آنكه خواست آمريكا ايجاد و گسترش اسلام آمريكايي - انگليسي نظير وهابيت و تكفيريگري است كه نمود عيني آن حمايتهاي گسترده آن از رژيم سعودي است كه به تشديد بحران در منطقه منجر شده است.